جزوه دروديان Flashcards

(164 cards)

1
Q

Any و استثناها

A

اگه در جمله مثبت بياد معني هر مي ده

بعد إز if Whether به جاي سام any مي آد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

من صاحب يك مغازه بزرگم برادرم هم همينطور

A

I own a big shop and my brother does too (so does my brother)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

او به پول احتياج نداره من هم همينطور

A

He doesn’t need any money I don’t need any either

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

خواهرم مي تونه انگليسي صحبت كنه برادرم هم همينطور

A

My sister can speak English well my brother can too

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

او اينجا كار مي كنه مگر نه

A

She works here doesn’t she ?

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

حرف أضافه كلمه روز

A
On 
أسامي روزهاي خفته
تاريخ مشخص 
كلمه day
In the
كوچكتر إز يك روز morning     Afternoon.  Evening.   Night

In
بزرگتر إز يك روز
أسامي ماه هاي سال أسامي فصول إعداد نشانه سال ١٩٨٥

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

او هيچي پول نداره من هم هيچي ندارم

A

He hasn’t no money I have none either

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

او ديروز به خانه ما نيومد مادرش هم همينطور

A

He didn’t com to our house yesterday his mother didn’t either

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

انتها سوالي كه به معني اجازه دادن است و انتها. سوْالي كه به معني موافقت كردن است

A

Let’s us ………… , Shall we ?
بيايد ….. كار رو بكنيم. موافقي؟.

Let’s us ………… ,will you?
ممكنه ،مي شه

به ما اجازه بده. …… كار رو بكنيم ممكنه ، ميشه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

حرف أضافه تو ( درون ) in. Into

حرف اضافه مكان

حرف أضافه سازمان

A

مكان داره
In. بيا تو اتاق

مكان نداره. Into بيا تو

مكان كوچك At
مكان بزرگ. In

سازمان At
قسمتي إز سازمان in

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

مي تونم تو سه روز اين كتاب رو بخونم

A

I can read this book IN 3 days

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

من مجبور بودم با يه نَفَر ديگه صحبت كنم

A

I had to speak with some one else

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

چرا نمي خواستي چيز ديگري بخري؟

A

Why didn’t you want to buy something else?

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

هيچ كس ديگري نتوانست به سوْال معلم جواب دهد

A

No one else ,could answer the teacher’s question.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

من قرار بود چند نَفَر ديگر رو دعوت كنم

A

I was supposed to invite some other people

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

او سابقا يه جاي ديگه كار مي كرد

A

He used to work somewhere else

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
17
Q

ايا از كس ديگه اي خواهش نكردي كمكت كنه

A

Didn’t you ask anyone else to help you.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
18
Q

من مي خواستم چيزهاي ديگري بخرم اما پول كافي نداشتم

A

I wanted to buy some other things but I didn’t have enough money.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
19
Q

ديگه

A
What else ديگه چي
Who elseديگة كي 
Where else ديگه كجا 
When else ديگه كي
Why else ديگه چرا 
How else ديگه چطور 
Who else's  ديگه مال چه كسي
Else where يه جاي ديگه
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
20
Q

يه نَفَر ديگه ممكنه امروز به ما سر بزنه

A

Some one else may call on us today

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
21
Q

أيا شما تو اين شهر كسي را مي شناسيد

A

Do you know any body in this town?

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
22
Q

من دارم راجع به يه چيز ديگه فكر مي كنم

A

I am thinking about something else

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
23
Q

Each

Every

A

Each
مي تواند تنها بياد و مي تواند با يك اسمي در دنبالش بياد

Every

حتما بايد با يك اسمي بياد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
24
Q

من خود برادرت رو ميبينم

A

I see your brother himself

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
25
تو خودت به من گفتي بيام
You yourself told me to come
26
من خود تام را به مهماني دعوت كردم
I invite Tom ,himself to the party
27
به تنهايي و بدون كمك كسي تنهايي تنهايي ( خيلي تأكيدي )
By + ضمير تأكيدي All + by + ضمير تأكيدي All + by + ضمير تأكيدي = on. + صفت ملكي + own
28
من برادرم را با خودم بردم
I took my brother with me
29
تو ميتوني دوستت رو با خودت بياري
You can bring your friend with you
30
بهش بگو كتابش رو با خودش بياره
Tell hime to bring his book with him.
31
نمي تونه چمدونش رو با خودش حمل كنه
He can't carry his suit case with him.
32
چرا خواهرت رو با خودت نبردي
Why didn't you take your sister with you
33
نگاه كن دوستت داره با خودش حرف مي زنه
See,your friend is speaking with herself
34
آشنا بودن با كسي يا چيزي
Be acquainted with
35
ممنوع كردن
Banned
36
منع كردن
Forbid
37
Cracks
ترك
38
إز عهده مخارج چيزي برامدن
Afford
39
ترك كردن چيزي
Give s.th up
40
وارد جزئيات شدن
Go into details
41
با زحمت
Scarcely
42
سابقا
Used to كاربرد = فقط در زمان گذشته شكل ساده فعل +. Used to + فاعل تغييرات جمله با فعل كمكي do
43
عادت داشتن
To be used to كاربرد = هم در زمان گذشته و هم در زمان حال و گذشته و حال آن با to be معين مي شود اسم ضمير اسم مصدر + to be + used to + فاعل ( فعل ing ) تغييرات جمله با فعل to be
44
عادت كردن به
To get used to كاربرد = هم در زمان گذشته و هم در زمان حال و گذشته و حال آن با get معين مي شود اسم ضمير اسم مصدر + get + used to + فاعل ( فعل ing ) تغييرات جمله با فعل get
45
قرار بودن
To be supposed to كاربرد = هم در زمان گذشته و هم در زمان حال و گذشته و حال آن با to be معين مي شود شكل ساده فعل + to be + supposed to + فاعل تغييرات جمله با فعل to be
46
خبر دادن
Let ...... Know
47
Can
``` هم حال هم اينده هم گذشته مفاهيم ١. اجازه دادن ٢. اجازه گرفتن ٣. احتمال داشتن ٤. بيان توانايى به جاي ان از فعل + to be able to كه to be بر حسب زمان و شخص صرف مي شود ```
48
Must
هم مفهوم حال هم اينده اما در گذشته نمي توانيم استفاده كنيم ١. بيان اجبار مستقيم اگه عامل خارجي اجبار را بيان كرد يعني بيان اجبار غير مستقيم have to مي اوريم ٢. حدس و گمان ٣. دعوت و تاكيد ٤. بيان ضرورت ٥. بيان ممنوعيت
49
Some در چه جملاتي نمي آد
منفي (به جز مواقعي كه به معني بعضي باشد) سوالي (اگه جنبه تعارف داشته باشد يا انتظار جواب مثبت داشته باشيم ) سوْال منفي. جمله سوْالي منفي بود ولي مفهوم جمله مثبت بود
50
ضماير فاعلي
``` I You He She It We You They ```
51
ضماير مفعولي
``` Me You Him Her It Us You Them ```
52
او مي تواند به ما كمك كند
He can help us
53
انها ممكن است امروز اين جا بيايند
They may com here today
54
ما بايد هر روز به مدرسه برويم
We must go to school every day
55
شما مي توانيد ان ها را فردا ملاقات كنيد
You can meet them tomorrow
56
من ممكن است امروز او را دعوت كنم
I may invite him today
57
صفات ملكي
``` My Your His Her Its Our Your Their ```
58
جمله زير را سوالي كنيد I ought to learn
Ought I to learn ?
59
من به ماشين تو احتياج ندارم
I don't need your car
60
أيا شما پدرم را نمي شناسيد؟
Don't you know my father?
61
أيا برادرت مي تواند به ماكمك كند ؟
Can your brother help us?
62
مگر آنها در تهران زندگي نمي كنند؟
Don't they live in Tehran ?
63
آيا تو دوست او هستي؟
Are you his friend?
64
ما مي خوايم خانه مان را بفروشيم
We want to sell our house
65
أيا ترجيح مي دهي اينجا زندگي كني
Do you prefer to live here
66
ما قول مي دهيم سر وقت إيجاد باشيم
We promise to be here on time
67
تو بايد سعي كني اين خانه را بخري
You must try to buy this house
68
ما قصد نداريم اينجا بمانيم
We don't intend to stay here
69
چه وقت شما مي خواهيد آنجا برويد؟
What time do you want to go there?
70
نمي دانم چرا او نمي تواند انگليسي صحبت كند؟
I don't know why he can't speak English .
71
چند وقت به چند وقت تو به آنها سر مي زني ؟
How often do you call on them ?
72
ايا ميداني چه مدت من بايد اينجا بمانم ؟
Do you know how long I must stay here?
73
كدام كتاب را تو ترجيح مي دهي بخري؟
Which book do you prefer to buy?
74
كاربردهاي حال ساده
١ بيان عادت يا تكرار عمل ٢ حقيقت يا حقايق مسلم ٣ بيان احساسات دروني ( تنفر. محبت. عشق )
75
چرا او سعي نمي كند انگليسي ياد بگيرد ؟
Why doesn't she try to learn English ?
76
او مي تواند هر روز برادرش را به مدرسه ببرد
He can take his brother to school every day
77
جايگاه قيد تكرار در جمله
بعد از فعل كمكي و قبل از فعل اصلي | اگه فعل اصلي از مشتقات to be بود قيد تكرار را بعد از آن مي آوريم و نه قبل از آن
78
حال استمراري
عملي كه هم اكنون در حال انجام شدن است
79
معني wait در زمان حال ساده و حال استمراري
حال ساده===== منتظر شدن حال استمراري ==== منتظر بودن
80
برادرم داره توي اتاقش تكاليفش را انجام مي دهد
My brother is doing his homework in his room
81
چرا داري سعي مي كني به او كمك كني
Why are trying to help him
82
أيا تو هرروز در ايستگاه اتوبوس منتظر دوستت مي شوي
Do you wait for your friend at the bus stop every day
83
انها دم در ايستاده اند و مي خواهند شما را ببينند
They are standing at door and want to see you
84
تو هميشه مجبوري تكاليفت را انجام بدهي .
you always have to do your homework .
85
أيا او هيچ وقت به والدينش دروغ مي گويد
Does he ever lie to his parent
86
افعال خاص و افعال خاص حسي
``` افعال خاص حسي See Hear Watch Smell Feel Notice Perceive Observe Behold ``` ``` افعال خاص Let Make Bid Help ```
87
او مي داند كه من مي توانم به پدرش كمك كنم
He knows that I can help his father
88
انها مي گويند كه مي توانند سر وقت اينجا باشند
They say that they can be here on time
89
أيا تو مطمئن هستي كه او مجبور است با انها برود
Are you sure that she has to go with them
90
من از تو خواهش مي كنم سر وقت اينجا باشي
I ask you to be here on time
91
او از من انتظار دارد به برادرش كمك كنم
He expect me to help his brother
92
چرا تو از من مي خواهي اينجا بمانم
Why do you want me to stay here
93
چرا او قول نمي دهد با ما باشد
Why doesn't he promise to be with us
94
من برادرت را در حالي كه سيگار مي كشد مي بينم
I see your brother smoking cigarettes
95
من او را مي توانم وادار كنم با ما همكاري كند
I can make him cooperate with us
96
او به شاگردانش امر مي كند درس ها را مطالعه كنند
He bid his student study the lessons
97
من از او مي پرسم كه ايا مي تواند فرانسوي صحبت كند يا نه
I ask her whether she can speak French or not
98
او ميخواهد بداند كه ايا شما مي توانيد اينجا بمانيد
She wants to know if you can stay here
99
ايا مي خواهي بداني كه من با انها همكاري مي كنم
Do you want to know that I cooperate with them
100
او از من مي پرسد كه ايا پدرش را مي شناسم يا نه
She asks me whether I know her father or not
101
من مي خواهم بدانم كه ايا شما مي توانيد منتظر من بشويد
I want to know if you wait for me
102
چه مواقعي از وجه امري استفاده مي كنيم
١ امر و دستور به كسي بدهيم ٢ خواهش و تقاضا ٣ دعا و ارزو
103
طريقه ساختن جمله امري
١ فاعل را حذف مي كنيم جمله مثبت و منفي فرق نداره | ٢ علامت to را از مصدر حذف مي كنيم و بقيه جمله را مي نويسيم
104
اگه امر حالت خواهش داشت
١ كلمه please به اول يا اخر جمله اضافه مي كنيم ٢ عبارات زير را در اول جمله قرار مي دهيم جمله به صورت سوالي در مياد ولي منظور ما امر به صورت خواهش است Would you Could you Will you ٣ روش اول و دوم را با هم تركيب مي كنيم ٤ در ابتداي جمله would you mind مي اوريم به مفهوم بي زحمت نكته: بعد از ان فعل امر ما به صورت ing مي آيد و در جواب Yes I would No I wouldn't
105
Say | Tell
اگه در جمله مفعول نباشد يا مفعول غير شخص باشد say | اگه مفعول شخص باشد tell
106
من تو را مي گويم ( منظورم تويي )
I mean you
107
انها به من مي گويند
They tell me
108
من چيزي مي گويم
I say s. Th
109
استثناها | با كلمات زير tell را به كار مي بريم
``` Story About Tale ....... From ........ Joke. Address The fact. Name The truth. News The time The difference The price Lie Secret Fortune Apart ```
110
اسمِ اسم
اگه اسم دوم شيء بود of اگه اسم دوم شخص بود s' اگه چند اسم به هم أضافه شده بود اسم اخر برأي ما ملاك است اگر اخرين اسم غير شخص باشد هر چند تا كسره كه دارين همه را of مي گوييم و مهم نيست وسطش شخص است اگر اسم اخر شخص بود در تا اسم اخر را برأي خودمان جدا مي كنيم و بعد از ان هر چه كسره بود of مي گوييم و دو تا اسم اخر را در اخر كار با s' أضافه مي كنيم
111
رنگ جلد كتاب علي
The color of the cover of Ali's book
112
شاخه هاي درختان باغ
The branches of the trees of the garden
113
شاخه هاي درختان باغ عمويم
The branches of the trees of my uncle's garden
114
دستگيره در اتاقم
The handle of the door of my room
115
سپر اتومبيل برادرم
The bumper of my brother's car
116
نكاتي برأي s'
١ در واحدهاي زمان پول و وزن از. S ' استفاده ميكنند | ٢ با اسم مشاغل s' استفاده مي كنند
117
تعطيلات يك هفته اي وزن يك تني پول يك دلاري
A week's holiday A ton's weight A dollar's worth
118
قصاب قصابي
Butcher Butcher's
119
ضمائر ملكي
``` Mine Yours His Hers Ours Yours Theirs ```
120
قبل از ضمير ملكي حق استفاده از اين دو گروه كلمات را نداريم
This. That. These. Those. A. An. Some. The. كلمات فوق را به صورت زير جمله مي سازيم ....... + اسم+of + ضمير ملكي يا اسمي كه.. 'اس .. دارد
121
ان اتاق شما
That room of yours
122
اين باغ قشنگ عمويم
This beauty garden of my uncle's
123
ان كتابهاي انگليسي او
Those English books of hers
124
اين دستهاي كثيف من
These dirty hands of mine
125
آن ساعت گران قيمت برادرم
That expensive watch of my brother's
126
يك دوست خوب ما
A good friend of mine
127
تعلق داشتن
Belong to
128
اين خانه به من تعلق دارد | اين خانه به من تعلق ندارد
This house belongs to me | This house doesn't belong to me
129
صاحب بودن | من صاحب دو مغازه ام
Own | I own two shops
130
اين باغ زيبا به پدربزرگم تعلق دارد پدربزرگم صاحب اين باغ است
This beautiful garden belongs to my grandfather My grandfather owns this garden
131
از خود چيزي داشتن
Have + چيزي +of + صفت ملكي + own
132
من از خودم يك آپارتمان دارم
I have an apartment of my own
133
او از خودش دو تا مغازه داره
He has two shops of his own
134
ِ كوچكِ كوچك ها.
One The small one كوچك جمع بسته نمي شود و one را جمع مي بنديم The small ones
135
كوچك ها
The small ones
136
فكر مي كنم كه آبيه به او تعلق دارد
I think that small one belongs to him
137
ايا مي داني كه قد بلنده برادر دوستم است
Do you know that tall one is my friend's brother
138
او مي خواهد بداند كه ايا شما مي خواهيد ؟ماشين پدرش را بخريد يا نه
He wants to know whether or not you want to buy his father's car
139
من مي خواهم ماشين دوستم را بخرم
I want to buy my friend's car
140
رنگ جلد كتاب دوستم سبز است
The color of the cover of my friend's book is green
141
ايا اين خانه به والدين شما تعلق دارد؟
Does this house belong to your parent
142
برادرم از خودش يك شركت صادرات واردات دارد
My brother has an import- export company of his own
143
يه دوست قديمي من مي خواد خونه والدينم رو بخره
An old friend of mine wants to buy my parent's house
144
من نمي تونم اين كتاب برادرم رو به تو قرض بدم
I can't lend you this book of my brother's.
145
لطفا كهنه ها رو در بيار و نوها رو بپوش
Please take off the old ones and put on the new ones.
146
از | جدا شدن جزء از كل
Of | One of my books
147
از اشاره به ايجاد فاصله و دور شدن
From | I come back from school
148
از | أهل جايي بودن
To be from ..... | She is from Tehran
149
از يك تا ده
From... To ... | From one to ten
150
از منظورمان مقايسه است صفت + تَر+ از
صفت+ er+ than Older than
151
از كجا | از كجا اسم منو ميدوني؟
How | How do you know my name?
152
از آنجايي كه زيرا چون
Since
153
از آنجايي كه من او را نمي شناسم نمي توانم به او اعتماد كنم
Since I don't know him, I can't trust him.
154
از آنجايي كه به اندازه كافي پول ندارم مجبورم با اتوبوس برگردم
Since I don't have enough money I have to go back by bus.
155
از از ميان و از بين مثلاً وقتي مي خواهرم از خياباني به خيابان ديگر برويم و در وسط اين دو يك پارك باشد مجبورين از وسط پارك بگذريم تو مجبوري از نيون جنگل عبور كني
Through | You have to pass through the forest
156
از وقتي خريد از يك محل يا يك مغازه و يك مكان مورد نظرمان است و نه خريد از يك شخص من معمولاً كتابهايم را از اين كتابفروشي مي خرم
At I usually buy my books at this bookshop
157
از وقتي خريد از يك شخص مد نظر باشد او مي خواهد اين خانه را از عموي من بخرد
From She wants to buy this house from my uncle
158
از وقتي حركتي از داخل يك مكان به خارج از ان را بيان مي كنيم لطفا از اتاق من برو بيرون مي خواهم درس بخونم
Out of Into. متضاد ان مي شود Please go out of my room I want to study lesson
159
ساخته شدن از اگر تغيير فيزيكي بود اگر تغيير ماهيت داد
To be made of تغيير شكل To be made fromتغيير شيميايي
160
اين صندلي از چوب درست شده است
This chair is made of wood
161
اين سركه از انگور درست شده است
This vinegar is made from grapes
162
من داشتم درس مي خواندم وقتي كه پدرم صدام كرد
I was studying when my father called me | My father called me while I was studying
163
من ازگيل دوست ندارم
I don't like medlars
164
برادرم داره توي اتاقش تكاليفش را انجام مي دهد
My brother is doing his homework in his room