unit 6 Flashcards
1
Q
additive
A
افزایشی-افزودنی-جمع پذیر
2
Q
dietary
A
مربوط به رژیم غذایی
3
Q
exertion
A
اعمال زور-فشار
4
Q
famine
A
قحطی-خشکسالی
5
Q
preservative
A
نگاه دارنده-ماده جلوگیری
6
Q
primary
A
اولیه
7
Q
recommend
A
توصیه کردن
8
Q
sluggish
A
تنبل-لش
9
Q
tension
A
قوه کشش-کشش
10
Q
anaemia
A
کم خونی
11
Q
appetite
A
میل -اشتیاق-اشتها
12
Q
starch
A
نشاسته
13
Q
diet
A
برنامه غذایی
14
Q
scarcity
A
کمیابی
15
Q
branch
A
شاخه
16
Q
heredity
A
وراثت
17
Q
offspring
A
زاده ها
18
Q
swallow
A
بلعیدن
19
Q
strain
A
کشش-فشار
20
Q
allege
A
دلیل اوردن-ارائه دادن
21
Q
claim
A
دادخواست-دعوی
22
Q
declare
A
اظهار داشتن
23
Q
sting
A
نیش زدن
24
Q
exert
A
به کار بردن-اعمال کردن
25
opponent
حریف
26
clog
مسدود کردن-بستن(لوله)-لخته شدن
27
reference
مرجع
28
exertion
effort
29
in spite
علی رغم
30
halt
متوقف کردن-مکث کردن
31
wastefulness
ولخرجی
32
Overtax
مالیات سنگین
33
burden
هزینه عمومی-تحمیل کردن-بار
34
rusty
in need of practice
35
drain
ابگذر-زهکش
36
ward off
دفع کردن-از خود دور کردن
37
ointment
روغن-مرهم-پماد
38
achieving
دست یافتن
39
inexpertly
از روی ناشی گری
40
grind
سخت کار کردن-کار فرسایشی
41
occpation
شغل
42
raw
خام-اولیه
43
excessive
بیش از حد-مفرط
44
excess
افزونی-اضافی
45
scarce
کمیاب
46
substitute
جانشین-علی البدل
47
carrot
هویج
48
citrus
مرکبات
49
prevention
پیشگیری
50
efficacy
اثر بخشی-فایده بخشی
51
lentils
عدس
52
molasess
شیره
53
engage
درگیر شدن-مشغول کردن
54
majority
اکثریت
55
sprain
رگ به رگ شدن
56
shovel
بیل زدن-پارو
57
grope
دست مالی-در تاریکی پی چیزی گشتن
58
negligent
بی دقت-فروگذار
59
congeal
منجمد شدن یا کردن-ماسیدن-سفت شدن یا کردن
60
intrepid
با جرئت-دلیر-شجاع
61
infest
هجوم کردن در-فراوان بود ن در-ول نکردن
62
demolish
منفجر کردن-تخریب کردن
63
oblivion
فراموشی-نسیان
64
limp
شلیدن-لنگیدن
65
vestige
نشان-اثر-خرده-بقایا-
66
gash
بریدگی-جای زخم در صورت
67
skin
پوست کندن
68
asphyxia
خفگی-اختناق
69
cauterize
داغ کردن-داغ زدن-سوزاندن
70
dotage
کودنی در اثر پیری
71
midwife
ماما-قابله
72
oviparous
تخم گذار
73
tonic
نیرو بخش-مقوی
74
hatch
بیرون امدن از تخم
75
listless
بی میل -بی توجه
76
apathetic
بی احساس
77
countless
بی شمار
78
classified
طبقه بندی شده
79
irredeemably
به طور چاره ناپذیر
80
proportionately
به تناسب
81
quantitatively
مقداری-کمی
82
consume
مصرف کردن
83
virtually
واقعا
84
harvest
محصول
85
stock
موجودی در انبار
86
breed
پروردن-تخم کشی کردن-اصلاح نسل کردن
87
sustain
حمایت کردن از-تقویت کردن
88
ample
بیش از اندازه
89
imperishable
فاسد نشدنی
90
wealth
دارایی-ثروت-مال
91
untapped
دردسترس اما استفاده نشده
92
marine
دریایی
93
algae
جلبک-خزه
94
lettuce
کاهو
95
oysters
صدف خوراکی
96
shrimp
میگو
97
pea
نخود فرنگی
98
lentils
عدس
99
crop
محصول
100
bulk
قسمت اصلی هر چیزی-قسمت بیشتر هرچزی
101
edible
چیز خوردنی-خوراکی
102
confront
روبرو شدن با-مواجهه دادن
103
texture
الگو-شالوده
104
detriment
ضرر-خسارت
105
distinctive
مشخصه-متمایز-صفت مشخصه
106
flavour
مزه و بو-طعم
107
concentrate
تمرکز دادن-تغلیظ
108
retain
نگاه داشتن-حفظ کردن
109
purposely
از روی عمد
110
resemble
شباهت داشتن-مانند بودن
111
cottony
پنبه ای -کرکی-نرم
112
notorious
بدنام-رسوا
113
bitter
تلخ
114
friable
ترد-شکننده
115
pellet
به شکل گلوله در اوردن
116
inclusion
گنجایش-دخول-شمول
117
liver
کبد
118
fancy
علاقه داشتن به-هوس-
119
sensible
فرد معقول و منطقی
120
voyages
سفر
121
bow leg
پا پرانتزی
122
husk
سبوس-پوسته
123
wheat
گندم
124
bruises
کبودشدگی
125
advantage
مزیت-فایده-برتری
126
rickets
بیماری نرمی استخوان
127
aniline
جوهر
128
anthrax
سیاه زخم
129
bisect
دو بخش کردن
130
bowel
روده
131
ego
نفس-خود
132
flank
پهلو
133
hiccup
سکسکه
134
id
نهاد-نوعی بیماری پوستی
135
infertile
عقیم
136
malarial
مالاریا
137
mummify
مومیایی کردن
138
remediable
درمان پذیر
139
rennet
شیردان
140
rhinal
مربوط به بینی
141
sediment
ته نشین-رسوب
142
stertorous
خرناس کشنده
143
typhus
تیفوس
144
udder
غدد شیری
145
valetudinarian
وسواسی
146
vivisect
موحود زنده را تشریح کردن