30-3 Flashcards

1
Q

Mediocre

A

متوسط/میانه(مهدی کوره درسش متوسطه)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

Negligible

A

ناقابل/ناچیز(با دیدنش یاد ناقابل میفتیم)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

Parallel

A

موازی/مشابه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

Peculiar

A

عجیب/غیرعادی(پتی کور عکیب و غیرعادیه)( پ کو اون ادم دروغگوی عجیب و غریب)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

Potent

A

قوی/قدرتمند( پتای بدن خیلی قوی و قدرتمندن)( اقای پونین یه مرد قدرتمند در عرصه سیاسته)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

Remarkable

A

چشمگیر/قابل ملاحظه/قابل توجه(معمولا مطالب قابل توجه و چشمگیر رو مارک میکنن دیگه)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

Scattered

A

پراکنده/متفرق(اسکاچ زود پراکنده میشه وا میره)(گربه ها در سطح شهر پراکنده هستند)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

Solid

A

جامد/محکم/سفت(سالاد جز جامدات غذاییه)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

Somewhat

A

تاحدی/تا اندازه ای

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

Tedious

A

خسته کننده/کسل کننده( تِ دِگه چقد خسته ای)(تدی ادم خسته کننده ایه)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

Briefly

A

به اختصار/مختصر(برف مختصر نشسته)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

Circulate

A

به گردش دراوردن/چرخیدن(در سیرک حیوانات به دور زمین میچرخند)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

Consistently

A

به طور ثابت/منظم/پیوسته(کن سیستمو ثابت)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

Exhibit

A

به نمایش گذاشتن/در معرض نمایش قرار دادن(عِکسارو در معرض نمایش قرار نده)(habit اکس خوردنت رو در معرض نمایش برای مردم قرار نده زشته)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

Found

A

پایه ریزی کردن/بنا کردن/تاسیس کردن(فونداسیون خونه رو پایه ریزی کردن)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

Improperly

A

به طور نادرست/به طرز ناشایست (این به طور نادرست و ناشایست پروهست)(امپراطور به طرز ناشایستی با مردم رفتار می کرد)

17
Q

Impulsively

A

بی اختیار/بی مقدمه/فی البداهه(این پول بی ختیار و فی البداهه خرج میشه)(ای پالس های تلفن بی دلیل و بی اختیار میره بالا)

18
Q

Infrequently

A

به ندرت/گهگاه(این فرکانس به ندرت میاد)( این فری کو بندرت پیداش میشه)
مخالف frequently پی درپی/مکرر

19
Q

Isolated

A

مجزا و جدا کردن کسی یا چیزی از کسی(ایزوله کردن)

20
Q

Overtly

A

آشکارا/ به وضوح( من دارم به وضوح اورت پول خرج می کنم)

21
Q

Profoundly

A

به طور عمیق/عمیقا(دانش و اطلاعات پروفسورها عمیقه)

22
Q

Sharply

A

به طور ناگهانی/به سرعت( قیمت تی وی شارپ به طور ناگهانی بالا رفت)

23
Q

Situated

A

واقع شدن/قرار گرفتن( هم معنی located)

24
Q

Subsequently

A

متعاقبا/بعدا(صبح سکانس بعدی رو می گیریم)

25
Q

Unmistakable

A

بدون اشتباه/بی تردید/حتمی( مخالف Mistake)

26
Q

Chaotic

A

نامنظم/آشفته/در هم برهم(سیاتیک نظم بدن رو به هم میریزه)

27
Q

Characteristic

A

خاص/بخصوص/ویژه(بعضیا کاراکتر خاص و بخصوصی دارن)

28
Q

Controversial

A

جنجالی/بحث برانگیز(الان جنجال سراینه که کنترو کی عوض کرده)

29
Q

Exemplify

A

مثال زدن/با مثال توضیح دادن( فعل example )

30
Q

Gratifying

A

رضایت بخش/خشنود کننده(یک طراحی گرافیکی رضایت بخش)