1th Chapter… Flashcards
(136 cards)
1
Q
Spur
A
انگیزه، محرک، خار استخوان، مهمیز، برانگیختن
2
Q
Drawn
A
3
Q
Vestige
A
نشان، اثر، بقایا
4
Q
Upholdeth the archaic form of
Upholds
A
حمایت کردن، هواداری کردن، حفظ کردن، تقویت کردن، پاسداری کردن، زنده‌نگه داشتن، بلند کردن، بالا گرفتن
5
Q
Eventuate
A
منجر شدن، نتیجه دادن، درآمدن
6
Q
Reciprocation
A
عمل متقابل
7
Q
Sterile
A
نازا، بایر، بی حاصل، سترون، عقیم
8
Q
Unavailing
A
بیهوده، بی فایده
9
Q
Intercourse
A
مقاربت، مراوده، معامله، داد و ستد،
10
Q
Threshold
A
آستانه، سرحد،
11
Q
Kinship
A
خویشی، خویشاوندی، نسبت
12
Q
Triune
A
تثلیث
13
Q
Wrestling
A
کشمکش، کشتی گیری
14
Q
Hymnody
A
سرود سازی، سرود خوانی
15
Q
Crave
A
آرزو کردن، طلبیدن، اشتیاق داشتن، نیاز داشتن
16
Q
Snare
A
دام، تله ، کمند، بند، به دام‌انداختن
17
Q
Crisply
A
ترد، مجاد، پرچین‌و شکن
18
Q
Fragrant
A
خوشبو، معطر
19
Q
Smug
A
ازخود‌راضی، خودبین، ناشی از رضایت خاطر
20
Q
Estate
A
دارایی و جایداد، مزرعه، ارثیه، شهرک، وضعیت و‌حالت، دسته و‌طبقه، دست دوم
21
Q
Complacency
A
خوش خیالی، بی خیالی، غرورکاذب، ازخود‌راضی،
22
Q
Vain
A
بیهوده، عبث، بیجا، واهی، غره، بالنده، مغرور
23
Q
Prudent
A
محتاط، از روی احتیاط
24
Q
Strip
A
برهنه کردن، کندن، محروم کردن، تهی‌کردن، باریکه، نوار،
25
Omit
از قلم انداختن، حذف کردن
26
Candour
رک گویی، بی‌پرده گویی، صداقت، بی طرفی، بی نظری،
27
Quaint
خیلی ظریف و دلنشین، سنتی و‌خوشایند، عجیب و‌جالب،
28
Underneath
در زیر، زیرین، نهفته
29
Lapped
30
Folden
31
Accordeth
32
Thereupon
پس از آن، بلافاصله
33
Sufficeth
34
Complacent, complacently
از خود‌‌راضی، خودخواه، بی تفاوت، از روی غرور بیجا
35
Concentrate
متمرکز کردن، تمرکز کردن، عصاره،
36
Misty
مبهم، مه آلود، غبارآلود، اشک آلود، تار
37
Lowland
زمین‌گود، دشت
38
Sustenance
رزق و روزی، مایه حیات، معاش
39
Subservient
چاپلوس، تابع
40
Usurper
غاصب
41
Repudiate
انکار کردن، رد کردن
42
Hint
اشاره، ایما، راهنمایی، مقدار بسیار کم، اشاره کردن و رساندن، فرصت
43
Foe
دشمن، مخالف، حریف
44
Abnegation
ایثار، انکار نفس، زهد، چشم پوشی، فداکاری
45
Ascend
صعود کردن، بالا رفتن،
46
Illustration
مثال، تصویر
47
Beatitude
سعادت جاودانی، برکت، خوشا به حال
48
Covenant
عهد، تعهد کتبی، پیمان بستن،
49
Messianic
وابسته به انتظار مسیح
50
Slope
شیب، سراشیبی، دامنه، شیب دار کردن،
51
Convulsive
تکان دهنده، متشنج
52
Dim
کم نور، تاریک و تار، مبهم، تیره کردن
53
Slay
ذبح کردن، کشتار کردن
54
Crucible
امتحان سخت، بوته آهنگری
55
Erred
خاطی، خطاکار
56
Lad
پسربچه، جوان
57
Perversion
بدراهی، انحراف جنسی
58
Sworn
قسم خورده
59
Withheld
دریغ داشتن، خودداری کردن
60
Shore
مستحکم کردن، کنار دریا
61
Wholly
کاملا، تمام و کمال
62
Renunciation
چشم پوشی، کناره گیری، قطع علاقه
63
Outwork
بیشتر کار کردن، به انجام رساندن، سنگر خارجی
64
Malady
ناخوشی، فاسد شدگی، بیماری
65
Inquiring
جستوجوگر، کنجکاو
66
Suffice
بسنده بودن، کفایت کردن
67
Slippery
لیز، لغزنده
68
Travail
درد زایمان، مشقت،
69
Torn out
70
Expell
بیرون کردن، به زور خارج کردن
71
Mayest
می توانی، اجازه داری
72
Faulty
ناقص، نکوهیده، عیبناک
73
Perverse
منحرف، فاسد
74
Furnish
مبله کردن، مجهز کردن، تهیه کردن
75
Catechism
تعلیم و دستور مذهبی
76
Westminster
77
Foul
قبیح، مستهجن، مشمئز کننده، شرارت بار
78
Revolt
شورش، طغیان‌کردن، انقلاب،
79
Omnipresence٫omnipresent
حضور در همه جا در آن واحد، حضور کامل و جامع، حاضر در همه‌جا
80
Satisfactorily
به طور راضی کننده
81
Yearning
آرزو، حسرت، ویار
82
Brazen
برنجی، بی شرم و حیا، گستاخی کردن، بی پروایی نشان دادن
83
Candlestick
شمعدانی
84
Shewbread
نان فطیر تبرک شده
85
Incense
سوزاندن، بخور دادن، تحریک کردن، برانگیختن، خشمگین کردن
86
Tabernacle
خیمه، پرستشگاه موقت
87
Vogue
رسم معمول، متداول، مد، عمومی و رایج،
88
Fiery
آتشین، آتش بار
89
Ignoble
ناکس، فرومایه، عوام الناس، بدذات
90
Co-enternal
ابدی، ازلی، مثل خدا
91
Haply
شاید، بلکه، احتمالا، تصادفا
92
Enlarge
بزرگ کردن، بسط دادن
93
Bush
بوته، شاخ و برگ
94
Antedate
منتظر بودن، پیش بینی کردن، سبقت، پیش از تاریخ واقعی گذشتن
95
Omniscient
دانای کل، واقف به همه چیز، همه چیز دان، آگاه
96
Shekinah
97
Ivory
عاج دندان فیل
98
Aloes
درخت صبر، چوب عود
99
Cassia
درخت فلوس، پرک هندی
100
Antedate
101
Rapture
102
Flowing
جاری، روان، موج دار
103
Downcast
دل افسردگی، غمگینی، سر به زیری، ویرانی
104
Deity
خدا
105
Fervid
سوزان، مشتاق
106
Vastly
زیاد، به طور وسیع
107
Countenance
سیما، رخ، پذیرفتن، رضایت دادن، تایید کردن
108
Comely
خوبرو، خوشایند، خوش منظر،
109
Tarry
قیراندود، درنگ کردن، درنگ
110
Outer
بیرونی
111
UnRepudiate
112
Opaque
مات، مبهم، مدر،
113
Woven= weave
بافتن، درست کردن، بافت، بافندگی
114
Hyphenated
115
Subtlety, Subtle
باریک بینی، موشکافی، تیزبینی، زیرک، ماهرانه، تیز و‌نافذ، ماهرانه
116
Egotism
خودپرستی، منت، خودپسندی
117
Requisite
بایسته، شرط لازم، لازمه
118
Sentient
درک کننده، هوشیار، آگاه، دارای درک و احساس
119
Quivering
لرزیدن، لرزان، ترکش، تیردان
120
Tinkering
121
Oxen = ox
گاو نر
122
Devious
بی راهه، کج، منحرف، گمراه
123
124
Sustainable
پایدار، بادوام، قابل دوام
125
Sustain
حفظ‌‌کردن، ادامه دادن، تامین کردن، نگه داشتن، تحمل کردن، پذیرفتن
126
Prevenient
ازلی
127
Brook
جوی، نهر کوچک، تحمل کردن، پذیرفتن
128
Nonetheless
با این حال، با این وجود، با این همه
129
Impulse
تمایل، میل شدید، انگیزه، انگیزه دادن، برانگیختن (ناگهانی)
130
Throb
تپیدن، ضربان داشتن، زدن، ضربان، تپش، نبض
131
Inception
آغاز
132
Scorn
تحقیر، خوار شمردن، بی اعتنایی و اهانت کردن
133
Quatrain
رباعی، چهارپاره
134
Stiff
خشک، رسمی، غیر صمیمی، جسد مرده (سلنگ) سفت، سخت، غیرقابل انعطاف، سخت ، دشوار، شدید
135
Nought
هیچ، صفر، نیستی، بی ارزش، ناچیز، بیهوده، بی ثمر
136
