CFTe Flashcards
CFD
contract for difference
invariably
همواره، بطور ثابت
کد:این ور اب همواره همه قیمت ها ثابته
divisible
قابل تقسیم، قابل قسمت، بخش پذیر،
dɪˈvɪzəbəl
di visible
یه چیز نامرئی که بشه تقسیمش کرد
کد:دی اول کلمه دیدی میشه تقسیمش کرد چون مرئی هست اگر نامرئی بود خب نمیشد
farsighted
دوراندیش
farsighted investors
discouraged
دلسردشده
کد:این کرج انقدر که ادماش داغونه ادمو دلسرد میکنه از رفتن بهش
distressed
مضطرب
کد:دیس ترس یعنی این ترس کم کم داره به اضطراب تبدیل میشه و تورو مضطرب میکنه
gradually
بتدریج،
reap
درو کردن، جمع اوری کردن، بدست اوردن
reap his best harvest of profits.
fairly
نسبتا / منصفانه
flock
گروه، جمعیت، دسته پرندگان، بصورت گله ورمه در امدن، گردامدن، جمع شدن، ازدحام کردن
public flocks
کد:یه فلکه رو تصور کن که جمعیت روش جمع شدن مثل گله
blithely
خوشحال/به طور خوش
کد:به لایتلی به صورت لایت و روشن بود یعنی حالت خوشحالی و فلان
remark
اظهارنظر کردن
کد:مارک میکنه یه چیزو مثل اینه که دوباره یه نظرو ببری بالای نمودار و
pace
سرعت، آهنگ، روند
کد: چین کپی پیس میکنه با سرعت نور
mounts to
volume mounts to climactic proportions
سوار شدن بر
climactic proportions
climax
نسبت های اوج
proportion
بخش، نسبت
کد: پورشه بخشی از صنعت ماشن سازی المان است
deteriorate
بدتر شدن/ وخیم شدن
کد:ده تری که رفت تو پاش و اوضاع رو وخیم کرد خراب کرد
distress
distress selling
فروش اضطراری
گرفتاری، مضیقه
کد: این ترست بی معنیه فوقش اگر نشد میریم فروش اضطراری میکنم
cats and dogs stocks
low-priced stocks of no investment value
this expression for that stocks that don’t have high value to reach
raise cash
جمع اوری پرول
those who have to raise cash for other needs
cling
محکم نگه داشتن، محکم گرفتن/ چسبیدن،
concentrated
متمرکز، کنسانتره، معماری: غلیظ
the final stage of a Bear Market is frequently concentrated in such issues
intervening
مداخله کردن
rapid intervening mark-up.
preceding
پیشی، قبلی
prɪˈsiːdɪŋ
described in the preceding paragraph