فعل A1 Flashcards
Helfen هلفن
کمک کردن
Nehmenن من
برداشتن بردن، با وسیله نقلیه رفتن،خوردن(مصرف کردن) ،دریافت کردن،پشت سرگذاشتن،تصرف کردن
Variieren فاغی یغن
گوناگونی دادن، جایگزین کردن
Vorstellen فوراشتلن
معرفی کردن خود
Lesen لزن
خواندن
Ordnen اوردنن
مرتب کردن،اختصاص دادن ، جور کردن
Begrüßen به گوغوسن
خوش آمدگویی
Verabschieden فرابشیدن
خداحافظی کردن
Notieren نوتیغن
نت برداشتن ، یاداشت کردن
Sammelnزاملن
جمع آوری کردن
Wählen وهلن
انتخاب کردن
Können کنن
بلد بودن، توانستن،ممکن بودن
Kennen کنن
شناختن ، دانستن
Stimmen اشتیمن
تایید کردن، درست بودن،رای دادن، واداشتن(کردن)
Beschreiben ب اشغایبن
توصیف کردن چیزی
Gucken گوکن
نگاه کردن ،تماشا کردن
Schauen شوان
به چیزی نگاه کردن، تماشا کردن
Glauben گلوبن
معتقد بودن، باور داشتن ، فکر کردن
Denkenدنکن
فکر کردن، تصور کردن
Bezahlen بتسالن
[گذشته کامل: bezahlt]
پرداخت کردن ، تسویه حساب کردن
- Die Rechnung ist noch nicht bezahlt.
- صورتحساب هنوز پرداخت نشدهاست.
berichtenبه غیشتن
[گذشته کامل: berichtet]
اطلاع دادن،تعریف دادن،گزارش دادن
Ich habe ihm alles berichtet.
من به او همه چیز را گزارش دادم.
Brauchenبروخن
نیاز داشتن ، احتیاج داشتن ،خواستن،
بایستن، ناگزیربودن
Fehlenفلن
کم و کاستی داشتن، نبودن چیزی
Übenاوبن
تمرین کردن