Mit Erfolg Modelltest 1 (Lesen) Flashcards

(126 cards)

1
Q

die Kühnheit

Alter schützt nicht vor Kühnheit.

A

بی‌باکی، جسارت، شجاعت، شهامت، دلاوری

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

der Versuchsaufbau

A

ساختار آزمایش، ساختار تحقیق

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

gewiss (adj)

A

مسلم، مسلما، مشخص، مطئن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

selten

A

به ندرت، خیلی کم، کمیاب

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

objektiv (adj)

A

واقع بینانه، واقعی، منصفانه، بی طرفانه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

der Aufbau

A

ساختار، چیدمان، ترکیب، بازسازی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

untersuchen

A

آزمایش کردن، مورد تحقیق قرار دادن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

einbeziehen

A

شامل شدن، دربر گرفتن، شرکت دادن در، درنظر گرفتن در، گنجاندن در
umfassen, beinhalten

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

berichten

A

گزارش دادن، خبر دادن، شرح دادن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

verdeutlichen

A

توضیح دادن، روشن کردن، مشخص کردن
beleuchten, äußere, erklären

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

das Zusammenwirken

A

همکنش، اثر متقابل

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

die Kognition

A

شناخت (کلیه فرآیندهایی که با ادراک و شناخت مرتبط هستند)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

der Anteil

A

سهم، قسمت، میزان، نسبت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

die Lebenserwartung

A

میانگین/ حد متوسط (طول) عمر

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

der Proband

A

فرد مورد آزمایش قرارگرفته

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

industrialisieren

A

صنعتی کردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

somit (adv)

A

بنابر این، به این ترتیب، در نتیجه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

sowie (Konjunktion)

A

بعلاوه، و همچنین، همان لحظه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
17
Q

jeweils (adv)

A

هر بار، هر دفعه؛ در هر مورد، مورد به مورد؛ همیشه؛ هر یک، هر کدام؛ در هر وهله، وهله به وهله

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
18
Q

wobei (adv)

A

در حالی که

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
19
Q

stets (adv)

A

دائما، همواره، همیشه، پیوسته

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
20
Q

vorlegen

A

نشان دادن (به)، ارائه دادن (به)، جلوِ کسی گذاشتن
präsentieren

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
21
Q

der Betrag

A

مبلغ، وجه، مقدار

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
22
Q

der Verlust

A

فقدان، ضرر، خسارت، زیان

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
23
der Gewinn
برد، جایزه، منفعت، فایده
24
die Gemütslage
وضعیت روحیه
25
optimistisch (adj)
خوش‌بین، خوش‌بینانه
26
demnach (adv)
بنابراین، به این ترتیب،‌ پس، در نتیجه
27
der Befund
تشخیص، نتیجه آزمایش، نتیجه تحقیق
28
auseinandersetzen
شرح دادن، دست و پنجه نرم کردن، در مورد موضوعی صحبت کردن
29
tatsächlich
براستی، در حقیقت، واقعا eigentlich
30
die Abnahme
کاهش، کاستی، نزول
31
der Fluid
شاره، سیال
32
fluid (adj)
مایع، سیال
33
zurückführen
ختم شدن به، به جای اولیه برگرداندن، نسبت دادن، نتیجه چیزی دانستن
34
deuten
verdeutlichen, beleuchten, äußere, erklären
35
hindeuten
حکایت داشتن، اشاره کردن به، گویای چیزی بودن، نشان دادن
36
die Ausprägung
علامت مشخصه، مشخصه
37
verantwortlich
جوابگو، مسئول
38
erweisen
به اثبات رساندن، ثابت‌کردن، اثبات کردن، نشان‌دادن
39
entkommen
گریختن، فرارکردن، موفق به فرار شدن، پا به‌فرار گذاشتن
40
die Beute
شکار، صید، طعمه، غنیمت
41
umgehen
برخورد کردن، اجتناب کردن، کنار آمدن، رفتار کردن، دور زدن
42
die Spezies
نوع، گونه
43
rechnen
حساب کردن، محاسبه کردن
44
die Herrschaft
حکومت، فرمانروایی، قدرت، سلطنت، پادشاهی
45
ergreifen
اتخاذ کردن، بچنگ آوردن، بدست گرفتن
46
überlegen
فکر کردن، تأمل کردن، سبک سنگین کردن، سنجیدن
47
außen (adv)
به سمت بیرون، بیرونی، خارج
48
das Blech
حلب، ورقه، ورقه فلزی، حرف مفت، چرند، مزخرف
49
düster
تاریک، تاریک و ترسناک، تیره، دلمرده، یاس آور، غم انگیز، مرموز، دلهره آور، شوم
49
die Vision
رویا، خواب و خیال، آرزو (برای آینده)، تخیل آینده، تصور، دید
50
übernehmen
صاحب شدن، به دست گرفتن، قبول کردن، پذیرفتن، به عهده گرفتن، مسئولیت پذیرفتن
50
die Ausschau
کشیک، منتظر، چشم به راه، نگاه منتظر
51
belegen
اثبات کردن، تایید کردن، استناد کردن، مدرک آوردن beweisen, aufzeigen
52
addieren
جمع کردن(ریاضی)، جمع زدن، اضافه کردن، افزودن
53
das Enzym
آنزیم
54
steuern
هدایت کردن، کنترل کردن، تحت تاثیر قرار دادن
55
der Fang
شکار، صید، طعمه
56
fangen
به دام انداختن، گرفتن، قاپیدن، به چنگ آوردن، شکار کردن، دستگیر کردن jagen
57
verdauen
هضم کردن
58
die Verdauung
هضم
59
(sich) verfangen
گیر کردن در، گرفتار شدن
60
die Verdauungsenzyme
آنزیم های گوارشی
61
der Nährstoff
ماده غذایی (ضروری برای بدن)
62
zerkleinern
خرد کردن، تکه تکه کردن، ریز کردن، ریز ریز کردن
63
aufnehmen
جذب کردن، خوردن (غذا)، پذیرفتن، ضبط کردن
63
die Berührung
لمس، تماس، برخورد، اتصال
64
abschätzen
ارزیابی کردن، برآورد کردن، تخمین زدن، حدس زدن
65
zuklappen
بستن (در لپتاپ، دهن، در و...)
66
die Falle
تله، دام
67
der Reiz
محرک، تحریک، تحرک
68
fein (adj)
لطیف، نازک، ظریف، ریز، نرم، حساس
69
aufklappen
باز کردن =! zuklappen
70
zappeln
وول زدن، وول خوردن، تقلا کردن، دست و پا زدن، ورجه ورجه کردن
71
das Schicksal
سرنوشت، تقدیر، دستِ تقدیر، دستِ سرنوشت، قضا (و قدر)، قسمت، نصیب، طالع، بخت
72
besiegeln
مهر و موم کردن
73
aufeinander folgend
متوالی، پشت سرهم، پی در پی
74
zuschnappen
با دندان چیزی را قاپیدن، گاز گرفتن
75
zügig
سریع، فوری sofortig, schnell
76
der Verdauungsprozess
فرآیند گوارش
77
stutzig machen
به شک انداختن، سردرگم کردن، گیج کردن
78
beschließen
تصمیم گرفتن، تصمیم به کاری گرفتن، مصمم شدن، خاتمه دادن، به انجام رساندن
79
das Stäbchen
چاپستیک (چوبک غذاخوری)
80
antippen
لمس کردن، آهسته زدن به، محتاطانه به میان آوردن
81
der Magen
معده
82
aufspalten
شکافتن، تقسیم شده به
83
intensiv (adj)
فشرده، شدید، عمیق، قوی، متمرکز
84
durchaus (adv)
از هر لحاظ، از هر نظر، مطلقا، کاملا، قطعا
85
ableiten
نتیجه‌گیری کردن، منحرف کردن، به بیرون هدایت کردن
86
die Verdauungssäfte
شیره های گوارشی
87
der Überschuss
سود، مازاد
87
effizient
کارآمد، موثر، کاربردی
87
die Effizienz
سودمندی، بازدهی، کارآمدی، کارآیی، تاثیر
88
egoistisch
خودخواهانه، خودپرستانه
88
bereitstellen
آماده نگهداشتن، در اختیار گذاشتن، تخصیص دادن،‌ کنار گذاشتن، حاضر ساختن، آماده نمودن
89
restlich
باقیمانده، بقیه übrig, verbleibend
90
das Endlager
انبارگاه نهایی
91
fungieren
کار کردن (به عنوان چیزی)، وظیفه مشخصی را انجام دادن، خدمت کردن، عمل کردن
92
der Giftstoff
زهر، سم
93
das Natrium
سدیم
94
aussortieren
سوا کردن، جدا کردن، خوب و بد کردن
95
das Waldsterben
نابودی جنگل
96
hysterisch
با تشنج، بسیار عصبی stocksauer
97
befürchten
ترسیدن از، ترس داشتن از، نگران بودن، بیم داشتن، دلواپس بودن
98
großflächig
در مقیاس بزرگ، منطقه بزرگ
99
das Schlagwort
لغت کلیدی، واژه کلیدی، شعار
100
das Indiz
آمار، نشانه، علامت، نشان
101
der Schwefel
گوگرد
102
das Stickoxid
اکسید نیتروژن (ترکیب نیتروژن با اکسیژن)
102
das Symptom
نشانه (بیماری)، عارضه، دلیل، علامت
102
die Verfärbung
باختن رنگ، تغییر رنگ
103
die Nadel
سوزن، سنجاق، برگ سوزنی (کاج)
104
die Weißtanne
صنوبر سفید (درخت)
104
die Tanne
صنوبر (درخت)
105
die Fichte
کاج نوئل (نوعی صنوبر)، درخت نوئل
106
die Kiefer
نوعی درخت کاج، صنوبر
106
die Eiche
درخت بلوط
106
die Buche
درخت راش
107
die Tatsache
حقیقت، واقعیت
107
die Emission
انتشار اوراق بهادار، نشر آلاینده، نشر و پخش (امواج؛ اشعه)، تشعشع،
108
das Kraftwerk
نیروگاه برق
108
keineswegs
اصلا، ابدا، به هیچ وجه، هیچگونه überhaupt, keinesfalls
108
der Betrieb
موسسه/شرکت تولیدی، کارخانه، کارگاه
108
mutmaßlich
احتمالی، فرضی، احتمالاً
109
berühren
لمس کردم، دست زدن anfassen