Nutral Flashcards
(22 cards)
Peel
پوست كندن
خلال
نرده چوبى
پوست انداختن
Chop
ريز ريز كردن
بريدن
جدا كردن
شكستن
Spread
گسترش يافتن پخش كردن منتشر شدن بسط و توسعه يافتن گسترش
Coalesce
يكي شدن
بهم آميختن
ائتلاف كردن
Sum up
خلاصه كردن
Characterize
مشخص كردن
توصيف كردن
Bet
شرط بستن
نذر
Abbreviate
مختصر كردن
كوتاه كردن
Evoke
احضار كردن
فراخواندن
بيرون كشيدن
Deal
With
مقدار
اندازه
معامله كردن
توزيع كردن
سر و كار داشتن با
Revolve
دور زدن چرخيدن گرديدن سير كردن گردش كردن تغيير كردن
Penetrate
نفوذ كردن در
فهميدن
رخنه كردن
بداخل سرايت كردن
Roam
پرسه زدن
گشتن
سير كردن
گرديدن
غربت
سرگرداني
Rests upon
برطرف ميشود
Pursue
دنبال كردن تعقيب كردن اتخاد كردن پيگيري كردن تحت تعقيب قانوني قرار دادن
Seep
چكه كردن
تراوش كردن
چكاندن
چكه
Demonstrate
نشان دادن
اثبات كردن
تظاهرات كردن
Forecast
پيش بيني
پيش بيني كردن
(به خصوص روند اب و هوا و مالي)
Turn out
معلوم شدن به نتيجه مطلوب رسيدن خاموش كردن محل چرخش نقطه تحول
Turn on
تحريك شدن جنسي
شير آب يا برق رو باز كردن
به جريان انداختن
روشن كردن
Catch
گرفتن، از هوا گرفتن، بدست آوردن، جلب کردن، درک کردن، فهمیدن، دچار شدن به، عمل گرفتن، اخذ،دستگیره، لغت چشمگیر، شعار
Fit into
عضو شدن