Seasion 2 Flashcards
(26 cards)
من همیشه جلوی تلویزیون غذا میخورم
I always eat in front of the TV.
من معمولا پیاده به سرکار میروم
I usually walk to work
اون معمولا قدم میزنه تا اینجا از خونه
She usually walks here from home.
من اغلب زود بیدار میشم
I often get up early.
من به ندرت خرید میروم
I hardly ever go shopping.
من هرگز در شب تکالیفم و انجام نمیدم
I never do my homework at night.
من گاهی تماشا میکنم اخبار و در عصر
I sometimes watch the news in the evening.
گاهی من فکر میکنم که تو خیلی زیاد تلویزیون تماشا میکنی
Sometimes I think you watch too much TV.
این سوپ خوشمزه است
This soup is delicious.
آیا تو جدی هستی؟
Are you serious?
اون یک مرد جِدیه
He is a serious man.
رییسم در کار جدیه
My boss is serious at work.
من گاهی شُوهای صبح گاهی تماشا میکنم
I sometimes watch the morning shows.
من معمولا فیلم های دیروقت و تماشا می کنم
I usually watch late movies.
اون هنرش و به من نشون میده
She shows her art to me.
تو هرگز با من صحبت نمیکنی
You never talk to me
من صحبت میکنم با تو در طول پیام های بازرگانی
I talk to you during the commercials.
آنها در طول شب کار میکنند و میخوابند در طول روز
They work during the night and sleep during the day.
خانواده من همیشه زود شام میخورند
My family always has dinner early.
بهترین دوستم اغلب ورزش تماشا میکنه در تلویزیون
My best friend often watches sports on TV.
من و دوستم برنامه های تلویزیونی و به انگلیسی تماشا میکنیم
My friend and I watch TV shows in English.
من برنامه هایی که یک تعداد آدم خاص توش بازی میکنند و دوست دارم
I like soap operas.
من عاشقم مستند هستم
I love documentaries.
من برنامه های واقعی که توش اتفاقات واقعی می افته رو دوست دارم
I like reality shows.