Shahnameh Flashcards

1
Q

نخستین شاه و انسان در شاهنامه که سی‌سال حکمرانی کرد

A

کیومرث

سَخُن‌گویْ دهقان چه گوید نَخُست

که تاج بزرگی به گیتی که جُست

چُنین گفت کآیین تخت و کلاه

گَیومرت آورد و او بود شاه

گیومرث در زبان اوستایی از دو جز گَیو (به معنی زندگانی) و مَرَتَن (به معنی میرنده یا فناپذیر) تشکیل یافته‌ است.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

نخستین شاهزاده ایران و دوّمین اسطوره ایرانی پس از کیومرث در شاهنامه

A

سیامک

پسر بد مراورا یکی خوبروی

هنرمند و همچون پدر نامجوی

سیامک بدش نام و فرخنده بود

کیومرث را دل بدو زنده بود

سیامک به معنی «سیاه مو» یا «دارندهٔ موی سیاه» که در جنگ با خَزَروان دیو کشته میشود

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

نام دیو سیاهی است که در شاهنامه به عنوان پور اهریمن از او یاد می‌شود./ سیامک پسر کیومرث به دست او کشته شد

A

خزوران دیو

سیامک بیامد برهنه تنا

بر آویخت با پور آهرمنا

سیامک به دست خزوران دیو

تبه گشت و ماند انجمن بی خدیو

واژه خزروان مرکب از خزر + وان احتمالاً در معنی نگهبان خزر است. فردوسی آن را پور اهریمن، بچه دیو و دیو سیاه خوانده است

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

پسر سیامک و نوهٔ کیومرث است که انتقام قتل سیامک را با کشتن خزوران (دیو) از اهریمن می‌گیرد و پس از کیومرث به پادشاهی جهان می‌رسد

A

هوشنگ​ پیشدادی

گرانمایه را نام هوشنگ بود

تو گفتی همه هوش و فرهنگ بود

هوشنگ در اوستا «هئوشینگه» آمده‌است. کسی که خانه‌های خوب فراهم سازد.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

پسر هوشنگ. پادشاهی دادگستر بود. توانست همه دیوان دوران خویش به دام انداخته و در بند نماید. دیوان خط یا همان دبیره (نوشتن و خواندن) را به او آموختند.

A

تهمورث دیوبند

تهمورس دیوبند دیوان را به بند کشید و دیوان به او نوشتن آموختند:

کی نامور دادشان زینهار

بدان تا نهانی کنند آشکار

چو آزاد گشتند از بند او

بجستند به ناچار پیوند او

نبشتن به خسرو بیاموختند

دلش را به دانش برافروختند

نبشتن یکی نه که نزدیکِ سی

چه رومی چه تازی و چه پارسی

چه هندی چه چینی و چه پهلوی

نگاریدن آن کجا بشنوی

گونهٔ اوستایی نام تهمورس تخمواوروپَ (به چم اروَپهٔ نیرومند) است؛ که آوانویسی پهلوی آن تخمورو می‌شود.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

یکی از دیوهای شاهنامه فردوسی است به هیئت گورخر وحشی، گله‌های اسب کیخسرو را آسیب می‌رساند. رستم در نبرد با این دیو، هر بار که سوار بر رخش، به او یورش می‌برد، دیو ناپدید می‌شد.

A

اکوان دیو

بعضی محققان نام این دیو را محرف اکومان دانسته‌اند که در اوستا به معنای اندیشه پلید آمده‌است و نام دیوی مظهر اندیشه‌های پست و شرارت و نفاق و در مقابل وهومن (بهمن) بوده‌است.

چو از روز یک ساعت اندر گذشت

بیامد بدرگاه چوپان ز دشت

که گوری پدید آمد اندر گله

چو شیری که از بند گردد یله

بدانست رستم که آن نیست گور

ابا او کنون چاره باید نه زور

جز اکوان دیو این نشاید بدن

ببایستش از باد تیغی زدن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

خدایان هندواروپایی بودند که پس از جدا شدن ایرانیان، نزد آنها اهریمن شناخته شده و از دایره خدایان خارج شدند.

A

دیو

محجوب معتقد است كه نبرد با ديوان در واقع نبرد مردمانی بوده كه وارد فلات ايران شدند (شاخه هندواروپایی) و با مردمان بومی ساکن که بخشی در سواحل دریای خزر زندگی میکردند و بخشی در سواحل جنوب. ایرانیان کوشش کردند تا این مردمان بومی را مغلوب خود کنند. مسئله دیوان که در دوره هوشنگ آغاز شد و در دوره‌ی تهمورس به اتمام رسید، روایت اسطوره‌ای این نبردها بوده. دیوها همان مردمان بومی‌ ساکن فلات ایران بودند:
فردوسی در داستان اکوان دیو می‌گوید که
تو مَر دیو را مردم بَد شناس
کسی کو ندارد ز یزدان سپاس
تهمورث با دو گونه دیو نبرد کرد. دیوان سفید (ساکنان سواحل بحر خزر) و دیوان سیاه (ساکنان سواحل بحر عمان و خلیج فارس)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

وزیر و راهنمای طهمورث

A

شهرسپ

مر او را یکی پاک دستور بود

که رایش ز کردار بد دور بود

خنیده به هر جای شهرسپ نام

نزد جز به نیکی به هر جای گام

چنان شاه پالوده گشت از بدی

بتابید ازو فرهٔ ایزدی

شیدسپ

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

جامی بوده‌است که صورت‌های نجومی و سیارات و هفت کشور (هفت‌اقلیم) زمین بر آن نقش شده بود و دارای نیرویی اسرارآمیز بوده‌است و هر واقعه‌ای که در پهنه جهان اتفاق می‌افتاده، بر روی آن منعکس می‌شده‌است.

A

جام جهان بین/ جام جم

مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش

کو به تأیید نظر حل معما می‌کرد

دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست

و اندر آن آینه صد گونه تماشا می‌کرد

گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم

گفت آن روز که این گنبد مینا می‌کرد(حافظ)

فردوسی در شاهنامه در «داستان بیژن با منیژه» پس از تشریح زندانی شدن بیژن به امر افراسیاب در چاه و جستجوی گیو، پدر وی و مأیوس شدن او، در عنوان «دیدن کی‌خسرو بیژن را در جام گیتی‌نمای» چنین سروده است:

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

دو بیت از مولانا درباره قصه/اسطوره/ داستان و معنای نهان آن

A

ای برادر قصه چون پیمانه‌ایست

معنی اندر وی مثال دانه‌ایست

دانهٔ معنی بگیرد مرد عقل

ننگرد پیمانه را گر گشت نقل

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

کتاب

اثر حاضر، پژوهشی است در باب شاهنامه ضمن تشریح به مبانی و کارکردهای شهریاری در شاهنامه به عناصر مفید برای شناخت خرد سیاسی در ایران اشاره می‌شود

A

با نگاه فردوسی: مبانی نقد خرد سیاسی در ایران

باقر پرهام. نشر مرکز. 1373

پژوهنده نشان می‌دهد شاهنامه، افزون بر جنبه‌های داستانی، شعری و زبانی‌اش، متنی است در باب سیاست و آیین کشورداری بخش سوم کتاب به بررسی تعبیر سهروردی از نبرد رستم و اسفندیار و نتایج آن در تاریخ اندیشه و سیاست در ایران اختصاص دارد.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

مجموعهٔ کهن‌ترین نوشتار و سروده‌های زرتشتیان

A

اوستا

بخش‌های اوستا بر این پایه‌اند: یَسنه که سخنان زرتشت، شناخته شده با نام گاهان در آن گنجانده شده، یشت‌ها (سرودهای نیایشی)، وندیداد، ویسپرد و خرده‌اوستا.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

رهبر و اصلاح‌گر دینی، فیلسوف و شاعر ایرانی بود. او به پیروانش آموخت که هستی میدان نبرد نیروهای خیر و شر است و انسان آزاد است جایگاه خود در این مبارزه را انتخاب کند. آموزه‌های او، هستهٔ اصلی مزدیسنا را می‌سازد.

A

زردشت…زرتشت…زَرَثوشترَه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

هفده سروده‌ای است که از دیرباز از سخنانِ زرتشت اسپنتمان دانسته می‌شده‌است

A

گاتاها / گات‌ها/ گاهان

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

نام پادشاه ایران در زمان زردشت که دین وی را پذیرفت و از وی پشتیبانی کرد

A

گشتاسپ

به معنی دارنده اسب آماده.در گاهان (گاثه‌ها)، چهار بار از این فرمانروا یاد می‌شود که سه بار آن به صورت کی‌گشتاسب است. کی به معنی رئیس عشیره و فرمانروا بوده

در حماسه فردوسی گشتاسب شاهی خودخواه و لجوج است که نمی‌تواند از ایران در برابر تاخت و تاز تورانیان مراقبت کند.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

/ایزد پیام اور است و او است که به همه ایزدان پیغام می‌فرستاده

A

نریوسنگ

یکی از وظایف این ایزد وحی دین است

17
Q

دسته‌ای از گیاهان به ویژه شاخ انار است که در هنگام اجرای آیینهای دینی در دست می‌گیرند

A

بَرسَم یا بَرِسمَن

از اوستا برمی‌آید که برسم باید از جنس رستنی‌ها باشد، مانند انار و گز (درخت) و هوم. شاخه‌ها معمولاً با کاردی به نام بَرسَمچین بریده می‌شود.

18
Q

مردی جوان و خوش‌چهره و فرزندِ پهلوان و برومندِ کاووس.

A

سیاوش

سیاوَرْشَنْ، به‌معنیِ «صاحبِ اسبِ نرِ سیاه»

19
Q

ایزدبانوی نگهبان چارپایان

A

گئوش

20
Q

معنی زمان و نام یکی از ایزدان آئین مزدیسناست

A

زروان

زروان یا زمان در آیین ایرانی تاریخی مبهم و طولانی دارد. در لوحه‌های بابِلی مربوط به سدهٔ پانزدهم پیش از میلاد از ایزدی به نام «زُروان» سخن رفته‌است. در اوستا نیز به‌اختصار از این ایزد یاد شده و در متون پهلوی هم دربارهٔ آن سخن رفته‌است. زروان دراصل فرشتهٔ زمان است و با صفت اَکرانه (بی‌کرانه) از او یاد شده‌است.

در آیین مهرپرستی نیز زمانِ بی‌کرانه در رأس قرار دارد و زروان معمولاً به‌صورت موجودی با سر شیر و جسمی که ماری دورِ آن پیچیده، تجسم یافته‌است.

21
Q

نام پدر فریدون و همسر فَرانَک.

A

آبتین

22
Q

کتاب

خوانشی امروزیست از مرگ سیاوش.حکایت مرگ سیاوش و برآمدن پسرش کیخسرو و برقراری نیکی در ایران. با توضیحاتی از داستان شاهنامه و نیز روایتهای دینی-تاریخی مرتبط در ایران باستان

A

سوگ سیاوش (در مرگ و رستاخیز)

شاهرخ مسکوب/نشر خوارزمی 1350

کتاب مشتمل بر سه فصل می باشد: غروب، شب و طلوع.

23
Q

ایزدبانوی همه ی آبهای زمین و سرچشمه اقیانوس کیهانی

A

اردوی سور آناهیتا

او بر گردونه‌ای سوار است که چهار اسب آن را می‌کشند: باد، باران، تگرگ و ابر.
وی سرچشمه‌ی زندگی، پاک کننده‌ی تخمه‌ی نرها و زهدان همه‌ی ماده‌ها و تصفیه‌کننده‌ی شیر در پستان همه‌ی مادران است (اسطوره های ایرانی وستا سرخوش کرتیس)

آبان یشت به او اختصاص داده شده

24
Q

خدای سلحشوری، مهاجم، و نیرومندی در مقابل دیوان است

A

وِرِثرَغنَه

در بهرام یشت سرودی به وی اختصاص داده شده

25
Q

خدای باران

A

تَیشتَریه (تیشتر،تشتر)

26
Q

خدای آتش پاک و پسر اهورا مزدا است

A

اتر - آترگاتیس

27
Q

سرور دانا، خدای غایی، خیر مطلق، خرد و معرفت، آفریننده‌ی خورشید، ستارگان، روشنایی و تاریکی، انسان‌ها و حیوانات و تمامی فعالیت‌های فکری و جسمی

A

اهورامزدا

28
Q

روح شرّ

A

انگره‌مینو (اهریمن)

29
Q

کتاب

نام کتابی است به پهلوی که تدوین نهایی آن در سدهٔ سوم هجری قمری انجام شده‌است ولی اصل آن در اواخر دورهٔ ساسانی تألیف شده‌بود. نویسنده (تدوین‌کنندهٔ نهایی) آن «فَرْنْبَغ»، فرزند «دادویه» نام داشت.

A

بُنْدَهِشْن

بندهشن به معنی «آفرینش آغازین» یا «آفرینش بنیادین» است. نام اصلی کتاب، چنان‌که در ابتدای متن کتاب آمده،[۲] احتمالاً «زند آگاهی» به معنی «آگاهی مبتنی بر زند» بوده‌است. این خود می‌رساند که نویسنده اساس کار خود را بر تفسیر اوستا قرار داده‌است. مطالب کتاب در سه محور اصلی است:

آفرینش آغازین

شرح آفریدگان

نسب‌نامهٔ کیانیان.

30
Q

در شاهنامه برادر افراسیاب و سپه‌سالار لشکر توران است که نسبت به ایرانیان محبت داشته و سرداران ایرانی را آزاد کرد. وی به این جرم به دست افراسیاب کشته می‌شود. در متون زردشتی نیز وی همین شخصیت است

A

اغریرث

31
Q

پانزدهمین شاهنشاه ایران و انیران از دودمان ساسانی بود که در سال ۴۲۱ میلادی به‌جای پدر، یزدگرد یکم، بر تخت شاهنشاهی ایرانشهر نشست و تا سال ۴۳۸ میلادی سلطنت کرد.

A

بهرام گور (بهرام پنجم)

نام بهرام در اوستایی «وِرِثرَغنه» و در فارسی میانه «وَرَهران» و «وَهرام» بوده و معنی آن «آمادهٔ نبرد» و «پیروزمند» است.

32
Q

از ایزدان مزدیسنا و ایزد دادگری

A

رشن

در روز پسین (آخرت) به عنوان سومین داور پس از مهر و سروش حضور دارد. یشت دوازدهم اوستا رشن یشت در ستایش او است. هجدهمین روز ماه به نام این ایزد است. رشن ایزد عدالت آیین ایران باستان است. در سر پل چینود که روان درگذشتگان به داوری کشیده می‌شود و کردارهای خوب و بد و ثواب‌ها و گناهانشان سنجیده می‌شود، هیئت داوری را سه ایزد تشکیل می‌دهند: مهر، سروش و رشن. ترازوی مینوی را رشن در دست دارد. این ترازوی مینوی هرگز خطا نمی‌کند و به اندازهٔ سرمویی نه برای توانگران و نه برای درویش‌ترین مردمان منحرف نمی‌شود.

صورت اوستایی رشن رشنو است و آن را با گمان پرهیزگاری یا درخشش معنی کرده‌اند. صورت پهلوی این نام همان رشن است. در فارسی دری به صورت رش هم آمده‌است.

33
Q

هفت کشور، هفت بومی است که در اوستا از آن‌ها سخن رفته است.

برترین این کشورها….

A

خوَنیرَس

برترین این کشورها خونیرَس است که در پهناوری، به تنهایی، با آن شش دیگر برابر است.

34
Q

نخستین مرد و زن جهان

A

مشی و مشیانه

35
Q

یکی از خدایان هندو-ایرانی است که خدای جنگاوری و طبقهٔ جنگاور بوده‌است.

A

ایندرا

از صفت‌های ایندرا vṛtrahan (بهرام) به معنای مانع‌شکن است. در دین زردشتی ایندرا در زمرهٔ دیوان بشمار می‌رود و ضد نظم و ترتیب و مانع کستی بستن است و امشاسپند اردیبهشت به مقابله با او برمی‌خیزد