focus on vocabulary 1 Flashcards

(142 cards)

1
Q

gripped by

A

درگیر شدن-قرق چیزی شدن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

loss track of time

A

زمان از دست رفتن-زمان از دست دادن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

all of a sudden

A

ناگهان

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

this could apply to….

A

این میتونه در نظر گرفته بشه برای
میتونه استفاده بشه برای

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

total engagement

A

درگیر شدن کامل

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

loss of time

A

گذر زمان رو از دست دادن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

in order to

A

به منظور این که-به هدف این که

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

in turn

A

در عوض - بجاش

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

reflect on

A

نشون دادن-بیان کردن
*we later reflect on these moments as great experiences.
بعدا بیان میکنیم که این لحظات رو به عنوان تجربه های بزگ

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

it’s fair to say

A

منطقیه بگیم-منصفانه هست که بگیم

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

overcome with

A

مغلوب چیزی شدن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

yet

A

بجای اما در جمله ممکه بیاد که بعنای با این حال یا با وجود همه چیز هایی که گفتیم.
نشون دهنده یک سوپرایز هست در ادامه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

in the long run

A

در دراز مدت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

add up to

A

اضافه کردن به

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

sense of mastery

A

حس تسلط

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

self-Consciousness

A

خود آگاهی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
17
Q

as though

A

مثل اینکه، همچنان‌که، که، گویی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
18
Q

room for growth

A

فضایی برای رشد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
19
Q

a growing body

A

a lot of

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
20
Q

what this means is that

A

منظورم اینه که

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
21
Q

aim for

A

خواستن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
22
Q

self-fulfillment

A

تحقق آرزو ها

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
23
Q

interestingly

A

به‌طور جالب‌توجه، به‌طور بامزه یا دلچسب، به‌طور قابل‌توجه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
24
Q

self-esteem

A

عظت نفس-احترام به خود

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
25
end up
منتهی شدن، منجر شدن، انجامیدن
26
as well as
به‌علاوه، اضافه‌بر، همچنین، نیز
27
it is a widely held myth that
خیلی گسترده این افسانه وجود داره که
28
material prosperity
رفاه مادی
29
tend to
غدت داشتن -زمانی استفاده مییکنیم گه بخوایم عادت چیزی رو توضیح بدیم.
30
spiritual life
زندگی که ممکنه مذهبی نباشیم ولی ممکنه به یک سری چیز ها اعتقادات معنوی داشته باشیم
31
positive outlook
دیدگاه مثبت
32
in a unique way
به روشی منحصر به فرد
33
in terms of
به لحاظ
34
is known as
معروف است به عنوان-شناخته شده به عنوان
35
so that
به نحوی که
36
...is committed to
متعهد است-ملزم است...
37
even though
حتی اگر
38
sustain tradition
حفظ سنت
39
on the one hand
از یک سو
40
technological exposure
قرار گرفتن در معرض فن آوری
41
let in
وارد بکنه
42
tackle the problem
از عهده مشکل بر اومدن
43
wider world
مه معنای دنیای بیرون هست
44
dictate policy(on)
اعمال سیاست-دیکنه کردن سیاست (به)
45
nursed the ambition
آرزو داشتن و پرورشش دادن
46
split from
منشعب شدن-تقسیم شدن
47
spread out
پخش شدن
48
answering this question is not easy as thinking leaves no fossils to discover.
اگر که جواب دادن به این سوال آسون نیست، چونکه فکر کردن (منظور در گذشته است)براش هیچ فصیلی وجود نداره برای کشف leaves=به معنای باقی گذاشتن هست در اینجا
49
go hand-in-hand
همزمان بودن و پا به پا بودن
50
a means of expression
روشی بای بیان کردن
51
feel blue
(slang) feel depressed and sad, feel gloomy -پَکَر بودن -احساس ناراحتی داشتن، افسرده بودن
52
given that
مشخصه-واضحه که- -it is clear that...
53
auditory stimulation
محرک شنوایی
54
heated debate
بحث داغ
55
bubbly personality
شخصیت شاد و سرزنده
56
loud shirt
پیراهن گل من گلی و زرق وبرق دار
57
match up
تطبیق دادن
58
enriched perception
درک قوی
59
may have triggered
may have (pp)گرامر -ممکنه تحریک شده باشه
60
personality clash
- تضاد شخصیت
61
play havoc with
کاملا مختل کردن مثال: taking too much sugar will play havoc with your blood sugar مصرف بیش از حد قند موجب مختل شدن قند خون تان خواهد شد
62
bad-tempered/good-...
بد اخلاق
63
with respect to
در ارتباط با بربوط با
64
carried out
صورت گرفته، به عمل آمده، انجام شده
65
prune away
حذف کردن
66
undertake hobby
اجرا کردن سرگرمی یا ... انتخواب کردن سرگرمی ... بجای do hobby
67
resulte in
باحث شدن نکته: اگر از این جمله به معنی باعث شدن استفاده کنیم باید ing بیاریم بعدش *this resulted in them misreading the emotions being expressed
68
in the same way as
به همون صورتی که
69
grown-up
adult بالغ
70
quick to caution
خیلی محتاط بودن
71
ongoing popularity(with)
محبوبیت روز افزون
72
tele immersion
ارتباط از راه دور-تکنولوژی از راه دور
73
appears to
به نظر میرسه
74
within reach
در دسترس قرار گرفتن
75
a fair job
یه عالمه کار انجام دادن
76
sufficiently powerful
بسیار قوی
77
so-called
به اصطلاح
78
see at a glance
نگاه سریع کردن
79
take priority over ...
مقدم است بر ...
80
take some of the sting out of these inconveniences
مشکلات را کم کردن
81
in a variety of...
یک عالمه..
82
take (STH) into account
در نظر گرفتن
83
facial feature
خصوصیات ظاهری
84
potential
بالقوه پتانسیل، قوه، استعداد، توان
85
pass on
انتقال دادن
86
well-defined
کاملا مشخص
87
stand out from sth
متمایز شدن از چیزی
88
prison sentence
مجازات زندان حکم زندان
89
depend mainly (on)
عمدتاً بستگی به... we depend mainly on visual signs. ما به طور اصلی به نشانه‌های بصری وابسته هستیم.
90
as far back as
تا اوایل...، به همان معنای گذشته.
91
in time
در طول زمان، به مرور زمان.
92
was frowned upon by ...
مورد غضب قرار گرفتن توسط ... نادیده گرفته می‌شد. توسط ... نپسندیده می‌شد.
93
indulge in
غرق شدن در غوطه ور شدن در
94
so that
به منظور این که- به هدف این که
95
acknowledging this
با تایید این
96
summon a smile
یک لبخند را فراخوانی کردن، یعنی تلاش کردن برای رقم آوردن یک لبخند به چهره.
97
summon the strength
نیروی خود را فراخوانی کردن، به معنای جمع آوری و استفاده از توانایی‌ها و انرژی‌های داخلی برای مواجهه با چالش یا مشکلی است.
98
summon courage
شجاعت را فراخوانی کردن، به معنای جمع آوری و بهره‌برداری از شجاعت و دلیری برای مقابله با ترس، مخاطره یا وضعیت‌های دشوار است.
99
a source of glory
منبعی از افتخار
100
some claim that
بعضی ادعا می‌کنند که...
101
are more willing to
اشاره به تمایل بیشتر داره *Boxers are more willing to hit
102
commercial support
ساپورت مالی
103
A key reason is
دلیل اصلی...
104
run-off area
منطقه آب‌رفتگی، منطقه‌ای که در آن آب از سطح زمین جاری می‌شود، معمولاً به منظور ایجاد زیرساخت‌هایی برای تخلیه آب هنگام بارش‌های شدید.
105
mass-produced
تولید انبوه یا تولید انبوه شده، به معنای تولید و تکثیر بزرگ تعدادی مشابه از یک محصول.
106
a broader variety
تنوع گسترده‌تر
107
sizable chunks of (sth)
تکه‌های قابل توجهی از (چیزی) یا مقدار زیادی از چیزی *The recipe calls for adding sizable chunks of vegetables to the stew. *The chef added sizable chunks of chocolate to the batter for a decadent dessert.
108
social interaction
تعامل اجتماعی
109
rip away
جدا کردن *...are forcing adults to rip themselves away from ...
110
more inclined to
تمایل بیشتری داشتن
111
a variety of
a lot of
112
so called
به اصطلاح
113
spiral of silence
"پیچش سکوت" یا "پیچش خاموشی"، مفهومی اجتماعی است که به این اشاره دارد که افراد در جامعه ممکن است خودداری کنند و از بیان دیدگاه‌ها یا عقایدشان خودداری کنند، زیرا باور دارند که نظریهٔ آن‌ها مورد قبول عموم نیست و باعث جداشدن یا ایجاد تبعیض می‌شود. این مفهوم بیان‌گر این است که افراد اغلب نگران پذیرفته نشدن در جامعه هستند و از ابراز نظر خودداری می‌کنند که نهایتاً منجر به افزایش تودهٔ سکوت و یک نمای بیان‌نشده از عقاید می‌شود. *People might hesitate to express their true thoughts if they perceive a strong spiral of silence around a particular topic. *The spiral of silence can lead to a stifling of diverse perspectives within a society. *Overcoming the spiral of silence requires creating an environment where individuals feel safe expressing their differing opinions.
114
devastating effect
تاثیر خیلی بد
115
(It is vital that there (not) be...)
در این جمله از ساختار "Subjunctive mood" به عنوان یک گرامر استفاده شده است. این ساختار برای بیان شرایطی یا وضعیت‌هایی استفاده می‌شود که واقعی نیستند یا احتمالاً واقعی نخواهند شد. به طور کلی، از ساختار "Subjunctive mood" برای بیان خواسته‌ها، تقاضاها، تصمیمات و امور مشابه استفاده می‌شود. در جمله شما: "It is vital that there be" ساختار فعلی جمله نشان می‌دهد که مهم است که یک وضعیت وجود داشته باشد. "Subjunctive mood" در اینجا برای نشان دادن اهمیت یا ضرورت وجود یک وضعیت مورد استفاده قرار گرفته است.
116
key feature (of)
ویژگی کلیدی *Active participation in political debate is a key feature of...
117
in turn
به نوبه خود-به نوبت-به تبع آن
118
bring about
باعث شدن *Technology has brought about a revolution in the way we communicate. *Hard work and determination can bring about success in any field.
119
keep up with ...
همگام بودن - *keep up with environmental change با تغییرات محیطی همراه بودن
120
take over
سبقت گرفتن تصاحب کردن، به اختیار گرفتن
121
to sum up
به طور خلاصه، به اختصار
122
come out with
رونمایی کردن، عرضه کردن، ارائه کردن *they come out with this really crazy art آنها با این هنر واقعاً عجیب و غریب به ظاهر آمدند. آنها این هنر واقعاً عجیب و غریب را ارائه می‌کنند. *the things he comes out with are so funny چیز های ناگهانی که میگه خیلی بامزه اند
123
the total opposite
کاملا برعکس *for me it is the total opposite برای من این کاملا برعکسه
124
in the same way
به همین صورت
125
gain fame
بدست آوردن شهرت
126
go for beyond
فراتر رفتن *heroes must go for beyond the people named by Jeffers
127
in terms of
به لحاظ ...
128
mortal
انسان
129
aside
به کنار، جداگانه، به یک طرف، جدا از دیگران
130
call in
فرا خواندن
131
publicity stunt
عملیات تبلیغاتی یا نمایشی، اقدامی که به منظور جلب توجه عمومی یا تبلیغ محصول، خدمت یا ایده‌ای انجام می‌شود. این اقدامات ممکن است ظاهری نادرست یا شوخی باشند و در برخی موارد به منظور ایجاد شهرت و تبلیغ کارهایی خاص انجام می‌شوند. -حقه تبلیغاتی
132
pleaded guilty
اقرار به گناه کردن، اظهار گناه کردن، به دادگاه اقرار کردن که گناهکار هستید.
133
refer to as
اشاره کردن به به عنوان
134
to widen their reach
برای گسترش دسترسی یا تاثیرگذاری‌شان
135
far beyond
بسیار بیشتر از، دور از تصور، به میزان بسیار زیاد
136
without breaking the bank
بدون نیاز به پرداخت پول زیاد
137
offering up
to provide sth great
138
more that tripled
بیش از سه برابر شد
139
get a new lease on life
یک زندگی جدید یافتن یک شانس جدید در زندگی پیدا کردن
140
POSE a direct threat TO
(CAUSE A PROBLEM ) باعث یک تهدید مستقیم به ...
141
far-off
دور دست -far-off Iranian jungles
142
grind to a halt
به توقف کامل رسیدن