all vocabulary beginner Flashcards
(162 cards)
1
Q
authors
A
کامپیوتر : افرادى که تهیه کننده دستورالعمل ها براى سیستم هاى cim یا اموزش توسط کامپیوتر مى باشد
2
Q
practice
A
تمرین، ممارست
3
Q
press
A
جمعیت، فشار، ماشین فشار، ازدحام، دستگاه پرس، مطبوعات
4
Q
course
A
مسیر، روش، اصول، در طی
5
Q
overview
A
نظر اجمالی، نظر کلی، مرور، مرور an overview of the country’s economic situation مروری بر وضع اقتصادی کشور
6
Q
how
A
راه، چگونگی، روش، طرز، متد
7
Q
skills
A
مهارت ها
8
Q
improve
A
بهتر کردن
9
Q
grammar
A
دستور زبان
10
Q
vocabulaqry
A
واژگان
11
Q
pronunciation
A
تلفظ
12
Q
also
A
همچنین
13
Q
available
A
در دسترس
14
Q
as
A
مانند
15
Q
self-study
A
خود آموز
16
Q
progress
A
پیش رفتن
17
Q
avtivities
A
فعالیت ها
18
Q
resources
A
منابع
19
Q
again
A
از نو
20
Q
missed
A
از دست رفته
21
Q
extra
A
اضافی
22
Q
far
A
دور
23
Q
outside
A
خارج از
24
Q
look again
A
دوباره نگاه کن
25
listen
گوش کنید
26
reading
خواندن
27
writing
نوشتن
28
interactive
در ارتباط بودن
29
yourself
خودت
30
get
گرفتن
31
instant
فوری
32
feedback
بازخورد
33
access
دسترسی داشته باشید
34
log
ورود به سیستم
35
singular
مفرد
36
write
نوشتن
37
correct
درست
38
sentences
جمله ها
39
cover
پوشش دادن
40
phrases
عبارات
41
between
بین
42
instrument
ابزار
43
practical
کاربردی
44
spell
هجی
45
hear
شنیدن
46
communication
ارتباط
47
actions
اقدامات
48
stand up
بایستید
49
role-play
نقش آفرینی
50
IN PAIRS
به صورت جفت
51
useful
مفید
52
thats right
درست است
53
identity
هویت
54
reception
پذیرایی
55
extracts
عصاره ها
/معدن :استخراج
56
bedroom
اتاق خواب
57
canteen
سالن غذاخوری
58
small
خرده، ریز، کوچک، ریزه، خرد، محقر، کم، جزئی، دون، پست، خفیف
59
south
جنوب
60
revise
اصلاح کردن، تفتیش کردن، تجدید نظر کردن، دوباره چاپ کردن،
61
plate
بشقاب
62
underline
در زیر چیزی خط کشیدن، مورد تاکید قرار دادن
63
syllable
هجاء، جزء کلمه، مقطع کلمه، هجابندی کردن
64
status
وضعیت
65
occupation
اشتغال
66
count
شمردن
67
say
گفتن
68
plural
جمع
69
nouns
اسم ها
70
correct
درست
71
purse
کیف زنانه/ کیف پول/ کیف
72
remember
به یاد آوردن به خاطر آوردن، به یاد داشتن
73
piec
تکه/ برش
74
situation
وضعیت موقعیت
75
continue
ادامه دادن ادامه پیدا کردن، ادامه داشتن
76
souvenir
سوغاتی/ یادگاری سفر
77
scarf
شال (گردن) روسری، مقنعه
78
those
[حرف اشاره جمع دور] آنها
78
these
[ضمیر اشاره جمع نزدیک] اینها، این
78
diet
رژیم غذایی
79
tuna
ماهی تن
80
pie
پای کیک لایه دار
81
pub
میخانه بار
82
else
دیگر
83
lunch
ناهار نهار
84
common
عادی معمولی
85
vowel
واکه حرف صدادار
86
adjective
صفت
87
our
[صفت ملکی اول شخص جمع] -ما، -مان
88
over
بالای
89
opinion
نظر دیدگاه
90
under
زیر تحت
91
anyway
به هر حال در هر صورت، راستی
92
ugly
زشت
92
ugly
زشت
93
prefer
ترجیح دادن
94
expensive
گران پرهزینه، گرانقیمت
95
linking
ربط دادن
96
awful
افتضاح بسیار بد
97
which
کدام کدام یک، کدامین
98
famous
مشهور معروف
99
bluebird
کبودمرغ
100
because
چون زیرا، برای اینکه
101
interesting
جالب جذاب
102
wife
همسر زن
103
step-parent
پدرخوانده یا مادرخوانده
104
parent
/ˈpær.ənt/
والد پدر یا مادر، یکی از والدین
105
probably
احتمالاً شاید
106
good-looking
خوشقیافه زیبا، خوشتیپ
107
local
محلی
108
introduce
معرفی کردن
109
somebody
کسی
110
describe
توصیف کردن
111
simple
ساده آسان
112
article
مقاله
113
meal
وعده غذایی غذا
114
column
ستون (نوشتاری)
115
juice
آبمیوه آب (میوه)
116
vegetable
سبزیجات گیاه خوراکی، سبزی
117
sometime
یکزمانی یکوقتی، یکی از همین روزها
118
ESPECILLY
بخصوص
119
writer
نویسنده
120
attendant
متصدی
121
arrive
رسیدن از راه رسیدن، آمدن
122
common
مشترک
123
any
هیچ
124
them
[ضمیر مفعولی سوم شخص جمع] آنها را، برای آنها
125
which
کدام کدام یک، کدامین
126
want
خواستن میل داشتن
127
vase
گلدان
128
flat
کفش پاشنهکوتاه کفش بدون پاشنه
129
telling
موثر آشکار ساز، تاثیرگذار
130
half
نیم
131
quarter
ربع
132
draw
نقاشی کشیدن نقاشی کردن، کشیدن
133
consonant
صامت حرف بیصدا
134
thirsty
تشنه
135
time for bed
وقت خواب
136
how
چقدر چند چگونه
137
i need to go
من باید برم
138
you need to hurry
باید عجله کنی
139
you're an hour late
یک ساعت دیر کردی
140
i'm really sorry
واقعا متاسفم
141
don't worry
نگران نباش
142
what a great show!
چه نمایش خوبی!
143
it's late and i'm tired
دیر شده و من خسته ام
144
come on
بیا دیگه
145
ok. let's go
باشه بزن بریم
146
reunion
تجدید دیدار گردهمایی مجدد
147
choose
انتخاب کردن
148
together
با هم / با همدیگر
149
mark
نمره
150
wear
پوشیدن
151
intelligent
باهوش زیرکانه
152
think
فکر کردن اندیشیدن
153
awful
افتضاح بسیار بد
154
horrible
بسیار بد وحشتناک، گند (بو)
155
banker
بانکدار
156
common
عادی معمولی
157
worker
کارگر
158
customer
مشتری
159
multinational
چندملیتی