باب چهاردهم (در عشق ورزیدن) Flashcards
(30 cards)
1
Q
از آنچه
A
زیرا که
2
Q
گران جان
A
کسی که انگار جانش سنگین است و معاشرت با او سخت است
3
Q
مفلسی
A
بیچارگی
4
Q
خاصّه
A
به خصوص
5
Q
معاینه
A
آشکارا
6
Q
در خون خویش سعی کرده باشد
A
به قصد کشتن خود سعی کرده باشد
7
Q
فرد
A
تنها، جدامانده
8
Q
معین
A
یادکننده
9
Q
خیره
A
بیهوده
10
Q
بتر
A
بدتر
11
Q
پیوسته در مساوی تو باشند
A
ازت بد میگن
مساوی: بدیها
12
Q
شهوت خویش در امر دل کنی
A
موافق شهوتت باشی
13
Q
دوباره
A
دوبرابر
14
Q
خر رفت و رسن برد
A
کارها از دست رفت
15
Q
رسن
A
طناب
16
Q
استفراغ چیزی کردن
A
راحت شدن، آزاد شدن
17
Q
تَمَتُع کردن
A
بهره بردن
18
Q
خدمت
A
پیشگاه، خدمت کسی رسیدن
19
Q
خلقان
A
لباس کهنه
20
Q
بپیران سر
A
سر پیری، ابتدای پیری
21
Q
بهایی
A
گرانقیمت
22
Q
نخّاس
A
برده دار
23
Q
منشور
A
کتیبه
24
Q
جامه داران
A
لباس میپوشاندن
25
اقطاع
قطعههای زمین که به عنوان ملک به کسی میبخشند
26
معاش
حقوق
27
عذرا و وامق
یه زوج در ادبیات
28
ملاحت
بانمک
29
در گوش وی سخن مگوی
تو جمع خیلی مشغولش نباش
30
من سود و زیانی همی گویم
مطلب مهمی گفتم بهش