11 Flashcards
(131 cards)
Approximate (تقریبی / تخمین زدن)
نزدیک به مقدار یا عدد واقعی.
تخمین زدن یا حدس زدن.
Proximity (مجاورت / نزدیکی)
نزدیکی فیزیکی یا زمانی.
Perceive (درک کردن / حس کردن)
فهمیدن یا تشخیص چیزی از طریق حواس.
Perception (ادراک / برداشت)
فرآیند درک یا تفسیر اطلاعات حسی.
Recognize (شناسایی کردن / تشخیص دادن)
تشخیص چیزی یا کسی که قبلاً دیدهاید.
Recognition (تشخیص / شناسایی)
عمل تشخیص یا قدردانی.
Cognitive (شناختی)
مربوط به فرآیندهای ذهنی مانند تفکر، یادگیری و حافظه.
Distinguish (تمایز قائل شدن)
تشخیص تفاوت بین دو چیز.
Discern (تشخیص دادن / درک کردن)
دیدن یا فهمیدن چیزی با دقت.
Delineate (ترسیم کردن / توصیف دقیق)
توصیف یا ترسیم چیزی به طور دقیق.
Stipulate (شرط گذاشتن / تعیین کردن)
تعیین شرایط یا قوانین خاص.
Ascribe (منسوب کردن / نسبت دادن)
نسبت دادن چیزی به شخص یا چیزی.
Badge (نشان / مدال)
علامتی که نشاندهنده عضویت یا دستاورد است.
Proportion (نسبت / تناسب)
رابطه بین بخشهای مختلف یک کل.
Portion (بخش / سهم)
قسمتی از یک کل.
Quota (سهمیه)
مقدار مشخصی که به هر شخص یا گروه اختصاص داده میشود.
Allocate (تخصیص دادن)
اختصاص دادن منابع به افراد یا گروهها.
Allot (تخصیص دادن / تقسیم کردن)
تقسیم چیزی به بخشهای کوچکتر.
Designate (تعیین کردن / نامگذاری کردن)
انتخاب یا نامگذاری شخص یا چیزی برای هدفی خاص.
Recline (تکیه دادن / دراز کشیدن)
قرار گرفتن در حالت استراحت یا خواب.
Priority (اولویت)
چیزی که اهمیت بیشتری دارد و باید زودتر انجام شود.
Abstain (خودداری کردن)
تصمیم به عدم انجام کاری.
Elude (فرار کردن / گریختن)
اجتناب از چیزی یا کسی بهطور ماهرانه.
Elusive (گریزان / دستنیافتنی)
چیزی که بهسختی میتوان آن را فهمید یا به دست آورد.