Dansk Flashcards

Question

Udvider

Answer 1

گسترش یافتن

Answer 2

متعاقد شدن

Answer 3

تحت ستم

Answer 4

جنگ زده

Answer 5

اراده است

Answer 6

کار اضافه انجام میشود

Answer 7

کتابهای ارسالی

Answer 8

قرار گرفتن stay اقامت کردن

Answer 9

جستجوی اطلاعات

Answer 10

پوسیدگی، حل شدن و ناپدید شدن؛ از بین رفتن فاسد شدنی او معتقد بود که زمین هر لحظه از بین خواهد رفت مقامات می مانند، وزرا ناپدید می شوند

Answer 11

متنوع

Answer 12

شلوغی یا انبوهی ادمها

Answer 13

Localedقرار گرفتن

Answer 14

فرم زندگی زندگی و ماهیت ان بطور کلی

Answer 15

مستمری بگیر

Answer 16

فریب دادن جذب شدن گروه ۱

Answer 17

امادگی تغییر

Answer 18

اعلام شده ، صادرشده

Answer 19

تصورکردن

Answer 20

مرتبط

Answer 21

تاحدودی

Answer 22

مجهز شدن

Answer 23

اشناشدن با

Answer 24

کیبورد

Answer 25

وارد کردن دیتا

Answer 26

ناگهان بسرعت ضربه زدن

Answer 27

پردازش انتقال به کامپیوتر

Answer 28

ترک کردن جایی

Answer 29

نشریات

Answer 30

به اصطلاح

Answer 31

مرتب کننده یا تنظیم کنندگان کتاب

Answer 32

رنج میبرند

Answer 33

فرسودگی

Answer 34

اصطلاح

Answer 35

خالی از سکنه

Answer 36

مشغول بودن

Answer 37

مکان دورافتاده

Answer 38

اولیه

Answer 39

عملکرد جانبی

Answer 40

به وضوح می ایند

Answer 41

هدفمند

Answer 42

گروه یکایجاد شده

Answer 43

الزام ، تقاضا

Answer 44

ذخیره

Answer 45

ادامه بدهیم

Answer 46

مبتنی بر اصل رایگان

Answer 47

تاکید کردن

Answer 48

خدمات کتابخانه

Answer 49

شعبه ها

Answer 50

Replaceجایگزین شدن

Answer 51

مطابقت دادن

Answer 52

بطور معمول

Answer 53

تعطیلی ها

Answer 54

قاب، چهارچوب ،برخورد کردن

Answer 55

, جابجا کردن مسافر، ارسال کردن کالا حرکت بدهند transportere, flytte

Answer 56

به سمت

Answer 57

در بعضی موارد

Answer 58

عقیده

Answer 59

اساسا

Answer 60

قانون

Answer 61

الزام

Answer 62

الزام

Answer 63

برابر

Answer 64

اطلاعات

Answer 65

توقف فعالیت یا موقت یا دائم می بندد

Answer 66

گروه یک حذف کردن

Answer 67

در صدر قرار داشتن

Answer 68

برنامه کار

Answer 69

همراه با

Answer 70

جادار

Answer 71

مورد تجلیل و احترام قرار گرفتن

Answer 72

ارزیابی

Answer 73

هیئت مدیره

Answer 74

جایگزین

Answer 75

نزدیکتر

Answer 76

کتابدار

Answer 77

سفارش دادن تحت

Answer 78

انجمن کتابداران

Answer 79

برعکس

Answer 80

گزارش دادن درباره

Answer 81

اطلاع دادنinforms

Answer 82

در حال افول کاهش

Answer 83

از جمله

Answer 84

ایجاد یک رابطه

Answer 85

انتقاد به

Answer 86

کاهش می دهد

Answer 87

شرایط نامناسب

Answer 88

جمع اوری . جابجایی

Answer 89

انجمن های محلی

Answer 90

خدمات محدودتر

Answer 91

راهنمایی

Answer 92

انتظار داشتن

Answer 93

توصیه گرفتن

Answer 94

یک انتخاب پیش رو

Answer 95

در هر صورت

Answer 96

، خشونت شدید

Answer 97

پروسه تغییر

Answer 98

پروسه تغییر

Answer 99

منسوخ شده

Answer 100

گسترش بیشتری یافته، همه چیز را فراگرفته

Answer 101

منتقدان

Answer 102

مسئولان کتابخانه

Answer 103

محیط محلی

Answer 104

چیزی باید جایگزین شود

Answer 105

نور داخل جایی

Answer 106

نور داخل جایی

Answer 107

فاضلاب

Answer 108

غذای متنوع

Answer 109

اجاره کردن

Answer 110

کارافرین

Answer 111

بیکار

Answer 112

باغبان

Answer 113

بعبارتی دیگر

Answer 114

دست یاری برای کاری

Answer 115

ارائه دهنده

Answer 116

درست کردن

Answer 117

درگیر شدن / اشغال شدن

Answer 118

همه/ مجموعه

Answer 119

محقق شدن

Answer 120

مشارکت در چیزی

Answer 121

شجاعت بخرج دادن

Answer 122

در بالاترین درجات

Answer 123

مترادفند/stadig قبل از صفت معنی بطور فزاینده ای میدهد

Answer 124

از همه مهمتر یا بویژه

Answer 125

امادگی تغییر

Answer 126

برام سخته تصور کنم

Answer 127

اعتقاد داشتن

Answer 128

رنج بردن

Answer 129

حرکت از مکانی یه مکان دیگر ترک محل کار یا سکونت (ثابت)

Answer 130

انجام کار اضافه غیر ضروری

Answer 131

پس اوردن

Answer 132

فقط یکبار

Answer 133

سرتاسر

Answer 134

مشغول بودن

Answer 135

بودن در مکانی که وقت می گذارانید

Answer 136

هدایت کردن رهبری و کنترل

Answer 137

صاف کردن ( سمباده زدن یا صاف کردن روی کیک) ایجاد کردن.create

Answer 138

سوق دادن یک نفر به سمت یک چیز

Answer 139

برای بیان نقطه تقابل چیزی (برعکس خیلی کار میکند)

Answer 140

تضاد دو چیز او قهوه دوست دارد من چای

Answer 141

جبران تضاد زندگی در شهر گران است ولی در عوض امکانات زیادی دارد

Answer 142

مواجه شدن

Answer 143

تغییر کردن

Answer 144

تغییر دادن

Answer 145

گرایش

Answer 146

نسبت به اینکه

Answer 147

توقف فعالیت یا موقت یا دائم می بندد

Answer 148

صفت برتر محدودتر از نظر تعداد و اندازه

Answer 149

جایگزین شدن

Answer 150

جامعه محلی

Answer 151

تاکید کردن

Answer 152

همه چیز

Answer 153

احتمالا

Answer 154

شامل میشود

Answer 155

توافق کردن /دریافت نامه و پست

Answer 156

قرار است اتفاقی بیفتداتفاق ناگهانی

Answer 157

رسیدگی مثلا مادر به فرزند پذیرایی مهمان نگران بودن

Answer 158

دسترسی میدهد

Answer 159

قرار گرفتن از نظر فیزیکی

Answer 160

Lige adgang til

Answer 161

Demokratiske

Answer 162

اولیه و غیر قطعی

Answer 163

بار مزاحمتی - هزینه ایی فشار روی چیزی گذاشتن

Answer 164

ارزش گذاری

Answer 165

غلبه کردن

Answer 166

مدیریت استرس و چالش

Answer 167

گسترش می یابد (فیزیکی مثل کشور گشایی یا توسعه خونه)

Answer 168

مطابقت داشتن ( همراه با مسائل قانونی، تطابق رژیم غذایی با برنامه)

Answer 169

باری را برداشتن ، تسکین دادن

Answer 170

دریافت

Answer 171

عادت داشتن

Answer 172

طرفداران ، حامیان

Answer 173

ازمایش کردن

Answer 174

رژیم لاغری

Answer 175

بدست اوردن

Answer 176

اثر سلامتی

Answer 177

ناشی میشود

Answer 178

اصلا نیست

Answer 179

ربط دادن

Answer 180

توصیه های غذایی

Answer 181

شواهد تحقیقاتی

Answer 182

به تاخیر انداختن

Answer 183

مسلما

Answer 184

از پیش ، پیشاپیش

Answer 185

مزیت جانبی

Answer 186

سود اضافی یا سود جانبی

Answer 187

معمولی رایج

Answer 188

اگرچه

Answer 189

تغذیه

Answer 190

نسبت به

Answer 191

توضیحات

Answer 192

حرفه ای سلامتی

Answer 193

استدلال

Answer 194

احتمالا

Answer 195

راه اندازی کردن

Answer 196

پایدار

Answer 197

خیلی از این

Answer 198

کاهش وزن

Answer 199

زیاد کردن

Answer 200

متابولیسم

Answer 201

هر بار ، در یک زمان

Answer 202

هر بار ، در یک زمان

Answer 203

درواقع

Answer 204

درواقع

Answer 205

تجزیه شدن

Answer 206

مکررا . به دفعات

Answer 207

پیشاپیش

Answer 208

دوره فست

Answer 209

به اندازه کافی متنوع

Answer 210

مشکل سلامتی

Answer 211

مغرور

Answer 212

بطور مستقیم و سر راست Directliy ligefremhed = صراحت

Answer 213

Shamelessبی حیا

Answer 214

توزیع

Answer 215

تنزل دادن

Answer 216

حمایت کردن

Answer 217

بعهده کسی بودن

Answer 218

قدر دانی کردن

Answer 219

از دست دادن miss

Answer 220

امتیاز

Answer 221

جاه طلبی ها

Answer 222

همچنین

Answer 223

اعتماد کامل

Answer 224

مهد کودک

Answer 225

نه کوتاه و نه بلند مدت

Answer 226

شایستگی ها

Answer 227

زمانیکه انها انتخاب کنند یک حرفه بعنوان مدیر ارشد ترک کنند

Answer 228

سطح بالا

Answer 229

بنظر میرسد appeare

Answer 230

women's view of management نگاه زن ان به مدیریت

Answer 231

آنها یک دیدگاه مردانه و کلیشه ای گسترده هستند they are a widespread masculine and stereotypical view of

Answer 232

شما باید بتوانید خودتان را احساس کنید و دیدگاه های خود را از خلال ان دریافت کنید you have to be able to feel yourself and get your views across

Answer 233

باید اماده باشد

Answer 234

express strong attitudes. ابراز نگرش قوی

Answer 235

in this way به این ترتیب

Answer 236

بدنبال چیزی رفتن

Answer 237

express themselves clearly خود را به وضوح بیان کنند

Answer 238

express themselves clearly خود را به وضوح بیان کنند

Answer 239

به طور کامل تر و ایده های جدید بیشتری ارائه دهید more thoroughly and come up with more new ideas

Answer 240

کاملتر

Answer 241

کاملتر

Answer 242

نشان داده شده است

Answer 243

حرفه مراقبت

Answer 244

متعهد شد committed

Answer 245

سهمیه زنان

Answer 246

تلاش کردن

Answer 247

سهمیه

Answer 248

سهمیه

Answer 249

معرفی کرد introduce

Answer 250

هیيت مدیره

Answer 251

ترتیب سهمیه بندی

Answer 252

جنسیت متقاضیان

Answer 253

براساس صلاحیت کاری انها

Answer 254

به رسمیت شناختن

Answer 255

به تصویب رسیدن

Answer 256

پارلمان دانمارک

Answer 257

نیاز به اجبار

Answer 258

یک اثر کم

Answer 259

سازمان حقوق بشر

Answer 260

بنظر رسیدن

Answer 261

عمل کردن به ...از عهده چیزی برامدن

Answer 262

تعهدات ، وظایف

Answer 263

تجدید نظر بازنگری

Answer 264

جامعه کسب و کار

Answer 265

کافی enough

Answer 266

تشویق کردن

Answer 267

درک ادراک

Answer 268

تصدیق کردن

Answer 269

مهارتها

Answer 270

شجاعت داشتن

Answer 271

احساسsensation

Answer 272

شفافیت بیشتر

Answer 273

تجهیز کردن، تطبیق یک عملکرد خاص، تنظیم و سازماندهی کردن

Answer 274

متصل به . مرتبط به

Answer 275

شناخته شده well known

Answer 276

کنترل کردن

Answer 277

Recogniseشناختن

Answer 278

بلقوه

Answer 279

جذب کردن

Answer 280

تمام گروههای سنی

Answer 281

جمعیت

Answer 282

مردم از بیرون وارد میشوند

Answer 283

مایل بودن

Answer 284

Adjustتنظیم کردن

Answer 285

مقرون به صرفه است

Answer 286

سوداور

Answer 287

تالار شهر

Answer 288

فاصله چند متری

Answer 289

پرورش کودک

Answer 290

یک رابطه Relationship

Answer 291

ادامه داد

Answer 292

inappropriateنامناسب

Answer 293

considerationتوجه, در نظر گرفتن

Answer 294

promoteترویج

Answer 295

برای پوزیشن یا موقعیتها

Answer 296

ادراک

Answer 297

در حوزه در محدوده در داخل

Answer 298

رژیم ، روش ، مجموعه اقدام ات برای درمان

Answer 299

در حال

Answer 300

بدست اوردن ، تحقق یافتن ، بدست اوردن جایگاه

Answer 301

این دقیقا امکان پذیر است

Answer 302

نسبت به، در ارتباط با

Answer 303

زیاد کردن ، کم کردن

Answer 304

پایداری مثل انرژی از بین نمی رود

Answer 305

, به اسانی ، بسادگی

Answer 306

, به اسانی بسادگی

Answer 307

امکان پذیر کند

Answer 308

مردد بودن

Answer 309

طبق معمول، معمولا

Answer 310

مشغول به کاری فقط شروع کار کار راه انداختن

Answer 311

تنها، فردی، در حالت قیدی ساده

Answer 312

کنار امدن برای چیز ناخوشایند

Answer 313

کنار گذاشتن عادت

Answer 314

در جمله مثبت معنی: بطور کلی در جمله منفی با ikke: اصلا

Answer 315

در محدوده ، در حوزه

Answer 316

دریافت کردن

Answer 317

عادت داشتن

Answer 318

طرفداران

Answer 319

طرفداران

Answer 320

سرچشمه گرفتن

Answer 321

تخم مرغ عسلی

Answer 322

فاقد انرژی

Answer 323

فاقد انرژی

Answer 324

قدرت اراده

Answer 325

مجله پزشکی

Answer 326

اطلاع رسانی بشود

Answer 327

خطرناک

Answer 328

احساس کردن فیزیکی مثل سرما احساس منتالی مثل خوشحالی

Answer 329

باید میتونستند از پس خودشون بربیان

Answer 330

تصور کردن

Answer 331

در جمله مثبت. بطور کلی در جمله منفی اصلا

Answer 332

ممکن بودن ، واقع بینانه بودن

Answer 333

کنار گذاشتن عادت

Answer 334

معاشرت

Answer 335

قطعا ، بطور نهایی

Answer 336

طبق معمول

Answer 337

نه تنها ikke kun

Answer 338

واقعاvirkelig

Answer 339

بسادگی

Answer 340

در داز مدت نمیتونم کنار بیام ( چیز ناخوشایند)

Answer 341

عذاب وجدان

Answer 342

یک شکست

Answer 343

چند روز بعدش

Answer 344

احساس رهایی و ارامش بعد رفع نگرانی و مشگل

Answer 345

بعبارتی

Answer 346

بشدت ، در واقع

Answer 347

قدرت اراده

Answer 348

نسبتا زیاد

Answer 349

کنار بزارم

Answer 350

خیلی زیاد

Answer 351

انجام دادن خوشایند jeg skulle forsøde mine pause med af lækkerier

Answer 352

بیشتر من را غافلگیری میکند

Answer 353

منظره

Answer 354

قوی تر از گذشته

Answer 355

تعطیلی

Answer 356

معنا میشود ، باعث میشود

Answer 357

استراحت

Answer 358

اوقات فراغت

Answer 359

سارقان

Answer 360

سرمایه گذاری کردن

Answer 361

از میان ، از بین

Answer 362

تابلو کمک همسایه ایی

Answer 363

قابل مشاهده

Answer 364

بالقوه

Answer 365

توجه کردن به مسئله ایی

Answer 366

در سالهای اخیر

Answer 367

شورای پیشگیری از جرم

Answer 368

به حرکت دراوردن ، شروع کردن start begine

Answer 369

بهتر کردن

Answer 370

پیامها

Answer 371

از قبل

Answer 372

ایجاد کردن

Answer 373

مشتاق شدن برای glad

Answer 374

Workکارکردن، بنظر رسیدن

Answer 375

Workکارکردن

Answer 376

اثر پیشگیرنده

Answer 377

نفوذ ، شکستگی مثلا سد پوست قلب

Answer 378

تاکید کردن

Answer 379

در ماههای اخیر

Answer 380

برگشتن به حالت قبلی بعد خستگی یا بیماری

Answer 381

کاهش متابولیسم

Answer 382

فرایند پیری

Answer 383

I stedet for

Answer 384

اسیب دیدن

Answer 385

اثبات پزشکی

Answer 386

سو تغذیه

Answer 387

ضروری ، تایید کننده

Answer 388

در نظر گرفتن

Answer 389

انرژی مازاد

Answer 390

عمل کردن

Answer 391

کنار امدن با

Answer 392

Samtidig , pludseligهمزمان

Answer 393

در نظر گرفتن

Answer 394

تایید کردن گروه ۱

Answer 395

تایید کردن

Answer 396

فورا Med det samme

Answer 397

احتمال

Answer 398

انتقاد

Answer 399

منتقد

Answer 400

واژگون شدن

Answer 401

واژگون شدن

Answer 402

بزرگراه

Answer 403

بزرگراه

Answer 404

قطب جنوب

Answer 405

مساحت زمین در قطب جنوب

Answer 406

فرسوده

Answer 407

فرسوده

Answer 408

صورتحساب

Answer 409

Holde øjer med تماشا کردن

Answer 410

محافظت کردن

Answer 411

معافیت مالیاتی

Answer 412

مشکل ساز

Answer 413

مصرف کردن

Answer 414

کاهش بودجه

Answer 415

وسایل حمل و نقل عمومی

Answer 416

ارزش دیدن دارد

Answer 417

بی انرژی و خسته

Answer 418

Lønforhøjelse

Answer 419

بحران

Answer 420

اشغال

Answer 421

در غیر اینصورت

Answer 422

گزارش لغو

Answer 423

گزارش لغو

Answer 424

یک بازدید از پیش اعلام نشده انجام دهید

Answer 425

حذف اعتماد

Answer 426

تعویض کردن

Answer 427

صحیح کردن

Answer 428

دست تکان دادن

Answer 429

مخفی کردن

Answer 430

ریختن

Answer 431

لباس پوشیدن

Answer 432

باعث شود کسی یا چیزی در جهت خاصی حرکت کند رهبری کردن

Answer 433

تصمیم گرفتن

Answer 434

روشن کردن

Answer 435

چرخیدن turnبرگرداندن

Answer 436

شامل بودن

Answer 437

بررسی کردن

Answer 438

گاز گرفتن

Answer 439

نفوذ کند یا با استفاده از نیرویی باعث شکستگی شود

Answer 440

تعارف کردن

Answer 441

سر خوردن

Answer 442

گرفتن (سریع یا مشتاقانه) کسی یا چیزی را با دست

Answer 443

گرفتن (سریع یا مشتاقانه) کسی یا چیزی را با دست

Answer 444

ترک کردن

Answer 445

دروغ گفتن

Answer 446

تعقیب کردن ، دنبال کردن

Answer 447

تعقیب کردن ، دنبال کردن

Answer 448

سوارکاری

Answer 449

بریدن

Answer 450

بریدن

Answer 451

دریافت کردن

Answer 452

فریاد زدن

Answer 453

شلیک کردن

Answer 454

بریدن

Answer 455

رها کردن

Answer 456

ضربه زدن

Answer 457

پرت کردن ، دور انداختن

Answer 458

احتمالاً چیزی را به یک جهت خاص هدایت کنید از طریق یک دهانه یک یادداشت تا شده در زیر قاب در قرار می گیرد واقعاً وقت [: برای توله‌های خرس] وجود نداشت که تردید کنند و فکر کنند که آیا ارزش این تلاش را دارد که پوزه‌های خود را زیر نور خورشید بچسبانند. 1.a چیزی را به کسی بدهید - غیر رسمی

Answer 459

دست یا یک شی را روی سطحی بکشید، مثلاً به عنوان نوازش، چیزی را روی سطح بکشید یا چیزی را بردارید اتو کردن با موها قفل سبکی را از روی پیشانی‌اش کنار زد و پرسشگرانه به تورستن نگاه کرد این نقوش قبل از چاپ روی کاغذ از یک صفحه چوبی بریده شده، لاک زده شده و با رنگ آمیزی شده است. 1.a به سطحی بمالید تا آتش بگیرد کبریت را زد و روی فتیله گذاشت و چراغ شعله ور شد

Answer 460

توصیف کردن

Answer 461

مجذوب

Answer 462

طلاق گرفته

Answer 463

نوجوان

Answer 464

تازمانیکه

Answer 465

در جمله منفی دوست نداشتن و دل خواستن ikke در جملات مثبت یعنی اهمیت دادن در جملات شرطی یعنی هشدار دادن

Answer 466

منجر شدن

Answer 467

خوشبخت

Answer 468

ملاحظه ایی برای

Answer 469

محدود کرد

Answer 470

چندسال قبل تر

Answer 471

ثبت نام کرد

Answer 472

ثبت نام کرد

Answer 473

جرات و شجاعت پیدا کردن

Answer 474

علاوه بر این

Answer 475

در حد مرگ خسته

Answer 476

برگشتن

Answer 477

باقی ماندن ، واکنش نشان دادن

Answer 478

رسید (فیزیکی)

Answer 479

بدست اوردن ‌و رسیدن و تحقق یافتن مولا هدف یا تحصیل

Answer 480

فشرده تر

Answer 481

متنوع

Answer 482

چیزی که با مرور زمان تغییر کند

Answer 483

برابر بودن یکسان بودن

Answer 484

مناسب است

Answer 485

بطور منظم

Answer 486

بطور منظم

Answer 487

اغلب ( ولی بطور منظم)

Answer 488

باز خورد مثبت نشان داد

Answer 489

Godt nokیعنی در واقع virkelig

Answer 490

تمییز شدن پاک کردن ذهن

Answer 491

ادامه دادن کاری

Answer 492

محدودیت ایجاد کردن

Answer 493

سود مازاد انرژی

Answer 494

جوانها

Answer 495

خود را به چالش انداختن

Answer 496

خود را به چالش انداختن

Answer 497

قابل توجه

Answer 498

سال به سال

Answer 499

اعمال کردن

Answer 500

کارشناس ارشد

Answer 501

کارشناس ارشد

Answer 502

دانشمند

Answer 503

خوب تحصیلکرده ها

Answer 504

متمایز شدن ، برجسته شدن ، خود را نشان دادن

Answer 505

متمایز شدن ، برجسته شدن ، خود را نشان دادن

Answer 506

نمایش بدهند ، اجرا کنند

Answer 507

منحصر بفرد

Answer 508

ظاهر شدن به نظر رسیدن به گونه ای خاص برجسته شدن

Answer 509

پیش نیاز

Answer 510

شرکت کردن

Answer 511

Stå for مواجه شدن

Answer 512

اسونه براش سخته براش

Answer 513

مرکز صلاحیت و شغل

Answer 514

محتاط

Answer 515

برجسته کردن تاکید کردن

Answer 516

عملکرد ورزشی ، ارائه ورزشی

Answer 517

اجرا کردن ، تلاش کردن

Answer 518

تلاش سخت برای انجام کاری که مورد ارزیابی قرار میگیرد

Answer 519

دلایل

Answer 520

هدف گذاری

Answer 521

محبوب ، بخوبی دیده میشود

Answer 522

مورد نیاز

Answer 523

شغل حرفه ایی

Answer 524

کدام است ( زمانیکه میخواهیم اطلاعات دقیقتری دریافت کنیم)

Answer 525

کدام است ( زمانیکه میخواهیم اطلاعات دقیقتری دریافت کنیم)

Answer 526

سوختن ، مشتاق بودن

Answer 527

باروت

Answer 528

اجرا کننده

Answer 529

علاوه بر این

Answer 530

تفاوت تحصیلی

Answer 531

سوختن

Answer 532

رویداد

Answer 533

کارشناسان

Answer 534

دامنه

Answer 535

Har به er تبدیل میشود

Answer 536

قدرت بدنی

Answer 537

دوباره بدست اوردن ، احیا کردن

Answer 538

ایده ال های ورزشی

Answer 539

شامل شدن

Answer 540

مرزهای جابجا شدن

Answer 541

شدیدتر

Answer 542

تمرین کننده ها

Answer 543

بلند میکند

Answer 544

میله ها

Answer 545

فراهم کردن

Answer 546

نزدیکترین

Answer 547

شناخت جدی ایجاد کرد , تصدیق کردن

Answer 548

تنظیم و تجهیز کردن مکانی

Answer 549

دیگه نه

Answer 550

مشابه بودن

Answer 551

رقابت کردن

Answer 552

تقاضا کردن

Answer 553

تقاضا

Answer 554

بلافاصله

Answer 555

بلافاصله

Answer 556

کالاهای روزانه

Answer 557

نسبت به قبل

Answer 558

یک دهم

Answer 559

مردد بودن

Answer 560

تجارت کردن ، خرید و فروش کردن

Answer 561

تحویل گرفتن ( کالا)

Answer 562

دشوار

Answer 563

زمان تحویل کالا

Answer 564

Aflevereتحویل دادن مراقبتی

Answer 565

Aflevereتحویل دادن مراقبتی

Answer 566

با این حال خیلی چیزا اشاره میکنه که

Answer 567

امدن تا باقی بماند

Answer 568

نزدیکترین

Answer 569

قطعیت نداره و شک و تردید وجود داره

Answer 570

اینده

Answer 571

عادتهای خرید مردم

Answer 572

خیلی ها

Answer 573

خیلی چیزا

Answer 574

همه چیزی

Answer 575

یه چیزایی

Answer 576

پیدا کردن مشخص کردن - به ندرت، به طور رسمی طبل گزارش شده توسط دادگاه دیده شد و مشخص شد که از استفاده زیاد پوشیده شده است خود را پیدا کنند 1 ماندن یا بودن در یک مکان خاص 350 ایتالیایی و 120 غربی دیگر در موگادیشو زندگی می کنند 1.a در حالت یا موقعیت خاصی منتقل می شود (گیر می کند). در آن زمان کشور در آستانه ورشکستگی دولتی قرار داشت 2 احساس در یک وضعیت خاص (خوشایند یا ناخوشایند) روحی یا جسمی آن را داشته باشد شجاعت و جسارت او مورد تحسین قرار گرفت و او در میان مردان راحت بود

Answer 577

اراده قوی اراده ضعیف

Answer 578

همراهی ، جمع دوستانه

Answer 579

تاکید بیشتری برای ، اهمیت بیشتر

Answer 580

تاکید بیشتری برای ، اهمیت بیشتر

Answer 581

اهمیت قائل شدن

Answer 582

Fokusere på

Answer 583

رفتار کردن

Answer 584

پشت سر حرف زدن

Answer 585

اظهارات

Answer 586

موقتی ، گذرا

Answer 587

مربوطه

Answer 588

در بالا ذکر شد

Answer 589

غیر الزام اور

Answer 590

اجباری

Answer 591

حفظ کردن ، نگهداری کردن

Answer 592

مقاومت

Answer 593

استطاعت

Answer 594

فوکس زیاد

Answer 595

سر نبش

Answer 596

منجر شدن

Answer 597

راضی به

Answer 598

حرفه ایی

Answer 599

از جانب

Answer 600

برای بالابردن سطح

Answer 601

دلتنگی، کمبود، قادر به یافتن نبودن

Answer 602

خواسته ها

Answer 603

همه اینها

Answer 604

همه باهم ، همگی

Answer 605

همگی در کل چیزی شد که...

Answer 606

شکوفا شدن لغت مهم در نگرش دانمارکی

Answer 607

قصد داشتن انجام کاری

Answer 608

اکادمیک

Answer 609

در حال عادت کردن

Answer 610

بها دادن

Answer 611

در غیر اینصورت

Answer 612

ارامش بیشتر

Answer 613

ارامش بیشتر

Answer 614

واضح تر

Answer 615

بیشتر ، اغلب تر

Answer 616

مواد اموزشی

Answer 617

ازمون گرفتن

Answer 618

تغییر قابل توجه

Answer 619

در مقایسه با ، در ارتباط با

Answer 620

پذیرفته شده

Answer 621

اهمیت قایل شدن

Answer 622

توجه بیشتر داشتن، ملاحظه داشتن در مونتلی milljø کاربرد دارد

Answer 623

در خلال

Answer 624

دروس حفظی

Answer 625

جایگزین کردن

Answer 626

لغو کردن

Answer 627

خیلی با درجه بالا ( لانگ تشدید کننده صفت با بار مثبت for بار منفی)

Answer 628

پدید امدن ایجاد شدن برخواستن

Answer 629

یه روزایی ، یه وقتایی

Answer 630

درخواست کردن

Answer 631

رسیدن بیان به کسی، ارتباط از طریق زبان یا اعمال با دیگران

Answer 632

هم ارزش شدن

Answer 633

در کار خسته کننده

Answer 634

سالها

Answer 635

سرودهای سلمه و کلیسایی

Answer 636

انجام دادن تکالیف در خانه/ انجام تکالیف در مدرسه

Answer 637

تصور کردن ، بوجود امدن

Answer 638

انگیزه , تمایل

Answer 639

بیان کردن

Answer 640

از پس خود برامدن

Answer 641

بیان کرده است

Answer 642

مدرسه دولتی

Answer 643

صدق کردن ، اعمال کردن

Answer 644

علوم تجربی

Answer 645

براساس

Answer 646

سرگرم کننده

Answer 647

مزخرف

Answer 648

کتک زدن

Answer 649

مطلقا در جمله با ikke

Answer 650

پیش نیاز

Answer 651

طاقت فرسا

Answer 652

کتک خوردن

Answer 653

کتک خوردن

Answer 654

کتک زدن

Answer 655

بی اهمیت

Answer 656

معلم های زمان مادوتا صفت ملکی اس اولی حذف میشه

Answer 657

ترک کردن عادت

Answer 658

قاطع بودن نسبت به

Answer 659

بار منفی. / انتخاب نکردن

Answer 660

محرومیت ها

Answer 661

برجسته شدن ، های لایت شدن

Answer 662

محیط اموزشی

Answer 663

ازار و اذیت

Answer 664

مختل کردن

Answer 665

اسیب زدن

Answer 666

اموزشی

Answer 667

شیوه اموزشی مربی گری

Answer 668

عمل کردن

Answer 669

ایجاد مزاحمت

Answer 670

در پس نهان شده

Answer 671

مرکز دانش

Answer 672

مربی گری

Answer 673

مربی گری

Answer 674

در میان

Answer 675

تربیت کردن

Answer 676

، رفتار کردن به شیوه خاص

Answer 677

افراد

Answer 678

انجام شدن

Answer 679

تربیت

Answer 680

از دورکنترل کردن

Answer 681

تویی که اون بزرگتره هستی

Answer 682

ترتیب دادن ، ، حمایت کردن , مقاومت کردن در مقابل چیزی های شیرین

Answer 683

اقتدار

Answer 684

احترام خود را داشتن

Answer 685

توانایی داشتن

Answer 686

ایجاد ارامش

Answer 687

بطور مرتب

Answer 688

تشکیل شده از

Answer 689

اجتناب کردن

Answer 690

غر زدن ، شکایت کردن

Answer 691

کنکاش کردن

Answer 692

سهم در..

Answer 693

خدمات بهداشتی

Answer 694

درمانهای خانگی

Answer 695

تضمین می کند

Answer 696

از پس درمان برامدن

Answer 697

تجهیزات بیمارستانی

Answer 698

تجهیزات

Answer 699

دارو درمانی کردن

Answer 700

تنظیم کردن

Answer 701

به منظور خاص هم را ملاقات کردن

Answer 702

در رفتن از زیر

Answer 703

همراهان بیمار

Answer 704

دشوار

Answer 705

اطراف

Answer 706

رفت و امد

Answer 707

عادت کرده

Answer 708

چهارچوب امن

Answer 709

اساسی

Answer 710

دستورالعمل جامع و کامل داده بشود

Answer 711

حل بشه

Answer 712

گروه هدف

Answer 713

بطور کلی

Answer 714

بدون شک

Answer 715

ضربه خوردن / اسیب خوردن

Answer 716

فعلهای دو قسمتی بشکل امر میشه opstå

Answer 717

فعلهای دو قسمتی بشکل امر میشه opstå

Answer 718

ضروری ، الزامی

Answer 719

ضروری ، الزامی

Answer 720

گرفتن از

Answer 721

رفتارکردن با دیگران

Answer 722

دل نگران

Answer 723

دل نگران

Answer 724

ابزار

Answer 725

مهارتها

Answer 726

مجاز هستند

Answer 727

دعوتنامه ها

Answer 728

دعوتنامه ها

Answer 729

زمینه

Answer 730

از این رو

Answer 731

از این رو

Answer 732

به دلیل خاص هم را ملاقات کردن

Answer 733

پیشاپیش

Answer 734

توافق های روشن

Answer 735

چیز نسبتا شدید

Answer 736

چیز نسبتا شدید

Answer 737

حلقه دوستان

Answer 738

تعیین کردن ایجاد کردن تدوین کردن ارائه کردن کاندید شدن در انتخابات سفره برپا کردن و مجلس گرفتن

Answer 739

تعیین کردن ایجاد کردن تدوین کردن ارائه کردن کاندید شدن در انتخابات سفره برپا کردن و مجلس گرفتن

Answer 740

میتونه جلوشو بگیره

Answer 741

اساسا

Answer 742

باعث شدن

Answer 743

دقیقا

Answer 744

فعال شدن

Answer 745

فعال شدن

Answer 746

خوبی و خوشبختی یا سلامتی منتالی

Answer 747

خوبی و خوشبختی یا سلامتی منتالی

Answer 748

ترشح کردن

Answer 749

تاثیر شادی برانکیز

Answer 750

اسیب زدن

Answer 751

اسیب زدن

Answer 752

منحصرا

Answer 753

زمینه

Answer 754

منطبق تقریبا برابر

Answer 755

کیسه شن

Answer 756

اموزش کودکان

Answer 757

کسب دانش و مهارت

Answer 758

رویکرد

Answer 759

انعکاسی

Answer 760

فرایند اموزشی

Answer 761

به رسمیت شناختن

Answer 762

ساختن

Answer 763

ابزار ارتباطی

Answer 764

کشیدن

Answer 765

عکس وحشتناک

Answer 766

مانیتور

Answer 767

یکی جلوش باشه

Answer 768

اموزنده

Answer 769

هیجان زده در مورد

Answer 770

سخت بودن برای یکنفر

Answer 771

بد گذشتن

Answer 772

خودشو نشون داد

Answer 773

عروسکها

Answer 774

اعتراض

Answer 775

دنیایاطراف

Answer 776

مشارکت داشتن

Answer 777

یک استثنا گذاشتن

Answer 778

روزمره

Answer 779

برخاستن تشکیل شدن متولد شدن

Answer 780

نگران کننده

Answer 781

ابزار پرورشی

Answer 782

گنج یابی

Answer 783

اسیب زدن صدمه زدن غیر مستقیم

Answer 784

صدمه مستقیم تاثیر منفی

Answer 785

سرگرم شدن

Answer 786

مهارت ها

Answer 787

خود را جای دیگران گذاشتن همدردی

Answer 788

خود را جای دیگران گذاشتن همدردی

Answer 789

طرزفکر

Answer 790

بازخوانی عمیق خواندن

Answer 791

بازخوانی عمیق خواندن

Answer 792

تصور کردن

Answer 793

بیش از حد

Answer 794

پستانک

Answer 795

چه میگذرد

Answer 796

در حال تربیت کردن

Answer 797

خطر دیگر

Answer 798

استفاده بیش از حد تبلت

Answer 799

مقایسه کردن شبیه بودن بنظر رسیدن

Dansk Flashcards

(875 cards)