Persian Literature 3 Vocab Flashcards
(221 cards)
0
Q
نزه
A
باصفا، خوش آب و هوا
1
Q
متصيد
A
شكاركاه
2
Q
رياحين
A
گياهان خوشبو
جمع ريحان
3
Q
درفشان
A
درخشان
4
Q
اختلاف
A
رفت و آمد
5
Q
متواتر
A
پي در پي
6
Q
گشن
A
انبوه
7
Q
جال
A
دام
8
Q
حبّه
A
دانه
9
Q
سر
A
رئيس
10
Q
مطوّقه
A
طوقدار
نوعي كبوتر كه در جلوي گردن آن سياه است.
11
Q
مطاوعه
A
اطاعت
فرمان برداري
12
Q
گرازان
A
با ناز راه رفتن
13
Q
تگ
A
دويدن
14
Q
ميكوشيد
A
تلاش ميكرد
15
Q
مجادله
A
دعوا
نزاع
جدال
16
Q
استخلاص
A
رهايي
17
Q
صواب
A
درست
18
Q
سر خويش گرفت
A
دنبال كار خود رفت
19
Q
بر اثر
A
به دنبال
اثر در لغت به معناي درپا است
20
Q
فرجام
A
پايان
سرانجام
21
Q
قفا
A
پشت
22
Q
ستيزه روي
A
خشمگين
23
Q
منقطع
A
جدا
قطع
24
خايب
نا اميد
| بي بهره
25
امام
پيشوا
| راهنما
26
دها
زيركي
| هوشمندي
27
تعجيل
عجله
| سرعت
28
زه آب
آبي كه از زمين ميجوشد
| چشمه
29
قضا
سرنوشت
30
ورطه
زمين پست
| گرداب
31
اولي تر
سزاوار تر
| شايسته تر
32
تكفّل
كفيل شدن
| متعهد شدن
33
بگزاردند
به جا آوردند
34
معونت
ياري
35
مظاهرت
پشتيباني
36
مواجب
جمع موجب
| لوازم
37
سيادت
آقايي
| بزرگي
38
عقده
گره
39
اهمال
فروگذاشتن
| سستي كردن در كاري
40
ضمير
ذات
| سرشت
41
رختصت
اجازه
42
فراغ
آسايش
43
طاعنان
طعنه زنندگان
| بدگويان
44
وقيعت
سرزنش
| بدگويي
45
مكرمت
بزرگواري
46
مودّت
دوستي
| دوست گرفتن
47
موالات
دوستي
48
ثقت(ثقه)
اعتماد كردن
49
مطلق
رها شده
| آزاد
50
تك
عمق ژرفا
51
مني كردن
بسيار از خود سخن گفت و تكبر ورزيد
52
جفا پيشه
ستمگر
53
سخت كمان
تير انداز ماهر
| شكارچي توانا
54
فرو كاست
فرو آورد
| پايين انداخت
55
زي
سوي
| به طرف
56
ملال آور
زجر آور
57
مكرر
با تكرار
58
گسيختن
از بين رفتن
59
زوال
پستي
| نابودي
60
مصون
محفوظ
61
وصايت
جانشين بودن
| وصي بودن
62
اوراد
جمع ورد
| دعاها
63
اورنگ
تخت
سرير
اورند
64
راغ
صحرا
65
عرصه
ميدان
| محل
66
نادره
بي نظير
| بي مانند
67
خطوات
گام ها
قدم ها
جمع خطوه
68
متقارب
نزديك شونده
| همگرا
69
مكاس
چانه زدن
70
صرّه
كيسه
71
امهال
مهلت دادن
72
خلد
جاويدان
73
ژرف
عمیق
74
قابیلیان
ظالمان - استعاره
75
تکریم
بزرگداشت
76
هابیلیان
مظلومان - استعاره
77
تجلیل
بزرگداشت
78
تبدار
پر از التهاب و آماده ی انقلاب
79
رجعت
بازگشت
80
شبرو
شب بیدار ، آگاه
81
شبگیر
ضبح زود
82
روزن
سوراخ
83
شبیخون
حمله ناگهانی در شب
84
دیرینه
قدیمی
85
ثنا
مدح
86
خبیر
از قلعه های محکم یهودیان
87
دشنه
خنجر
88
گتوند
شهری در شوشتر
89
تذرو
قرقاول - نام پرنده ای
90
اقلیم
سرزمین
91
گیتی
دنیا - عالم
92
مَزَردشت
از روستاهای تنکابن
93
احد
نام یکی از جنگ های پیامبر
94
مصور
دارای تصویر
95
سترگ
بزرگ و عظیم
96
راکع
رکوع کننده،فروتن
97
شکسته
به جز معنای ظاهری، اصطلاح موسیقی است
98
گلسنگ
گیاهی است که روی سنگ می روید
99
هزار
بلبل، عندلیب
100
محزون
اندوهناک
101
صاعقه
آذرخش، برق آسمان
102
جولاهه
بافنده، نساج، عنکبوت
103
بی نوا
بی صدا، بدبخت
104
گو
گودال
105
سیره
روش زندگی
106
مراوده
دوستی، رفت و آمد
107
زین العابدین
زینت عبادت کنندگان
108
قیه
جیغ، قیه کشیدن: جیغ کشیدن به هنگام جشن
109
اراضی
زمین ها
110
چرک تاب
تیره رنگ که چرک و کثیفی را دیر نشان می دهد
111
امم
جمع امت
112
فرسنگ
فرسخ، واحد طول، حدود شش کیلومتر
113
نفوس
جمع نفس
114
رستاخیر
قیامت
115
نقصان
کاستی
116
لبیک
امر تو را اطاعات می کنم
117
استماع
شنیدن
118
عرفات
جای توفق حجاج در روز نهم ذی الحجه در نزدیکی مکه
119
حدقه
کاسه ی چشم
120
گز
واحد طول، ذرع، 1/04 متر
121
به سان
مانند
122
تلالو
درخشش
123
عبوس
اخمو، عصبانی
124
حریر
پارچه ابریشمی
125
زمخت
درشت، ناهنجار
126
علق
خون بسیار سرخ، خون غلیظ
127
قوافل
جمع قافله
128
انیس
هم دم
129
کاینات
جمع کاینه، موجودات
130
نگار
معشوق
131
بدیع
نو
132
غمزه
ناز، کرشمه، عشوه
133
مصاحب
همنشین
135
سروش
پیام آور غیبی، هاتف، فرشته
136
ایل قشقایی
ایلی در جنوب ایران
137
سخاوت
بخشش
138
مولیان
رودی در بخارا
139
مواهب
جمع موهبت - بخشش
140
قاش
قاچ، برجستگی جلو زین اسب که از چوب، شاخ یا فلز سازند. کوهه ی زین، قبه ی پیش زین
141
ملامت
سرزنش
142
تفنگ خفیف
نوعی تفنگ ضعیف
143
بطالت
بیهودگی
144
تفنگ مشقی
تفنگ تمرینی
145
ترقی
پیشرفت
146
یغما
غارت ، تاراج
147
بیداد
ظلم
148
جنحه
گناه، بزه
149
سرخ بن
نام درختی
150
بزهکار
گناهکار
151
حد و حصر
میزان مشخص
152
عدلیه
دادگستری
153
ایلخان
خان و فرمانروای ایل
154
طفیلی
مهمان ناخوانده - زیادی- بی ارزش
155
تصدیق
مدرک
156
دلاک
موی تراش-سلمانی-کسی که در حمام مردم را کیسه می کشد
157
ذرست بلالی
بلال فروش
158
تهویه
وسیله ای برای عوض کردن هوا
159
کهنه خر
سمسار
160
مباهات
فخر کردن - نازیدن
161
تبار
اصل و نسب، ایل، طایفه
162
ایما
اشاره کردن، اشاره، کنایه، رمز
163
ییلاق
سردسیر، جایی که تابستان به آنجا می روند - متضاد قشلاق
164
عشیره
ایل
165
اندوه گسار
غم خوار
166
گرده
پشت ، کمر
167
کهر
رنگ سرخ مایل به تیرگی "مخصوص اسب و استر" - در اینجا مطلق اسب مراد است
168
شبدر دوچین
شبدری که دوباره پس از دوییدن چیده شده باشد
169
کرند
اسبی که رنگ او میان زرد و بور باشد
170
عطرآگین
خوشبو
171
جیحون
نام رودی
172
اولی تر
سزاوارتر - شایسته تر
173
آموی
رود جیحون
174
اعانت
کمک - یاری
175
پرنیان
حریر - ابریشم
176
مقالات
گفتگو
177
مصاحبت
همنیشینی
178
کلان تر
بزرگتر
179
گرده
قرص نان
180
دهر
روزگار
181
مخاصمت
دشمنی
182
شط
رود
183
آخر المار
در نهایت
184
رباط
کروان سرا
185
تمسک
چنگ زدن - متوسل شدن
186
ملک المکان
سرزمین و جای بی مکان
187
زهد
تقوا
188
عین الیقین
یقینی که با دیدن حاصل شود
189
ریاضیات
سختی کشیدن برای رسیدن به چیزی
190
وحده لا اله الا هو
یکی است و خدایی جز او نیست
191
کاینات
جمع کاینه - موجودات
192
تجلی
آشکار شدن
193
مذمت
نکوهش
194
اوهام
جمع وهم، خیال ها
195
سالک
رهرو، صوفی، عارف
196
ارباب
صاحبان
197
غایی
نهایی
198
حدیقه
باغ
199
کشف المحجوب
آشکار کردن راز ه
200
هاتف
سورش، پیام آور
201
رویت
دیدن
202
اقلیم
سرزمین
203
فرقدان
دو فرقد - دو ستاره ی راهنما در صورت فلکی دب اکبر در نزدیکی قطب شمال
204
مضیق
تنگنا، کار سخت، دشوار
205
ساقی
نوشاننده، واسطه ی فیض الهی
206
مطرب
نوازنده
207
مغ
موبد زردشتی - زردشتی
208
دیر
محلی که راهبان در آن عبادت کنند، صومعه
209
شاهد
زیباروی - محبوب - معشوق
210
زنار
کمبرندی که زرتشتیان یا مسیحیان بر کمر می بستند تا از مسلمانان شناخته شوند.
211
قرب
نزدیکی
212
چارق
کفش چرمی
213
بروبم
جاروکنم-تمیز کنم
214
هی هی و های های
صدای چوپان و گوسفندان
215
نمط
روش، طریقه
216
ژاژ
بوته ی گیاهی به غایت بی مزه و هر چند شتر آن را بجود نرم نمی شود. ژاژ خاییدن کنایه از کار بیهوده کردن است
217
خیره سر
گستاخ
218
فاشر
سخن بیهوده
219
پاتابه - پایتابه
به نواری که با ساق پیچند
220
عتاب
خشم گرفتن - غضب - ملامت
221
شاکلت
شاکله- ذات