11 Flashcards

(131 cards)

1
Q

Approximate (تقریبی / تخمین زدن)

A

نزدیک به مقدار یا عدد واقعی.

تخمین زدن یا حدس زدن.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

Proximity (مجاورت / نزدیکی)

A

نزدیکی فیزیکی یا زمانی.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

Perceive (درک کردن / حس کردن)

A

فهمیدن یا تشخیص چیزی از طریق حواس.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

Perception (ادراک / برداشت)

A

فرآیند درک یا تفسیر اطلاعات حسی.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

Recognize (شناسایی کردن / تشخیص دادن)

A

تشخیص چیزی یا کسی که قبلاً دیده‌اید.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

Recognition (تشخیص / شناسایی)

A

عمل تشخیص یا قدردانی.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

Cognitive (شناختی)

A

مربوط به فرآیندهای ذهنی مانند تفکر، یادگیری و حافظه.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

Distinguish (تمایز قائل شدن)

A

تشخیص تفاوت بین دو چیز.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

Discern (تشخیص دادن / درک کردن)

A

دیدن یا فهمیدن چیزی با دقت.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

Delineate (ترسیم کردن / توصیف دقیق)

A

توصیف یا ترسیم چیزی به طور دقیق.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

Stipulate (شرط گذاشتن / تعیین کردن)

A

تعیین شرایط یا قوانین خاص.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

Ascribe (منسوب کردن / نسبت دادن)

A

نسبت دادن چیزی به شخص یا چیزی.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

Badge (نشان / مدال)

A

علامتی که نشان‌دهنده عضویت یا دستاورد است.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

Proportion (نسبت / تناسب)

A

رابطه بین بخش‌های مختلف یک کل.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

Portion (بخش / سهم)

A

قسمتی از یک کل.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

Quota (سهمیه)

A

مقدار مشخصی که به هر شخص یا گروه اختصاص داده می‌شود.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
17
Q

Allocate (تخصیص دادن)

A

اختصاص دادن منابع به افراد یا گروه‌ها.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
18
Q

Allot (تخصیص دادن / تقسیم کردن)

A

تقسیم چیزی به بخش‌های کوچک‌تر.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
19
Q

Designate (تعیین کردن / نام‌گذاری کردن)

A

انتخاب یا نام‌گذاری شخص یا چیزی برای هدفی خاص.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
20
Q

Recline (تکیه دادن / دراز کشیدن)

A

قرار گرفتن در حالت استراحت یا خواب.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
21
Q

Priority (اولویت)

A

چیزی که اهمیت بیشتری دارد و باید زودتر انجام شود.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
22
Q

Abstain (خودداری کردن)

A

تصمیم به عدم انجام کاری.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
23
Q

Elude (فرار کردن / گریختن)

A

اجتناب از چیزی یا کسی به‌طور ماهرانه.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
24
Q

Elusive (گریزان / دست‌نیافتنی)

A

چیزی که به‌سختی می‌توان آن را فهمید یا به دست آورد.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
25
Presume (فرض کردن)
پذیرفتن چیزی به عنوان واقعیت بدون اثبات.
26
Assume (فرض کردن / به عهده گرفتن)
پذیرفتن چیزی به عنوان واقعیت یا مسئولیت.
27
Assumption (فرضیه / پیش‌فرض)
چیزی که بدون اثبات پذیرفته می‌شود.
28
Premise (مقدمه / فرضیه)
ایده‌ای که استدلال بر اساس آن ساخته می‌شود.
29
Schedule (برنامه‌ریزی / زمان‌بندی)
برنامه‌ای برای انجام کارها در زمان‌های مشخص.
30
Agenda (دستور کار)
لیستی از موضوعات برای بحث یا انجام.
31
Emanate (ساطع شدن / نشأت گرفتن)
بیرون آمدن یا نشأت گرفتن از چیزی.
32
Arbitrary (دلخواه / خودسرانه)
بدون دلیل منطقی یا سیستم مشخص.
33
Convey (انتقال دادن / بیان کردن)
رساندن پیام یا اطلاعات.
34
Tend (تمایل داشتن / مراقبت کردن)
تمایل به انجام کاری یا مراقبت از چیزی.
35
Adjust (تنظیم کردن / تطبیق دادن)
تغییر چیزی برای بهتر شدن یا سازگاری.
36
Versatility (چندکاره بودن / انعطاف‌پذیری)
توانایی انجام کارهای مختلف.
37
Compatible (سازگار)
توانایی کارکردن یا وجود داشتن با هم بدون مشکل.
38
Congruous (هماهنگ / سازگار)
متناسب یا سازگار با چیزی.
39
Deem (تلقی کردن / در نظر گرفتن)
در نظر گرفتن چیزی به گونه‌ای خاص.
40
Ponder (تفکر کردن / تأمل کردن)
فکر کردن عمیق به چیزی.
41
Oversight (نظارت / سهل‌انگاری)
نظارت بر چیزی یا اشتباه ناشی از بی‌دقتی.
42
Reckless (بی‌پروا / بی‌احتیاط)
بدون توجه به خطرات یا عواقب.
43
Inadvertent (غیرعمدی / ناخواسته)
اتفاقی که بدون قصد رخ می‌دهد.
44
Spontaneous (خودجوش / بدون برنامه‌ریزی)
اتفاقی که بدون برنامه‌ریزی قبلی رخ می‌دهد.
45
Impulsive (تکان‌دهنده / بدون تفکر)
عمل کردن بدون فکر قبلی.
46
Inclination (تمایل / گرایش)
تمایل به انجام کاری.
47
Orientate (جهت‌دهی / تطبیق دادن)
تنظیم یا تطبیق با شرایط جدید.
48
Disposition (خصلت / تمایل)
ویژگی‌های شخصیتی یا تمایل به انجام کاری.
49
Propensity (تمایل / گرایش)
تمایل طبیعی به انجام کاری.
50
Impact (تأثیر / برخورد)
اثر قوی یا برخورد فیزیکی.
51
Bearing (رفتار / تأثیر)
نحوه رفتار یا تأثیر چیزی.
52
Impress (تحت تأثیر قرار دادن)
ایجاد تأثیر قوی روی کسی.
53
Sentiment (احساس / عاطفه)
احساس یا نظر شخصی.
54
Profound (عمیق)
بسیار شدید یا معنادار.
55
Sensation (حس / احساس)
احساس فیزیکی یا هیجان.
56
Constitution (قانون اساسی / ساختار)
قانون اساسی یک کشور یا ساختار چیزی.
57
Constitute (تشکیل دادن / تشکیل شدن)
تشکیل دادن یا بخشی از چیزی بودن.
58
Constituent (عنصر تشکیل‌دهنده / رأی‌دهنده)
بخشی از یک کل یا فردی که رأی می‌دهد.
59
Regulation (مقررات)
قوانین یا دستورات رسمی.
60
Statute (قانون / مصوبه)
قانون نوشته‌شده توسط دولت.
61
Enact (تصویب کردن / اجرا کردن)
تبدیل ایده به قانون یا اجرای آن.
62
Address (خطاب کردن / رسیدگی کردن)
صحبت کردن با کسی یا رسیدگی به مسئله‌ای.
63
Remedy (درمان / راه‌حل)
راه‌حل برای حل مشکل یا درمان بیماری.
64
Manipulate (دستکاری کردن)
کنترل یا تغییر چیزی به‌طور ماهرانه.
65
Discrimination (تبعیض / تشخیص)
رفتار ناعادلانه با گروه‌های خاص یا تشخیص تفاوت‌ها.
66
Prejudice (پیش‌داوری / تعصب)
نظر منفی بدون دلیل منطقی.
67
Partial (جزئی / جانب‌دارانه)
ناقص یا طرفدارانه.
68
Impartially (بی‌طرفانه)
بدون جانبداری.
69
Neutral (خنثی / بی‌طرف)
بدون طرف‌داری یا تأثیر.
70
Coarse (زبر / خشن)
دارای سطح ناصاف یا رفتار بی‌ادبانه.
71
Prompt (سریع / فوری)
بدون تأخیر یا تشویق به انجام کاری.
72
Restrict (محدود کردن)
کاهش آزادی یا مقدار چیزی.
73
Hinder (مانع شدن)
ایجاد مشکل برای پیشرفت چیزی.
74
Hindrance (مانع)
چیزی که مانع پیشرفت می‌شود.
75
Abstract (انتزاعی / خلاصه)
غیرملموس یا خلاصه‌ای از یک متن.
76
Prohibition (ممنوعیت)
قانونی که چیزی را ممنوع می‌کند.
77
Constrain (محدود کردن / وادار کردن)
محدود کردن یا وادار کردن به انجام کاری.
78
Obstacle (مانع)
چیزی که جلوی پیشرفت را می‌گیرد.
79
Preclude (جلوگیری کردن)
جلوگیری از وقوع چیزی.
80
Impede (مانع شدن)
کند کردن یا جلوگیری از پیشرفت.
81
Deterrence (بازدارندگی)
استفاده از تهدید برای جلوگیری از انجام کاری.
82
Deter (بازداشتن)
جلوگیری از انجام کاری با ایجاد ترس.
83
Frontier (مرز / حد)
مرز بین دو کشور یا محدوده‌ی ناشناخته.
84
Bound (مرز / محدود کردن)
محدوده یا محدود کردن چیزی.
85
Demarcate (مرزبندی کردن)
تعیین مرز یا محدوده.
86
Submission (تسلیم / ارسال)
تسلیم شدن یا ارسال چیزی.
87
Surrender (تسلیم شدن)
دست کشیدن از مقاومت.
88
Capitulate (تسلیم شدن)
تسلیم شدن به دشمن یا شرایط.
89
Confess (اعتراف کردن)
پذیرفتن انجام کاری اشتباه.
90
Confirm (تأیید کردن)
تأیید صحت چیزی.
91
Plausible (معقول / باورپذیر)
چیزی که منطقی یا قابل قبول به نظر می‌رسد.
92
Receptive (گیرا / پذیرا)
تمایل به پذیرش ایده‌ها یا احساسات جدید.
93
Authority (مرجع / اختیار)
قدرت یا نهاد رسمی.
94
Authorize (مجوز دادن)
دادن اجازه رسمی برای انجام کاری.
95
Authoritative (معتبر / مقتدر)
دارای قدرت یا اعتبار رسمی.
96
Entity (موجودیت / نهاد)
چیزی که به‌طور مستقل وجود دارد.
97
Command (دستور / فرماندهی)
دستور دادن یا کنترل کردن.
98
Autonomy (خودمختاری)
توانایی حکومت یا تصمیم‌گیری مستقل.
99
Autonomous (خودمختار)
قادر به حکومت یا تصمیم‌گیری مستقل.
100
Entitlement (حق / امتیاز)
حق قانونی برای دریافت چیزی.
101
Maverick (شخص مستقل / غیرمتعارف)
شخصی که از قواعد معمول پیروی نمی‌کند.
102
Sustain (حفظ کردن / تحمل کردن)
ادامه دادن یا تحمل کردن چیزی.
103
Maintain (حفظ کردن / نگهداری کردن)
حفظ یا نگهداری چیزی در شرایط خوب.
104
Maintenance (نگهداری)
عمل حفظ یا نگهداری چیزی.
105
Retain (نگه داشتن)
حفظ یا نگه‌داشتن چیزی.
106
Withstand (مقاومت کردن)
تحمل کردن یا مقاومت در برابر چیزی.
107
Resist (مقاومت کردن)
مخالفت یا مقاومت در برابر چیزی.
108
Bear (تحمل کردن / حمل کردن)
تحمل کردن یا حمل چیزی.
109
Preserve (حفظ کردن / نگهداری کردن)
محافظت از چیزی برای آینده.
110
Suffer (رنج بردن)
تجربه درد یا ناراحتی.
111
Immunity (مصونیت)
مقاومت در برابر بیماری یا مجازات.
112
Conservation (حفاظت / صرفه‌جویی)
محافظت از منابع طبیعی یا انرژی.
113
Salvage (نجات دادن / بازیابی)
نجات یا بازیابی چیزی از آسیب.
114
Accuse (اتهام زدن)
متهم کردن شخصی به انجام کاری اشتباه یا غیرقانونی.
115
Convict (محکوم کردن / محکوم)
(فعل) محکوم کردن شخصی به خاطر جرم. ## Footnote (اسم) شخصی که به جرمی محکوم شده است.
116
Conviction (محکومیت / اعتقاد راسخ)
(حقوقی) حکم محکومیت به خاطر جرم. ## Footnote (عمومی) اعتقاد محکم به چیزی.
117
Condemn (محکوم کردن / تقبیح کردن)
محکوم کردن شخصی به مجازات. ## Footnote تقبیح یا انتقاد از چیزی.
118
محکوم کردن (Condemn)
محکوم کردن شخصی به مجازات. ## Footnote تقبیح یا انتقاد شدید از چیزی.
119
محکومیت (Conviction)
حکم محکومیت به خاطر جرم. ## Footnote اعتقاد محکم به چیزی.
120
سرزنش کردن (Blame)
مسئول دانستن شخصی برای چیزی اشتباه.
121
حمایت کردن (Advocate)
حمایت یا دفاع از چیزی یا کسی. ## Footnote وکیل یا مدافع.
122
دادگاه (Court)
محل رسیدگی به دعاوی قضایی. ## Footnote دربار پادشاه یا ملکه.
123
فرمان (Decree)
دستور رسمی صادر شده توسط مقامات.
124
مرتکب شدن (Commit)
انجام دادن کاری (مثلاً جرم). ## Footnote متعهد شدن به انجام کاری.
125
تعهد (Commitment)
تعهد یا مسئولیتی که شخص می‌پذیرد.
126
مقصر (Guilty)
شخصی که مرتکب جرم یا اشتباه شده است.
127
قاتل (Murderer)
شخصی که مرتکب قتل شده است.
128
بدخواه (Malicious)
داشتن نیت بد یا قصد آسیب رساندن.
129
مشروع (Legitimate)
چیزی که بر اساس قانون یا اخلاق پذیرفته شده است.
130
حبس (Imprisonment)
مجازات نگه‌داشتن شخص در زندان.
131
محدود کردن (Confine)
محدود کردن شخص به یک مکان یا شرایط خاص.