Lesson 3 Flashcards
(41 cards)
Typical
عادى
نمونه
خاص، مخصوص
Costume
لباس، جامه، لباس محلى
Wage
دستمزد
Scarce
كمياب، نادر
كم
Mosture
رطوبت، نم
Annual
(صفت) سالانه، ساليانه
(اسم) گياه يكساله
سالنامه
Convention
همايش
Persuad
متقاعد كردن، قانع كردن، راضى كردن
Essential
ضرورى، لازم، واجب، حياتى، مهم
Blend
(فعل) مخلوط كردن، آنيختن، هم زدن
(اسم) ترميب، آميزه، مخلوط
Visible
قابل رؤيت، نمايان، آشكار، مرئى، پديدار
Smoot
نرم
سطح صاف
ملايم
بى مو
Barely
بطور عريان
با اشكال، به سختى
Quit
كاملاً
واقعاً
Deal
مقدار، اندازه
سروكار داشتن با، معامله كردن با
Talent
استعداد، ذوق، قريحه
آدم با استعداد
Excitement
شور، هيجان
Make up
جبران كردن جعل كردن گريم كردن ساختن ساختار
Lack
نبودن، نداشتن، فقدان
Divise
انديشيدن، تدبير كردن
(نقشه) كشيدن
(طرح) ريختن
اختراع كردن، ابداع كردن
Burglar
دزد، سارق
Schem
برنامه، طرح، نقشه
Wholesale
(صفت) وسيع، گسترده، عمده
(اسم) عمده فروشى
به قيمت عمده فروشى
Retail
خرده فروشى