Week 21-25 Flashcards
1
Q
scion
A
کوچکترین عضو خانواده ثروتمند و مشهور
2
Q
indoctrinate
A
تلقین کردن، آموختن
3
Q
opulence
A
دولتمندی، غنا
4
Q
fulsome
A
تمجید بیش از حد و غیر صادقانه
5
Q
lush
A
محیط سرسبز و سالم
6
Q
destitution
A
فقر، بی چیزی
7
Q
ponder
A
تعمق کردن، اندیشیدن
8
Q
supplication
A
تضرع، التماس
9
Q
decadence
A
زوال
10
Q
penance
A
توبه و طلب بخشایش
11
Q
ascetic
A
زاهدانه
12
Q
desultory
A
بی ترتیب، بی قاعده
13
Q
disciple
A
مرید، پیرو
14
Q
metamorphosis
A
دگردیسی، دگرگونی
15
Q
bona fide
A
واجد شرایط، حقیقی
16
Q
salvation (n) / salvage (v)
A
نجات، رهایی / نجات بخشیدن
17
Q
materialism
A
ماده گرایی
18
Q
nurture
A
پروردن
19
Q
nirvana
A
سلامتی ابدی، به درو از هر بیماری
20
Q
plight
A
مخمصه، گرفتاری
21
Q
intensification
A
تشدید، افزایش
22
Q
obscure
A
مبهم، گمنام، تیره و تار
23
Q
covert
A
پنهان، پوشیده
24
Q
cope
A
از عهده بر آمدن
25
incompatibility
ناسازگاری
26
incapacitate
ناتوان ساختن، سلب صلاحیت کردن
27
connubial
وابسته به زناشویی و ازدواج
28
appellation
نامگذاری، وجه تسمیه
29
escalate
تشدید کردن، گسترش دادن
30
indifference
بی علاقگی، سهل انگاری
31
potential
پتانسیل، بالقوه
32
cumulative
انباشته، جمع شونده
33
recondite
مرموز، پیچیده
34
palliate
تسکین دادن، موقتا آرام کردن
35
delude
اغفال کردن
36
prelude
مقدمه، پیش درآمد، چیزی که قبل یک اتفاق بزرگ می آید برای آماده سازی
37
chimerical
واهی، خیالی
38
acknowledge
اذعان کردن، تصدیق کردن، قدردانی کردن
39
predicament
مخمصه، وضعیت نامناسب
40
deliverance
رهایی، خلاصی، رستگاری
41
gamut
وسعت، حیطه
42
perspicacious
تیزهوش
43
maladjusted
ناسازگار، درست تربیت نشده
44
shrewd
زیرک، ناقلا، موذی
45
casualties
تلفات
46
mortality
مرگ و میر
47
susceptible
حساس، مستعد پذیرش
48
neurotic
عصبی، دچار اختلالات عصبی
49
pedagogue
آموزگار سخت گیر
50
enunciate
تلفظ کردن، صریحا گفتن
51
inordinate
بی اندازه، مفرط، غیر معتدل
52
irascible
آتشی مزاج، زود خشم
53
introspective
درونگرا
54
perpetuate
همیشگی کردن، دائمی کردن
55
mandate
حکم، فرمان، اختیار
56
compensatory
جبرانی
57
neutralize
خنثی کردن
58
catastrophic
مصیبت بار، فاجعه انگیز
59
proclaim
جار زدن، علنا اظهار داشتن
60
authoritative
معتبر، توانا
61
anthropologist
انسان شناس
62
bizarre
عجیب و غریب
63
inanimate
بی روح، بی جان
64
fetish
یادگار، طلسم، بت
65
artifact
مصنوع
66
taboo
تابو، منع مذهبی، حرام
67
imprudent
بی تدبیر، بی احتیاط
68
prohibition
ممنوعیت، تحریم
69
imperative
امری، الزام آور، حتمی
70
taint
لکه دار کردن، فاسد کردن
71
universal
جهانی
72
contemptuous
اهانت آمیز، تحقیر آمیز
73
absurd
پوچ، بی معنی، مضحک، احمقانه
74
bigot
متعصب
75
abhor
تنفر داشتن، منزجر بودن
76
vulnerable
آسیب پذیر
77
entreaty
تلاش برای ترغیب کسی به انجام کاری
78
tradition
سنت، عرف
79
originate
سرچشمه گرفتن، آغاز شدن یا کردن
80
inviolable
مصون
81
awesome
عالی
82
eruption
فوران، انفجار
83
puny
ضعیف، کوچک، ریز اندام
84
debris
باقی مانده، خرده
85
dispersed
پراکنده، متفرق
86
obliterate
معدوم کردن، زدودن
87
deplorable
اسفناک
88
initiate
آغاز کردن، بنیاد نهادن
89
conflagration
آتش بزرگ
90
rue
تاسف خوردن
91
congenial
دوستانه
92
hoard
ذخیره کردن، انباشتن
93
sage
عاقل
94
aegis
حمایت
95
detriment
ضرر و زیان، خسارت
96
longevity
طول عمر، درپایی
97
imbibe
نوشیدن مخصوصا الکل
98
virile
مردانگی
99
senile
پیر، خرفت
100
doddering
پیر، علیل