Ghabl A Flashcards
(56 cards)
بیزار بودن
ف
Abhorrer
بیزار بودن
انگ
To abhor
کافر شدن به
ف
Abjurer
کافر شدن به
انگ
To abjure
برگشتن از نظر و عقیده ( به طور رسمی)
ف
Abjurer ( opinion, théorie, …)
برگشتن از نظر و عقیده ( به طور رسمی)
انگ
To abjure ( opinion, theory)
(تلاش) نافرجام
ف
(Tentative) raté
(تلاش) نافرجام
انگ
(Attempt) abortive
به وفور یافت شدن
ف
Abonder
به وفور یافت شدن
انگ
To abound with/in
ملغا کردن
ف
انگ
Abroger
To abrogate
معتدل و ممسک
ف
Sobre
معتدل و ممسک
انگ
Sober
Sober. معتدل و ممسک
Syn formal
Abstemious
مزخرف
ف
Absurde
مزخرف
انگ
Absurd
دسترسی داشتن به
ف و انگ
Avoir accès à
To have access
میزبان مراسمی بودن
ف
Acceuillir ( cérémonies)
میزبان مراسمی بودن
انگ
To accomodate ( ceremony)
شریک جرم
ف
Complice
شریک جرم
انگ
Accomplice
همدست
ف و انگ
Complice
Accomplice
نزدیک شدن به شخصی برای حرف زدن
ف ۲
Aborder
Accoster
نزدیک شدن به شخصی برای حرف زدن
انگ
To accost