gre persian Flashcards
(199 cards)
2
Q
abhor
A
متنفر بودن از
3
Q
abjure
A
ترک کردن، کنار گذاشتن
4
Q
abortive
A
بيهوده، بي نتيجه
5
Q
abound
A
فراوان بودن
6
Q
abrogate
A
لغو کردن، باطل کردن
7
Q
abstemious
A
صرفه جو، اعتدال گرا
8
Q
absurd
A
پوچ، بي معني، مسخره
9
Q
access
A
ورود، دسترسي
10
Q
accommodate
A
وفق دادن، سازگار کردن
11
Q
accomplice
A
همدست، شريک
12
Q
accost
A
مخاطب ساختن، جلوي کسي را گرفتن
13
Q
acknowledge
A
تاييد کردن، تصديق کردن
14
Q
acme
A
اوج کمال، اوج نهايت
15
Q
acrimonious
A
تند، گزنده
16
Q
acute
A
شديد، عميق، بحراني
17
Q
adamant
A
قاطع، سرسخت
18
Q
adherent
A
هوادار، طرفدار
19
Q
admonish
A
ملامت، سرزنش کردن
20
Q
adroit
A
ماهر، زبر دست
21
Q
advent
A
ظهور، پيدايش
22
Q
adversary
A
رقيب، حريف
23
Q
adverse
A
مخالف، ناسازگار
24
Q
advocate
A
حمايت کردن
25
Q
aegis
A
حمايت، پشتيباني
26
afflict
ناراحت کردن، رنج دادن
27
affluent
ثروتمند، مرفه
28
alacrity
شور و شوق
29
allay
تخفيف دادن
30
alleged
اظهار شده، ادعا شده
31
alleviate
سبک کردن، تخفيف دادن
32
allude
اشاره کردن به
33
aloof
دور، کناره گير
34
altruistic
نوع دوستانه
35
ambiguous
مبهم، گنگ
36
ameliorate
بهبود بخشيدن، اصلاح کردن
37
amicable
دوستانه، مسالمت آميز
38
amnesty
عفو عمومي، عفو
39
amorous
عاشقانه، عاشق پيشه
40
analogous
قابل قياس، هم تراز
41
anathema
حکم تکفير، تکفير
42
annals
سالانه، تاريخچه
43
anomaly
بي قاعدگي، نابهنجاري
44
anthropologist
انسان شناس، مردم شناس
45
antipathy
تنفر، انزجار
46
antiquated
کهنه، قديمي
47
antithesis
نقطه مقابل
48
apathy
بي تفاوتي، بي علاقگي
49
appalled
منزجر، بيزار
50
appellation
نام، عنوان، لقب
51
arbiter
داور، ميانجي
52
arbitrary
دلبخواهي، دلبخواهانه
53
archaic
منسوخ، قديمي
54
ardent
شيفته، مشتاق
55
array
صف، رديف
56
artifact
مصنوع، دست ساخت
57
artifice
مکر، حيله گري
58
artless
بي آلايش، بي زيان
59
ascend
بالا رفتن از
60
ascertain
پی بردن به
61
ascetic
زاهد، پارسا
62
asinine
ابله، احمق
63
asperity
خشونت، تندي
64
aspirant
جاه طلب
65
aspire
آرزو کردن، آرزو مند بودن
66
asset
دارايي، اموال
67
assiduous
سخت کوش، کوشا
68
astute
زرنگ، تيز
69
atrophy
تحليل رفتن
70
attenuated
ضعيف کردن، لاغر کردن
71
attest
اثبات کردن، گواهي دادن
72
atypical
غير عادي، غير معمول
73
au courant
جديد، مدرن
74
audacity
جسارت، شجاعت
75
augment
افزايش دادن، افزودن
76
austere
پرهيزکار، پارسا
77
automaton
روبات، آدم آهني
78
avarice
حرص، طمع
79
aversion
بيزاري، نفرت
80
avid
مشتاق، بسيار علاقمند
81
awesome
مهيب، بهت انگيز
82
badger
سرزنش کردن، نق زدن
83
bagatelle
چيز بي ارزش
84
balk
دو دل بودن
85
banal
پيش پا افتاده، عادي
86
barometer
فشار سنج، جو سنج
87
bedlam
آشفته بازار، حمام
88
begrudge
دريغ داشتن از
89
belated
بي موقع، با تاخير
90
belittle
تحقير کردن، کوچک کردن
91
belligerent
پرخاشگر، جنگ طلب
92
benevolent
خير انديش، نيکخواهانه
93
bereft
محروم از، بي بهره از
94
besiege
محاصره کردن،در ميان گرفتن
95
besmirch
لکه دار کردن، کثيف کردن
96
bias
تعصب، پيش داوري
97
bigot
متعصب، متحجر
98
bigot
شخص متعصب، فرد متحجر
99
bizarre
عجيب و غريب
100
bizarre
عجيب و غريب
101
blasé
بي اعتنا، بي تفاوت
102
blatant
وقيحانه، بي شرمانه
103
bliss
سعادت، خوشبختي
104
blunt
بي پرده، صريح
105
bogus
قلابي، ساختگي
106
bonafide
واقعي، اصلي
107
brash
گستاخ، وقيح
108
brigand
راهزن، سارق
109
bristle
مو به تن کسي راست شدن، عصباني شدن
110
buff
طرفدار، سينه چاک
111
bulwark
حافظ، محافظ
112
burgeon
شکوفا شدن
113
cache
مخفيگاه، نهانگاه
114
cacophony
نا همگوني، بدآوايي
115
cajole
با زبان بازي کسي را راضي کردن
116
callous
سنگ دل، بي رحم
117
callous
سنگدل، بي عاطفه
118
callow
خام، بي تجربه
119
calumny
افترا، تهمت
120
canard
خبر دروغ، گزارش غلط
121
candid
رک و راست، صادقانه
122
candor
صداقت، صراحت
123
cant
ريا، تزوير
124
capitulate
تسليم شدن
125
capricious
دمدمي، هوس باز
126
carnage
قتل عام، خونريزي
127
castigate
تنبيه کردن، ادب کردن
128
catastrophic
فاجعه آميز، اسف بار
129
caustic
زننده، تند
130
celerity
چابکي، تحرک
131
cessation
قطع، توقف، وقفه
132
chagrin
رنجش، تاسف
133
charisma
جذبه، هيبت
134
charlatan
شياد
135
chicanery
فريب کاري، شيادي
136
chimerical
خيالي، واهي
137
clandestine
مخفيانه، سري
138
cliché
کليشه، حرف مبتذل
139
clique
دسته، باند
140
coerce
مجبور کردن، ناچار کردن
141
cogent
محکم، استوار
142
cognizant
آگاه، مطلع
143
comely
مليح، قشنگ
144
commodious
جادار، بزرگ
145
compassion
همدردي، دلسوزي
146
compatible
سازگار، هماهنگ
147
compensatory
ترميمي، جبراني
148
complacent
از خود راضي، خود پسند
149
complicity
همدستي، تباني
150
component
تشکيل دهنده، سازنده
151
compound
بدتر کردن، وخيم کردن
152
comprehensive
جامع، مفصل
153
concoct
سرهم کردن، بافتن
154
concomitant
ملازم، همراه
155
concur
موافق بودن، سازگار بودن
156
condescend
لطف کردن، منت گذاشتن
157
condolence
تسليت، همدردي
158
condone
بخشيدن، عفو کردن
159
conducive
موجب، سرچشمه، منشاء
160
confidant(e)
معتمد، راز دار
161
conflagration
حريق بزرگ، آتش سوزي
162
confront
مواجهه شدن با، روبه رو شدن با
163
congenial
همدم، همدل
164
conjecture
حدس، گمان
165
conjugal
زناشويي
166
connoisseur
خبره، وارد
167
connubial
زناشويي، همسري
168
consternation
هراس، دلهره
169
constrict
محدود کردن، مقيد کردن
170
construe
استنباط کردن، تعبير کردن
171
consummate
کامل، تمام عيار
172
contemptuous
تحقير آميز، موهن
173
contort
در هم کشيدن، از شکل انداختن
174
controversial
بحث انگيز، جنجالي
175
cope
از عهده بر آمدن
176
copious
فراوان، زياد
177
corpulent
فربه، چاق
178
corroborate
تاکيد کردن، اثبات کردن
179
coterie
محفل، حلقه
180
countenance
تحمل کردن، تاييد کردن
181
coup
کودتا، اقدام کاري
182
covert
پنهاني، مخفي
183
covet
آرزوي (چيزي را) داشتن، مشتاق بودن
184
crave
آرزو چيزي را داشتن، تمنا کردن
185
criterion
معيار، ملاک
186
cryptic
گيج کننده، مبهم
187
culminate
منجر شدن به
188
culpable
مقصر، مجرم
189
culprit
مجرم، مقصر
190
cumbersome
پر زحمت، پر دردسر
191
cumulative
فزاينده، رو به افزايش
192
cupidity
حرص، آز
193
curry
چاپلوسي کردن
194
cursory
سر سري، شتاب زده
195
curtail
کوتاه کردن، مختصر کردن
196
cynic
بدبين
197
dearth
کمبود
198
debacle
شکست کامل، سقوط
199
debilitate
تضعيف کردن، ضعيف کردن
200
debris
آت و آشغال، خاکسترها
