لغات درس 12 ادبیات فارسی Flashcards

لغات درس 12 (32 cards)

1
Q

آوری

A

بیگمان، بیتردید، به طور قطع

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

اژدهاپیکر

A

در شکل و هیئت اژدها، دارای نقش اژدها

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

اساطیر

A

جمع اسطوره؛ افسانهها و داستانهای
خدایان و پهلوانان ملل قدیم

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

الحاح

A

اصرار، پافشاریکردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

بازارگاه

A

جای خرید و فروش، بازار؛ در متن درس،
مقصود اهل بازار است.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

پایمردان دیو

A

دستیاران حکومت، توجیه ِ کنندگان
حکومت بیداد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

پشت پای

A

روی پا، سینۀ پا

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

ترگ

A

کلاه خود

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

تفرج

A

گشت و گذار و تماشا، سیر و گردش

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

خجسته

A

فرخنده، مبارک

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

خوالیگر

A

آشپز

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

درفش

A

پرچم، بیرق

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

درفشکاویان

A

درفش ملی ایران در دوره ساسانیان کبیره {کاویانی یعنی منصوب به کاوه }

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

دژم

A

خشمگین

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

زخم درای

A

ضربۀ پتک؛ درای، در اصل زنگ کاروان
است.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

سپردن

A

پایمال کردن و زیر پا گذاشتن

15
Q

سپهبد

A

فرمانده و سردار سپاه

16
Q

سبک

A

تیز و شتابان

17
Q

سروش

A

فرشته بیام اور / فرشته

17
Q

شمار گرفتن

A

حساب پس دادن

18
Q

غو

A

ریاد، بانگ و خروش، غریو

19
Q

گرز گاوسر

A

گرزی که سر ان شبیه به گاو است

20
Q

فایق

A

دارای برتری / مسلط / چیره

20
Q

فریـاد خواندن

A

فریاد خواسـتن، طلـب یاری کردن،
دادخواهـی کردن

21
لاف
: سخنان بی ّ پایه و اساس، دعوی باطل، ادعا؛ الف ّ زدن: خودستایی کردن، ادعای باطل کردن
22
گیهان خدیو
خدای جهان )گیهان: کیهان، جهان، گیتی(
23
مجرد
ِصرف، تنها
24
محضر
: ّ استشهادنامه، متنی که ضحاک برای تبرئۀ خویش به امضای بزرگان حکومت رسانده بود.
25
موبد
روحانی زردشتی، مجازاً دانشمند، دانا
26
**نفیر**
صدای بلند / فریاد
27
**هنر**
فضیلت، استعداد، شایستگی، لیاقت
28
یکایک
ناگهان