1 Flashcards
(94 cards)
1
Q
Reputedly
A
به صورت عمومی
2
Q
Commissioned
A
ماموریت داده شد
3
Q
Recognizable
A
قابل شناختن
4
Q
Phenomenally
A
شگفت آور
5
Q
Scribbles
A
نوشتن سریع
6
Q
Prediction
A
پیشبینی
7
Q
Corporation
A
تشکیلات
8
Q
Furecost / predict
A
پیشبینی کردن
9
Q
Enormously
A
بشدت
10
Q
Embedded
A
جاسازی … تبعیه شده
11
Q
Appliances
A
دستگاه
12
Q
Cruncle
A
گاز زدن و خوردن با سرو صدا
13
Q
Pile of sth
A
تپه ای از
14
Q
Envelope
A
پاکت نامه
15
Q
Out tray
A
جایگاه نامه های ارسالی
16
Q
Recognition
A
تشخیص
17
Q
Bury
A
دفن کردن
18
Q
Overheat
A
زیاد داغ شدن
19
Q
Permanent
A
همیشگی
20
Q
Variety
A
تنوع
21
Q
Essentially
A
درپایه … از اساس … اساسی
22
Q
Manipulate
A
بازی … دستکاری کردن
23
Q
Arranged
A
مرتب شده
24
Q
Instant
A
فوری … در لحظه
25
Sequence
دنباله
26
Document
مستند ... مدرک
27
Capable of
توانا در
28
Article
مقاله
29
Lengtly
بلند طولی
30
Tedious
خشته کننده
31
Wider
وسیع تر
32
Involve
مستلزم..... درگیر کردن
33
In one way or another
در هر صورت
34
Individual
منحصر به فرد
35
Grid / pattern
حالت مربع خونه خونه
36
Orderly
منظم
37
Beids down to
آخرش به این میرسه که
38
Instruction
دستور
39
Complex
پیچیده
40
Rely on
اتکی می کند به
41
Rather then
به جای اینکه
42
Refer to
یاد برده می شود از انها به عنوان
43
Growing
در حال پیشرفت
44
Plug .... Link to
وصل شدن
45
Invent
اختراع
46
Relatively
نسبتا
47
Collect
جمع کردن
48
According to
بر اساس
49
Manufacturer
سازنده
50
Perform
اجرا کردن
51
Which is shame
که باعث تاسف
52
Resurgence
بازیابی ... حیات دوباره
53
Springing up
در حال ظهور
54
Peripheral
وسایل جانبی
55
Off the shelf
تز ویترین مغازه
56
Bash out
بیرون دادن
57
Retrieve
پس گرفتن
58
Chore
سخت کارکردن
59
Foundation
پایه و اساس
60
Pricise
دقیق
61
Configuration
تظیمات
62
Strictly
با تاکید
63
Extension
توسعه
64
Directly
مستقیما
65
Easy to spot
به سادگی قابل تشخیص
66
Tangle
در هم پیچیده
67
Typicay
معمولی
68
Component
جزئیات
69
Tweak
پیچوندن
70
Idiosyncratic
ویژه
71
Accossionally
بعضی اوقات
72
Benefit
سود
73
Fairly
به طور مناسب
74
Spawned
ساخته شده
75
Power supply
منبع تغذیه
76
Remain
موندن
77
Divide
تقسیم کردن
78
Domestic
خانگی
79
Spindle
اهرم
80
Logically
منطق
81
Ribbon
نوار
82
Parallel
موازی
83
Separate
جدا
84
Tend
میل داشتن به سمت چیزی
85
Pioneered
پیشگام شده
86
Wear out
خراب شدن
87
Whole
کامل
88
Integrated
جامع
89
Solderd
لحیم شده
90
Contain
شامل می شود
91
Interface
واسط
92
Obsolete
منسوخ شده
93
Tinkering
سر هم بندی کردن
94
Attached
وصل شده