Unit 2 Flashcards
(18 cards)
Power plant
نیروگاه برق
particle
ذره
dust
غبار-گرد و خاک
dusk:غروب
emit
منتشر کردن_خارج کردن_ بیرون دادن
Sulfur gases were emitted by the volcano.
گاز سولفور از دهانه آتش فشان خارج می‌شد.
It is unlawful for factories to emit black smoke into the air.
پخش کردن دود سیاه در هوا، برای کارخانه ها غیر قانونی می باشد
enable
اختیار دادن، قادر ساختن
syn: allow
This new program will enable older people to study at college.
این برنامه افراد مسن‌تر را قادر می‌کند که در دانشکده درس بخوانند.
grind
آسیاب کردن چرخ کردن، ساییدن، خرد کردن
…to grind coffee/pepper
قهوه/فلفل و… آسیاب کردن
heal
التیام دادن التیام یافتن، خوب شدن
n:healer شفابخش، حکیم
adj: healing بهبودی
heal up: کامل خوب شدن
ointment
پماد
Integrate
ادغام شدن تلفیق شدن، یکپارچه شدن
syn: combine
They have not made any effort to integrate with the local community
آن‌ها، هیچ تلاشی برای یکپارچه شدن [درآمیختن] با جامعه [اجتماع] محلی نکرده‌اند.
n: integration تلفیق، ادغام
leading
برجسته پیشتاز، اصلی
a leading expert on the country’s ecology
یک کارشناس برجسته در اکولوژی [بوم شناسی] کشور
Tuition
شهریه
syn: teaching,instruction
آموزش، تعلیم،
Object
syn: protest
مخالفت کردن اعتراض کردن
The students object to raising the tuition.
دانش آموزان به افزایش شهریه اعتراض می کنند
disapprove
syn:object to
مخالف بودن، تأیید نکردن، ناپسند شمردن، رد کردن
n: disapproval مخالفت، عدم تایید
Oppose
مخالف بودن
Pollutant
آلاینده
Prompt
as noun:سریع
V: مجاب کردن قانع کردن، منجر شدن
The discovery of the bomb prompted an increase in security.
کشف بمب منجر به افزایش مسائل امنیتی شد.
His emotional plea prompted the director to give him a second chance.
تقاضای احساسی او مدیر را مجاب کرد تا به او شانس دوباره بدهد.
reject
رد کردن
syn: decline_refuse
substantially
syn: considerably_significantly_greatly
opp: slightly
به شکل قابل توجهی به طور اساسی
adj:substantial=considerable مهم_قابل توجه
