10-11 Flashcards
(155 cards)
1
Q
جبّار
A
مسلط
یکی از صفات خدا
2
Q
جفا
A
بی وفایی، ستم
3
Q
ریحان
A
هر گیاه سبز و خوشبو
4
Q
صدّیق
A
بسیار راستگو
5
Q
طَرَب
A
شادی
6
Q
عداوت
A
دشمنی
7
Q
غِنا
A
سرود، نغمه، آوازخوانی، دستگاه موسیقی
8
Q
فُرقت
A
جدایی، دوری
9
Q
کایدان
A
جمع کاید، حیله گران
10
Q
کوتاه نظری
A
اندک بینی، عاقبت اندیش نبودن
11
Q
کَید
A
حیله و فریب
12
Q
لئیمی
A
پستی، فرومایگی
13
Q
محنت
A
اندوه، ناراحتی
14
Q
مَلِک تعالی
A
خداوند والامرتبه
15
Q
نقض
A
شکستن، شکستن عهد و پیمان
16
Q
وُصلت
A
جمع وصل، اتصال، پیوستگی
17
Q
احادیث
A
جمع حدیث، روایات، سخن ها
18
Q
از بهر
A
برای
19
Q
آفت
A
بلا، آسیب، گزند
20
Q
آموزگار
A
معلم، اندرزگوی
21
Q
آویخته
A
چنگ زده، آویزان شده، معلق
22
Q
باری
A
خلاصه، القصه
23
Q
بدایت
A
آغاز، اول چیزی، مخالف نهایت
24
Q
بستان
A
بوستان، باغ، گلزار
25
بند
زنجیر و ریسمان، گره، حبس
26
بی خویشتن
از خود بی خود، مدهوش، بیهوش
27
تقدیر
قضا و قدر، خواست خدا
28
جامه
لباس، تن پوش
29
جاودان
بی پایان، جاویدان، همیشگی
30
حبس
زندان
31
حسن صورت
زیبایی چهره، زیبایی ظاهر
32
حکمت
دانایی، علم، راستی
33
خلق
مردم، انسان
34
راحت
آسودگی، آسایش
35
رحمان
مهربان، بخشاینده
36
روا
جایز، سزاوار، حلال
37
زینت
آرایش، آنچه با آن آرایش کنند، آذین، پیرایه، آرایه
38
سجع
آواز کبوتر، آمدن کلمات هماهنگ در پایان عبارات
39
سودایی
عاشق، دیوانه، مجنون، سودازده
40
سهل
آسان، هموار، نرم، روان
41
سیرت
باطن، متضاد صورت (ظاهر)
42
شاید
شایسته است، سزاوار است
43
صبر
شکیبایی، بردباری
44
عالمیان
مردم جهان
45
عنایت
توجه، التفات
46
کریمی
کریم بودن، بخشندگی، جوانمردی
47
کمال
معرفت، کامل شدن، آراستگی صفات، خردمندی
48
گونه
نوع، رنگ
49
لکن
ولی، اما
50
ماکر
مکر زننده
51
مخلوق
موجود، خلق شده
52
مفتاح
کلید
53
مَلِک
پادشاه، صاحب ملک
54
نعره
فریاد، بانگ بلند، خروش، غریو
55
نیکوخو
دارای اخلاق و باطن خوب
56
نیکورو
دارای صورت و ظاهر خوب
57
حقه
جعبه، صندوق
58
خُنُک
خوشا، نیکا
59
خیال
آرزو، فکر، تصور چیزی در ذهن هنگامی که پیش چشم نباشد
60
سودا
اندیشه، هوس، عشق
61
شب رو
شب بیدار، راهزن
62
لعل
یکی از سنگ های گران قیمت که در جواهرسازی مصرف دارد.
| رنگ سرخ این سنگ معروف است
63
نوش
شهد و عسل، خوشگوار
64
اسرار
جمع سر، رازها
65
اوت
او برای تو
66
ایهام
به تردید و گمان انداختن
67
آنچ
آنچه
68
برآید
امکان پذیر باشد، طلوع کند، بالا بیاید
69
برگرفت
برداشت
70
بنده پرور
بنده نواز، کسی که رعایت زیردستان خود را می کند
71
تعالی
بزرگ، والا
72
ثبات
پایداری، دوام، قرار، استقرار
73
خموش
ساکت شو
74
خوبرویان
زیبایان
75
غربت
دوری از وطن، بیگانگی
76
غنیمت
مغتنم
77
قوم و خویش
فامیل و اقوام
78
کج و کوله
ناراست، کج و معوج، دارای شکل و امتداد ناراست
79
لابد
ناچار، ناگزیر، گویا، چنان که معلوم است
80
مردد
دودل، سرگردان
81
معیشت تنگی
تنگی معیشت، سختی زندگی، بی پولی
82
ناسازگاری
اختلاف، مخالفت، ناهمگونی
83
نقش بندی
نقاشی
84
نگارین
مزین، منقش، منقوش، نقش دار، رنگین
85
همسایگانه
مربوط به همسایگی
86
هنرور
هنرمند
87
یوش
روستایی در مازندران و از توابع بلده
88
خوشا
چه خوش، ای خوش، مرحبا،احسنت، آفرین
89
خیزد
بلند شود
90
درآید
برسد
91
دلبر
معشوق، محبوب
92
رحیم
مهربان، رئوف
93
رسم
روش، قاعده،آیین، عادت، عرف
94
زینهار
حذر کن، پناه، امان، مهلت، امانت
95
سرآید
به پایان برسد
96
طلب کردم
خواستم
97
عزم
عزم، اراده، آهنگ
98
کردگار
خالق، خدا،آفریننده، انجام دهنده
99
کوی
محله، برزن
100
گفتا
گفت
101
محض
خالص، ناب، بدون ترکیب، حرف بی چون و چرا
102
مِهر
محبت، خورشید
103
مهرورزان
عاشقان
104
نمایی
آشکار کنی، نشان دهی
105
تره بار
انواع سبزی های خوردنی و میوه
106
تلاطم
آشفتگی، به هم خوردن، تنش، جنب و جوش
107
تمامت
تمام کردن، کامل کردن، باقی مانده
108
جوانک
پسر جوان، کم سن و سال، شاب، فتی
109
چابک
زرنگ، سریع، زبردست
110
چست
چالاک
111
حدیث
روایت، داستان، ماجرا، سخن
112
حرفی به کارش بود
ایراد داشت، ماهر نبود
113
دست نازک
تبحر، مهارت
114
دلخواه
مطلوب، موردپسند
115
دلگشا
آنچه باعث شادی و نشاط شود، فرح انگیز، طربناک
116
دم گرفتیم
فریاد زدیم
117
رخداد
اتفاق، حادثه
118
رو نشان نمی داد
محل نمی گذاشت، سرد برخورد میکرد
119
روا
جایز
120
رونگاری
از رو کشیدن، تقلید از چیزی
121
زبر و زرنگ
چابک، زیرک، چست، چالاک
122
سراینده
شاعر
123
شستم خبردار شد
مطلع شدم
124
صورتک
نقاب، ماسک
125
صورتگری
نقاشی، تصویرسازی
126
صورت داد
کشید
127
عَلَم کردن
برپاکردن
128
کُلّه
برآمدگی پشت پای اسب
129
کنگره
مجمعی از دانشمندان یا سیاستمداران که درباره مسائل علمی یا سیاسی بحث کنند
130
گَرته برداری
طراحی چیزی به کمک گرده یا خاکه زنگ یا زغال
| نسخه برداری از روی یک تصویر یا طرح
131
گُرده
پشت، بالای کمر
132
مخمصه
بدبختی، غم بزرگ، تنگنا
| به معنی گرفتاری متداول شده
133
مرفّه
راحت، آسوده
134
مَشَوش
آشفته و پریشان
135
معاشرت
گفت و شنید، الفت داشتن، رفت و آمد
136
میراب
نگهبان آب، کسی که آب را به خانه ها و باغ ها تقسیم میکند
137
والصّافّات صفّا
سوگند به فرشتگان صف در صف
138
وَقَب
هر فرورفتگی اندام چون گودی چشم
139
وقفی
منسوب به وقف
| وقف: زمین یا دارایی و ملکی که برای مقصود معینی در راه خدا اختصاص دهند
140
اخت شد
مأنوس شد، انس گرفت
141
ادا
ناز و کرشمه
142
اسب پردازی
کشیدن اسب
143
استنباط
برداشت، درک، دریافت
144
اصلا
در اصل
145
افتاده
متواضع، خاکی
146
اهل و عیال
خانواده، زن و بچه
147
برانگیخت
تحریک کرد
148
برپا
بلند شدن، ایستادن به احترام کسی
149
به جدّ
جدی
150
اسلیمی
تغییر شکل یافته کلمه اسلامی، طرح هایی مرکب از پیچ و خم های متعدد که شبیه عناصر طبیعت هستند
151
آخُره
چنبره گردن، قوس زیر گردن
152
بحران
آشفتگی، وضع غیرعادی
153
بُر خوردن
درمیان قرار گرفتن
154
بُنشن
خوار و بار از قبیل نخود و لوبیا و عدس
155
بیرنگ
نمونه و طرحی که نقاش به صورت کمرنگ یا نقطه چین بر کاغذ می آورد و سپس آن را کامل رنگ آمیزی میکند، طرح اولیه