Engineering Words Flashcards
(80 cards)
1
Q
جوزمین
A
aerospace
2
Q
آلیاژ
A
alloy
3
Q
مخلوط کردن
A
blend
4
Q
جز اصلی
A
constituent
5
Q
میل
A
desire
6
Q
مطلوب
A
desirable
7
Q
متمایز
A
distinct
8
Q
دوام و پایداری
A
durability
9
Q
محروم کردن
A
exclude
10
Q
اشباع کردن
A
impregnate
11
Q
قصد و نیت کردن
A
intent
12
Q
قصد
A
intention
13
Q
دریایی
A
marine
14
Q
ماتریس
A
matrix
15
Q
پدیده
A
phenomenon
16
Q
در درجه اول
A
primarily
17
Q
تقویت کردن
A
reinforce
18
Q
شماتیک
A
schematically
19
Q
قابل توجه
A
significant
20
Q
سرکوب کردن
A
suppress
21
Q
مربوط به حرارت
A
thermal
22
Q
تیغه ی برف پاک کن
A
wiper blade
23
Q
شیشه جلوی ماشین
A
windshield
24
Q
سپر
A
shield
25
نشت کردن
leak
26
لنت ترمز
brake pad
27
تراز کردن
alignment
28
چسبناک
viscous
29
طبقه بندی کردن
classified
30
مشخص کردن
determine
31
کارایی
performance
32
انگیختن
motivate
33
توجیه کردن / حق دادن
justify
34
دنبال کردن
pursue
35
تجدید نظر کردن
revise
36
تحمل
tolerance
37
سفتی
stiffness
38
هجوم بردن
invade
39
بالا بردن / بالا کشیدن / به جلو راندن
boost
40
ماشین خودکار که با انداختن پول در آن جنس بیرون می دهد
vending machine
41
فعل و انفعال
interaction
42
همسایگی و هم محلی
vicinity
43
به دست آوردن / نایل شدن / کسب کردن
attain
44
فوری و آنی
instantaneous
45
gauge
وسیله ی اندازه گیری
46
neural
وابسته به عصب
47
incorporate
به عضویت پذیرفتن / هموند شدن
48
اصل / قاعده / مبنا
principle
49
انجام دادن / به پایان رساندن
accomplish
50
تقلب و دستکاری کردن
manipulate
51
transmit
فرستادن / رساندن
52
تسهیل کردن / اسان کردن / گره گشایی کردن
facilitate
53
come about
happen
54
FAQ
frequently asked question
55
ASAP
as soon as possible
56
CV
curriculum vitae
57
Ego
غرور / خودپسندی / خود پرستی
58
prompt
تند / بی درنگ / سریع
59
assortment
طبقه بندی / رده بندی
60
barrier
مانع
61
رو به رو شدن / رو در روشدن
confront
62
exhibit
نشان دادن / عرضه کردن / به نمایش گذاشتن
63
تولید کردن / ایجاد کردن
generate
64
نواوری کردن / ابتکار کردن
innovate
65
leading
رهبری کردن
66
انقباض
contraction
67
نوسان ، بالا و پایین رفتن
fluctuate
68
جلو پنجره
grille
69
سپر ماشین
Bumper
70
چراغ جلو - چراغ عقب ماشین
Head - Tail light
71
مقرر
Stated
72
مرحله گروهی ( فوتبال)
Group Stage
73
مرحله حذفی (فوتبال)
Knockout Round
74
Manifest
آشکار ، واضح شدن
| بار نامه در تجارت
75
گورستان
Cemetery
76
قبر
Grave
77
داماد
Groom
78
سارق
Burglare
79
پارو زدن
Row
80
Exposure
قرار دادن در معرض چیزی، برون گذاشت، نمایش، نشان دهی