504 words Flashcards
(180 cards)
keen
١- مشتاق. ٢- شامه تيز، حساس. ٣- تيز، برنده
١- kingها، keen هستند كه چندبار ازدواج كنند
٢- kingها، سگ هاشون شامه keenي دارند
٣- kingها، باچاقوهاي keen استيك مي خورند.
abondon
رها كردن، ترك كردن
بند را رها كن.
Jealous (adj)
حسود
ادم jealous هميشه در جلز و ولز است
Tact (n.)
تاكتيك، مهارت
تاكتيك، تدبير
Oath (n.)
قسم، فحش
زابني ها اول مسابقه به هم oath مي كويند
اول فحش فارسي
Vacant (adj.)
خالي
Way هراز هركز vacant نيست
Hardship
سختي
سخت : hard
Gallant
شجاع، احترام به خانمها
ماشين ميستوبيشي كالانت خيلي gallant هست.
و ماشين كالانت جلوي خانمها مي ايستد
Data (n.)
داده ها، اطلاعات
داده ها، ديتا
Unaccustomed (adj.)
نااشنا
من با customer شما unaccustomed هستم
Bachelor (n., adj.)
مدرك ليسانس، مجرد
بجه لر اكرجه مدرك bachelor داره اما هميشه bachelor مي مونه
Qualify (v.)
شايسته بودن، كيفيت لازم را براي انجام كار را داشتن
كيفيت : quality
Conceal (v.)
بنهان كردن
اين كه من كلاس رو cancel كردم، شما conceal كن
Corpse (n.)
جسد
هركس corpse را ببينه، كب ميكنه.
Dismal (adj.)
تيره و تار
اكر روي صورتت دستمال بكشي همه جا dismal مي شه
Frigid (adj.)
سرد
فريزر خيلي frigid هست
Inhabit (v.)
ساكن شدن
Habit نداريم كه در شهر شما inhabit بشيم
numb (adj.)
بي حس، كرخ، سر
اينقدر نم نم نم كرد زبونش numb شد
peril (n.)
خطر
مايع ظرفشويي بريل براي دست peril داره
recline (v.)
دراز كشيدن، لم دادن
او روي recline، line كرد
Shriek (v., n.)
جيغ كشيدن
هركس شرك رو ببينه shriek مي كشه
Sinister (adj)
نحس، شوم
٣٠ نيست كه عدد sinister، اون عدد ١٣ است.
tempt (v.)
جذب كردن
تم راستان همه را به خودش tempt كرد
Wager
شرط بندي
بعضي ها در wager، جر زني مي كنند