(A):1-2-3 Flashcards
(76 cards)
1
Q
Poverty
A
فقر،تنگدستی
نبود و کمبود چیزی
2
Q
Recession
A
رکود،بحران اقتصادی
3
Q
Inflation
A
تورم
4
Q
Currency
A
واحد پول،ارز رایج
اقبال عمومی،رواج
5
Q
Miserly
A
خسیس،ناخن خشک؛
ناچیز و بسیار کم
6
Q
Parsimonious
A
خسیس
7
Q
Luxurious
A
لوکس،مجلل و پر زرق و برق
8
Q
Extravagant
A
ولخرجانه،دست و دل بازانه!
10
Q
Lavishness
A
افراط،ولخرجی
11
Q
Revenue
A
درآمد،عایدی
12
Q
Destitute
A
بی پول وبی خانمان،فقیر
عاری
13
Q
Frugal
A
صرفه جو،مقتصد،کم خرج و اقتصادی
14
Q
Squander
A
تلف کردن،بر باد دادن،هدر دادن
15
Q
Thrifty
A
اقتصادی،مقتصد،صرفه جو
16
Q
Economic
A
اقتصادی،پولی؛سودده،به صرفه
17
Q
Pauper
A
فرد خیلی فقیر،شخص تهی دست
18
Q
Affluent
A
توانگر،غنی،مرفه
19
Q
Sanction
A
تحریم
20
Q
Charity
A
موسسه خیریه،صدقه،کمک مالی
21
Q
Financial
A
پولی،مالی،اقتصادی
22
Q
Opulence
A
تجمل،لوکس بودن،ثروت
23
Q
Indigent
A
بسیار فقیر،مفلس،تنگدست
23
Q
Tax
A
مالیات،عوارض
26
Q
Expenditure
A
مخارج،هزینه های دولتی
صرف،پرداخت
27
Subsidy
یارانه،سوبسید
27
Enterprise
بنگاه اقتصادی؛خلاقیت،علاقه
27
Bankrupt
ورشکسته،ورشکسته نمودن
28
Welfare
کمکهای خیّرانه؛
| سعادت،آسایش،رفاه
29
Resolve
حل و فصل کردن؛برآن شدن تا
30
Settle
حل و فصل کرد؛ساکن و مقیم شدن
31
Mediate
حل و فصل کردن،پادرمیانی کردن
32
Mediation
وساطت،میانجیگری،پادرمیانی،شفاعت
33
Mediator
واسطه،میانجی
34
Intermediate
میانی،میانه،متوسط،حد وسط
35
Intercede
حل و فصل کردن،پادرمیانی و وساطت کردن
36
Intervene
مداخله کردن،میانجی گری کردن
37
Intervention
شفاعت،پادرمیانی،مداخله،وساطت
38
Meddle
فضولی کردن،دخالت کردن
39
Meddlesome
فرد فضول و مداخله گر
40
Interfere
مانع کاری شدن،سد کردن،مداخله کردن
41
Contract
قرارداد/قرارداد بستن؛منقبض شدن
42
Convention
کنوانسیون؛سنت؛گردهمایی،همایش
43
Compromise
بده بستان،توافق،سازش/
مصالحه کردن؛
تضعیف نمودن،بی اعتبار نمودن
44
Treaty
قرارداد،توافق نامه،معاهده بین ۲ کشور
45
Conduct
هدایت و راهنمایی کردن/مدیریت؛رفتار
46
Misconduct
بدرفتاری،خطاکاری،بداخلاقی
47
Conductive
رسانا،هادی
48
Direct
هدایت کردن/مستقیم،رک،صریح
49
Direction
هدایت،رهبری؛مسیر،جهت
50
Lead
رهبری کردن؛وادار کردن؛منجر شدن
51
Leading
اصلی،مهم ترین،پیشرو
52
Navigate
جهت یابی کردن،هدایت کردن
53
Consistent
پایدار،ثابت قدم،منظّم؛
| سازگار،موافق
54
Consistency
عدم تغییر،ثبات،یکنواختی؛غلظت
55
Constant
ثابت،پایدار،پیوسته
56
Perpetual
جاودانی،دائم،همیشگی،تمام ناشدنی
57
Continual
ادامه‌دار،پیوسته،دائمی،مداوم
58
Eternal
ابدی،جاودانه،دائمی
59
Immutable
تغییرناپذیر،ثابت
60
Permanence
پایداری،بقا،تداوم،پایایی
61
Steady
محکم و پابرجا،پایدار،ثابت،کنترل شده
62
Transient
زودگذر،ناپایدار،موقتی
63
Volatile
غیرقابل پیش بینی،ناپایدار و متغیر
64
Unstable
ناپایدار،بی ثبات،تغییر پذیر
65
Stabilize
ثابت و محکم کردن،تثبیت شدن
66
Temporary
موقتی،زودگذر،آنی
67
Provisional
موقتی،زودگذر
68
Erratic
غیرقابل پیش بینی،متغیر،نامنظم
69
Fluctuation
نوسان،ناپایداری،بالا و پایین(تغییر)
70
Fluctuate
نوسان داشتن،بالا و پایین رفتن
71
Swing
نوسان کردن،تاب خوردن
72
Eventual
نهایی،غایی
73
Ultimate
نهایی،غایی؛بهترین
74
Overlap
روی هم افتادن،همپوشانی داشتن
75
Treatment
طرز رفتار،برخورد؛دوا و درمان،مداوا
76
Mistreat
بدرفتاری نمودن،سوء استفاده کردن
