promotes
ترفیع دادن
Leave
ترک کردن
leave (v)
ترک کردن - رها کردن
composition
ترکیب - ساخت
toxin
ترکیب زهردار، سمی
Inject
تزریق کردن
equity
تساوی - عدل - تساوی حقوق.
Arms
تسلیحات
Surrender
تسلیم شدن، واگذار کردن
submission
تسلیم، واگذاری
Facilitate
تسهیل کردن- کمک کردن
diagnosis
تشخیص
Escalated
تشدید شده - افزایش یافته
Cheer
تشویق کردن
Accident
تصادف، حادثه
Decide
تصمیم گرفتن
Imagine
تصور کردن
Suppose
تصور کردن
misconception
تصور غلط، سوء تفاهم، بد فهمی
vision
تصویری
Image
تصویر
Demonstrate
تظاهرات کردن، نشان دادن، اثبات کردن با دلیل
demonstration
تظاهرات، نمایش
Engage
تعامل
cooperative
تعاونی، همکاری، شرکت تعاونی
Wonder
تعجب کردن
rush (v)
تعجیل - یورش
Multiplicity
تعدد - کثرت
modification
تعدیل
Define
تعریف کردن
holiday-maker
تعطیلات و ساز
Chase
تعقیب کردن
Belong
تعلق داشتن
refit
تعمیر کردن، دوباره آماده کار کردن
Repair
تعمیر کردن
identify
تعیین کردن ،مشخص کردن
assign
تعیین کردن، قرار گذاشتن
determination
تعیین، عزم
Feed
تغذیه کردن
alter
تغییر دادن - دگرگون ساختن
Movement
تغییر، حرکت
recreation
تفریح - سرگرمی
interpret
تفسیر، ترجمه
explicate (v)
تفسیر کردن - توضیح دادن- روشن کردن
rational thought
تفکر منطقی و عقلانی
Gun
تفنگ
acknowledgements
تقدیرنامه ها
Offer
تقدیم داشتن، پیشنهاد کردن
approximately
تقریبا
Almost
تقریباً
Divide
تقسیم کردن
Split up
تقسیم کردن
Distilled
تقطیر
Cheat
تقلب کردن
fraud
تقلب، کلاه برداری
Single
تک
jerk
تکان تند و سریع، کشش
Shake
تکان دادن
proliferate
تکثیر شده
Repeat
تکرار کردن
Monologue
تک سخن گویی
assignments
تکالیف
fragmented
تکه تکه - پاره پاره
are deemed to be adequate
تلقی می شود به اندازه کافی بود
telegram
تلگراف
Pump
تلمبه زدن
Trap
تله، به دام انداختن
Transcontinental Phone Calls
تماس های تلفنی بین قاره ای
Whole
تمام
full-time
تمام وقت
desiring
تمایل
rehearsal
تمرین، تمرین نمایش
refined
تمیز کرده، تصفیه شده
conflicting
تناقض، تضاد، مخالف
Punish
تنبیه کردن، مجازات کردن
Health
تندرستی
tension
تنش، کشش
trunk
تنه درخت
Lonely
تنها
merely (adv.)
تنها - فقط
Strand
تنها گذاشتن ، گیر افتادن ، متروک ماندن
solitary
تنهایی
Deposit
ته نشین
Agression
تهاجم، تجاوز
Threat
تهدید
Threaten
تهدید کردن
threat
تهدید، تهدید کردن، ترساندن
Artillery
توپ، توپخانه
notice
توجه
justify
توجیه کردن
stack (n,v)
توده - خرمن - دسته - بسته - پشته - مقدار زیاد
Mass
توده، جمع آوری کردن
guided tour
تور هدایت شده
lacy
تور، توری
inflation
تورم
Inflation
تورم
expansion
توسعه
astounding development
توسعه حیرت انگیز
Develop
توسعه دادن
Extend
توسعه دادن، تمدید کردن
Explain
توضیح دادن
Plot
توطئه چیدن، دسیسه
Storm
توفان
Manufacture
تولید کردن
Produce
تولید کردن
Insult
توهین، توهین کردن
observant
تیز بین، دقیق
typhoid
تیفوئید
Shoot
تیراندازی کردن، تیر زدن
Sharp
تیز
Team
تیم
Prove
ثابت کردن
Wealth
ثروت
Rich
ثروتمند
gravitational
ثقلی، گرانشی
Wardrobe
جا رختی - کمد لباس
Place
جا، قرار دادن
displace
جابجا کردن، نا به جا
Spacious
جادار - فضادار - فراخ
Road
جاده
absorbing
جاذب، جالب
Gravity
جاذبه
flow
جارى شدن، لبریز شدن
embedded
جاسازی شده
spies
جاسوس
spy
جاسوس - عامل
Spy
جاسوس، جاسوسی کردن
ironically
جالب اینجاست که، به طعنه ، از روى طعنه
notable
جالب توجه
Solid
جامد
Comprehensive
جامع
Survive
جان به در بردن
Fauna
جانداران
Substitute
جانشین کردن
rodent
جانور جونده (مثل موش)
rodent
جانور درنده
fauna
جانوران
vermin
جانوران موذی، جانور آفت، حشرات موذی
Criminal
جانی
ambition
جاه طلبی
Joint of cannabis
جای کشیدن و استعمال حشیش
Award
جایزه
Prize
جایزه
replacement
جایگزینی، تعویض
compensate
جبران کردن، غرامت دادن
ancestor
جد
grandparent
جد یا جده
segregate (n)
جدا - سوا
Isolated
جدا شده
segregate (v)
جدا کردن - تفکیک کردن - تبعیض نژادی قایل شدن
Separate
جدا کردن
Split
جدا کردن
separate
جداگانه
Serious
جدی
absorption
جذب
surgeon
جراح
a spark
جرقه
Cash Flows
جریان های نقدی - گردش وجوه نقد
Flow
جریان، جاری بودن
tide
جریان، جزر و مد
Current
جریان، معاصر
Detail
جزء
element
جزء
ingredient
جزء
booklets
جزوات
Leaflets
جزوات
brochure
جزوه، رساله
Island
جزیره
partial
جزئی، نیمه
probe
جست جو کردن در
Seeking
جستجو کردن
Celebrate
جشن گرفتن
Lacquered box
جعبه لاکی
geographical
جغرافیائى
pair
جفت
Mate
جفت گیری کردن، همدم
Liver
جگر
Cover
جلد، پوشاندن
Closed Meeting
جلسه بسته
along (adv)
جلو
Vest
جلیقه
Total
جمع
raise money
جمع آوری پول
retract
جمع شدن، تو رفتن
Gather
جمع کردن
Add
جمع کردن، افزودن
Collect
جمع کردن، وصول کردن
Crowd
جمعیت
Population
جمعیت
Crime
جنایت
criminal
جنایت کار
Stir (n)
جنبش - حرکت
aspect of people’s lives
جنبه ای از زندگی مردم
aspects of personality
جنبه های شخصیتی
Militant
جنگ طلب
Forest
جنگل
rainforests
جنگل های انبوه مناطق گرم و پر باران
Fight
جنگیدن
South
جنوب