LESSON 2 Flashcards
(101 cards)
1
Q
Look up
A
گشتن به دنبال اطلاعات برای لغت در دیکشنری، کامپیوتر و غیره
2
Q
Look for
A
گشتن به دنبال چیزی
3
Q
Look after
A
مراقبت کردن از
4
Q
Look out
A
مراقب باش
5
Q
Look forward to
A
چشم انتظار بودن
6
Q
Compile
A
گردآوری کردن
Gather
7
Q
Compilation
A
گردآوری
Gathering
8
Q
Compiler
A
گردآورنده
Gatherer
9
Q
Magnify
A
بزرگ کننده
10
Q
Add, addition, add up, plus
A
اضافه کردن، اضافه، جمع کردن, به علاوه
11
Q
Subtract, subtraction, minus
A
تفریق کردن، تفریق، منهای
12
Q
Divide, division
A
تقسیم کردن، تقسیم
13
Q
Multiply, multiplication
A
ضرب کردن، ضرب
14
Q
Monolingual, bilingual, trilingual, multilingual
A
تک زبانه، دو زبانه، سه زبانه، چند زبانه
15
Q
Recommend
A
پیشنهاد دادن
16
Q
Recommendation
A
پیشنهاد
17
Q
Recommendable
A
قابل توصیه
18
Q
Suppose
A
فرض کردن
19
Q
Supposition
A
فرض
20
Q
Supposable
A
قابل تصور
21
Q
Elementary
A
پایه، ساده
22
Q
Intermediate
A
متوسط
23
Q
Advanced
A
پیشرفته، سطح بالا
24
Q
Advancement
A
پیشرفت
25
App(application)
نوعی نرم افزار که کار خاصی انجام می دهد
26
Apply
استفاده کردن، به کار بردن، درخواست کردن
27
Applied
کاربردی
28
Applicable
قابل اجرا
29
Application form
تقاضانامه
30
Applicant
متقاضی
31
Smart
هوشمند، باهوش
32
I wonder
نمیدونم
33
Avoid
پیشگیری کردن، خودداری کردن
34
Avoidance
اجتناب، خودداری
35
Avoidable
قابل پیشگیری
36
Contain
حاوی
37
Container
ظرف محتوی
38
Entry
وارد شدن، حق ورود، ورودی، ثبت شده، کلمه ورودی در دیکشنری
39
Purpose
هدف
40
Symbol
نماد
41
Symbolic
نمادین
42
Symbolise
نماد بودن
43
Symbolically
به طور نمادین
44
Stand for
قرار میگیرد، نشان می دهد
45
Figure out
درک کردن، فهمیدن
46
Combine
ترکیب کردن
47
Combination
ترکیب
48
Arrangement
ترتیب
49
Particular
خاص
50
Introduce
معرفی کردن
51
Introduction
مقدمه، معرفی
52
Introductory
پایه، ساده
Elementary
53
Affect
اثر کردن
54
Effect
اثر
55
Effective
موثر
56
Effectively
به طور موثرانه
57
Arrang
مرتب کردن
58
Jump
پریدن
59
Such as
به عنوان مثال
60
Spell
هجی کردن
61
Definition
معنی کلمه
62
Define
توصیف کردن، گفتن معنی
63
Essential
لازم، ضروری
کلمه tial به صورت shal تلفظ می شود
64
Provide
تامین کردن، فراهم کردن، دادن
Provide somebody with something
Provide something for somebody
65
Tip
نکته، سرنخ
66
General
کلی، عمومی
67
Etc
غیره
68
Identify
شناسایی، شناختن
69
Meet the needs
برآوردن نیاز ها
Fulfil
70
Section
بخش، قسمت
71
Issue
موضوع، مشکل, منتشر کردن
کلمه ssue به صورت shu خوانده می شود
72
Abbreviation
مخفف
73
Abbreviate
مخفف کردن
74
Throughout
سرتاسر
75
Confusing, confused
گیج کننده، گیج شده
76
Reference
مرجع
77
Etymology
ریشه یابی
78
Immediately
فورا
79
Highlight
برجسته سازی
80
Minor
فرعی، غیر مهم
81
Major
اصلی، مهم
82
Entire
کل
83
Claim
ادعا، ادعا کردن
84
Complicated
پیچیده
85
Recognize
تشخیص دادن
86
Recognition
تشخیص
87
Recognizable
قابل تشخیص
88
Work out
فهمیدن، تمرین کردن، حل کردن
89
Pollution
آلودگی
90
Pollute
آلوده کردن
91
Pollutant
آلاینده
92
Polluter
آلوده کننده
93
Purport
ادعا
Claim
94
Jump into
ناگهانی تصمیم گرفتن
95
Although
اگرچه
96
Expressions
عبارات
97
Biography
بیوگرافی
98
Volume
جلد، حجم
99
Present
حال، هدیه، حاضر، دادن
100
In advance
از قبل
101
Compact
فشرده
