Lezione 10 Flashcards

Question

sei sposata?

Answer 1

ازدواج کردی؟

Answer 2

مرد مجرد

Answer 3

مصاحبه کردن

Answer 4

درخت خانواده

Answer 5

کلیسا

Answer 6

دعوت کردن

Answer 7

اجازه دادن

Answer 8

ازدواج کردی؟

Answer 9

سرگرمی مورد علاقه

Answer 10

بلاندی

Answer 11

از هم جدا شدن

Answer 12

پشت (سر)ئ

Answer 13

جا به جا شدن , اسباب کشی کردن

Answer 14

معمولن

Answer 15

جلو رفتن ,جلو بردن

Answer 16

نشست, گرد هم آیی , جلسه

Answer 17

از اول حرف بزن

Answer 18

به ترتیب

Answer 19

زن مجرد

Answer 20

بچه های وابسته

Answer 21

ازدواج سفید

Answer 22

فرزند بالغ

Answer 23

مامانی

Answer 24

مادر مجرد ( ازدواج نکرده بچه دار شده)ئ

Answer 25

اجتناب کردن, مانع شدن

Answer 26

خسته شدن

Answer 27

پیدا کردن دیدن

Answer 28

بی معنی

Answer 29

ماه عسل

Answer 30

در نتیجه

Answer 31

دسته جمعی, جمعی, جلسه, گردهم آیی, هماهنگی

Answer 32

بیان کردن

Answer 33

مقدار بیشتر

Answer 34

تعطیلات

Answer 35

نتیجه, اثر, خروجی

Answer 36

استفاده کردن

Answer 37

حاظرم

Answer 38

دستور غذا

Answer 39

عادات غذایی

Answer 40

1.(guardare- مشاهده کردن) (attentamente,nemico- نگاه کردن) (al microscopio- معاینه و سنجیدن) 2. ( notare, rilevare- متوجه شدن, مشاهده کردن)

Answer 41

یکدیگر را نگاه کردن, خود را نگاه کردن, یکدیگر را مطالعه و مشاهده کردن

Answer 42

1. (conciso- مختصر و کوتاه) | 2. (fiber, materiale- ترکیبی)

Answer 43

1.دوباره نگاه کردن به چیزی 2.دوره وبررسی کردن, معابنه کردن, چک کردن (rivedere, controllare) 3.درباره چیزی نظر داشتن , با دقت چیزی رو نگاه کردن, توجه , نگرانی (concernere, intressare) è un problema che riguarda tutta la società.

Answer 44

``` 1. اختراع کردن,ساختن,طراحی کردن (ideare, concepire) chi ha inventato il telefono? inventare un racconto. 2. سر هم کردن, دروغ گفتن mentire inventare una scusa ```

Answer 45

خود را سرگرم کردن, از خود لذت بردن, زمان خوبی را با هم داشتن | ci siamo molto devertiti alla sua festa

Answer 46

پشت سر کسی مسخره کردن

Answer 47

خیلی خوش گذشت

Answer 48

بعدی, به دنباله ,دنباله, successivo, prossimo il giorno seguente. il paragrafo seguente.

Answer 49

بیانیه , اعلامیه, گفته , اظهار, توضیح | non sono d'accordo con le tue affermazioni.

Answer 50

خانوادگی, آشنا conosciuto viso familiare (صورت آشنا) luoghi familiari

Answer 51

``` سنجیدن یه چیزی با یه چیز دیگه رقابت کردن با یکدیگر مسابقه دادن با یکدیگر misurarsi le due squadri si confronteranno nella finale. ```

Answer 52

سرتاسر از, ازبین, از این طرف به آن طرف, از میان , از وسط guardare attraverso la fessura (تَرَک). passare attraverso i campi. passare attraverso molto difficoltà.

Answer 53

مناسب

Answer 54

شناسای کردن, معلوم کردن, مکانیابی کردن | scoprire, localizzare

Answer 55

توضیح دادن, ترسیم کردن, رسم کردن | riferire

Answer 56

``` جداشدن از یکدیگر, طلاق گرفتن از یکدیگر si sono separati dopo sette anni di matrimonio. i soci hanno deciso di separarsi. dividersi, lasciarsi i due amici si separarona alla via. allontarsi ```

Answer 57

خود را دیدن, باور کردن | vedersi allo specchio

Answer 58

دکوراسیون کردن, آماده کردن , چیدمان کردن mostrare fornire il labratorio di nuovi strumenti. firnisca i documenti, prego!

Answer 59

to insert, to include, to place گذاشتن, شامل شدن/کردن, قرار دادن در جایی inserire una voce in un elenco. inserire un annuncio sul giornale.

Answer 60

``` عقیده داشتن, باور داشتن, پنداشتن ritengo di non avere sbagliato. نگه داشتن, حفظ کردن non riesce a ritenere ciò che legge. ricordare ```

Answer 61

احتمال, محتمل | possibile

Answer 62

ظاهر شدن, to show off | aus. essere

Answer 63

ثبت, ثبت نام ,ضبط

Answer 64

توضیح دادن, آشکار کردن

Answer 65

لیست کردن, کاتالوگ کردن, لیست ساختن mi ha elencato i difetti di suo marito. (difetti. اشتباهات)

Lezione 10 Flashcards

(96 cards)