Uper Inter Flashcards

(452 cards)

1
Q

خانه ییلاقی

A

Bungalow

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

سوییت

A

Studio flat

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

مشکلات جزیی

A

Minor problems

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

حموم اب برداشته. ایا تو یادت رفت شیر اب ببندی؟

A

The bathroom’s flooded. Did you forget to turn the tap off?

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

این لوله چکه می کنه

این لوله سوراخه

A

This pipe’s leaking

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

او توپ محکم شوت کرد و ان شکوند پنجره را( شیشه شکست)

A

He kicked the football too hard and it smashed a window

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

گلدان ترک برداشته

A

Pot cracked

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

لبه فنجون پریده

A

Cup’s chipped

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

اجازه بده یکی دیگه برات بیارم

عوضش کنم

A

Let me get you another

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

اتشفشان

A

Volcano

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

قحطی

A

Famine

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

ریز کوه در جاده

A

Landslide

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

بیماری همه گیر

A

Epidemic

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

حادثه بزرگ مثل سقوط هواپیما

A

Major accident

Ancident

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

بلایای طبیعی

A

Natural disasters

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

۲۰۰ نفر مصدوم شدند

A

200 people were injured

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
17
Q

تعداد زیادی خانه اسیب دیدند

برای اشیا

A

Many buildings were damaged

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
18
Q

مدیر

کسی که کارای روزانه را شرکت پیش میبره

A

Administrator

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
19
Q

کارگر ماهر

A

Skilled worker

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
20
Q

کارگر ساده

A

Unskilled worker

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
21
Q

مسول پذیرش

A

Receptionist

Risepshenist

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
22
Q

مسول روابط عمومی

A

Public relations officer

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
23
Q

سرپرست

A

Supervisor

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
24
Q

محقق

A

Researcher

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
25
الونک( اتاق در حیاط برای انباری)
Shed
26
اتاق زیرشیروانی
Attic | Loft
27
انبار | زیر زمین
Cellar
28
زیرزمین | پنجره دارد فرق با انبار اینه
Basement
29
اتاقی که توش وسایل هنری هست
Studios
30
باتری داخل این چراغ قوه تمام شد
The batteries in this torch have run out/ are dead
31
هزاران نفر احتمال( ترس وجود داره که) میره کشته شده باشند( مرده باشند)
Hundreds are feared dead
32
اپیدمی انفولانزا انفلونزا گسترش پیدا کره( پخش شده، شیوع پیدا مرده) به سرعت در سراسر کشور
The flu epidemic spread rapidly throughout the country
33
میلیون ها نفر از گرسنگی مردند
Millions are starving as result of the famine
34
راه پله
Staircase
35
فضای باز بالای راه پله
Landing
36
هال خانه
Hall | Hallway
37
حیاط
Porch
38
فضای بین خیابان و گاراژ برای رانندگی
Drive
39
خراب کردن | غذا خراب شد
Ruin
40
چراغا کار نمی کنند | برق رفته بود
The lights aren't working | There's been power cut
41
دسگیره در شل شده( کنده شده) خراب شده
The door handle's come off/ fallen off
42
اشاره به نقش مشخص یا جایگاه شغلی ارزوی خوش شانسی بکن برای من در شغل جدید جک کار جدید گرفته( مشغول به کار شده، استخدام شده) به عنوان محقق
Job Wish me luck in my new job Jack's got a new job as a researcher
43
اشاره به کاری که انجام میدیم . کار | کار جک خیلی تقاضا داره
Work | Jack's work is very demanding
44
در بطری باز کن
Corkscrew
45
پوست کن( میوه)
Peeler
46
دستمال توالت
Toilet roll
47
ماشین لباسشویی خراب شده
The washing machine broke down
48
من مجبورم با دست لباس بشورم
I have to do the laundry by hand
49
بسکوییت ها بوسیله سیب زمینی ها له شده
Biscuits got crushed by the potatoes
50
کامپیوتر من امروز دوباره( برای چندمین بار) خراب شد
My computer keeps crashing today
51
زلزله شهر در شک فروبرد ظهر امروز
Earthquake shock the city at noon today
52
جنگ جهانی شروع شد( و گسترش یافت) از شمال کشور
Civil war has broken out in the north of country
53
طوفان شدید به سرع از جزیره عبور کرد دیروز
A tornado swept(sweep) through th island yesterday
54
تخته گوشت
Chopping board
55
چوب لباسی
Hanger
56
جارو خاک انداز
Dustpan and brush
57
رنده
Grater
58
کارمند دولت
Civil servant
59
استاد
Lecturer
60
سفیر
Ambassador
61
نجار
Carpenter
62
لوله کش
Plumber
63
اقتصاد دان
Economist
64
تکنسین برق
Electrician
65
کودکستان
Childminder
66
او مچ پاش پیچ خورده در پایین اودن از پله ها
She twisted her ankle coming down the stairs
67
سرم محکم به در کابینت خورد و کبود شد
I banged my head against the cupboard and got a bruise Bruise Bang
68
مینا سرخورد و افتاد زمین و زانوش خراش برداشت( قرمز شد بدون خونریزی)
Mina tripped and fell down and grazed her knee
69
انفجار منجر به تلفات ۳۰۰ نفر شد
The explosion resulted in 300 casualties | Casualties
70
قربانیان اصلی( واقعیه) جنگ جهانی بچه های بدون پدر و مادرند
The real victim of civil war are children left without parents
71
فقط سه نفر زنده مونده بودند( بازمانده)
There were only three survivors
72
پناهنده ها عبور می کردند از مرز دنبال غذا و سرپناهند
Refugees have crossed the border looking for food and shelter Refugees Cross the border
73
در طول نبرد مردها و زخمی ها خارج میشدند با هلکوپتر
During the battle, dead and wounded were flown out in helicopter Fly out Wounded
74
بیماری هاری
Rabies | Rebiz
75
وبا
Cholera | Kolera
76
جیم یه ایده داشته برای تجارت
Jim had an idea for a business
77
ان هرگز درست نبود( کافی نبود) برای همه نیازهای شخصیش
It was never just right for all his personal needs
78
مطرح کرد( یک ایده) بیزینس پلن تا بفروشه کامپیوتر های سفارشی ساز
Put forward a business plan to sell custom-built computers Put forward Custom-built
79
تجارتش یکسال بعد شروع کرد( راه اندازی کرد)
He launched his business a year later
80
ارایه می کرد یک سرویس شخصی ساخت لپتاپ
Offering an individual service making laptop
81
یک محصول برای اولین بار بسازی رونمایی بک محصول جدید معرفی یک محصول
Roll out
82
گسترش دامنه فعالیت‌ شامل تبلتها
Expand range including tablets
83
من کارت حافظم گم کرده ام( یه جایی گذاشتم ولی الان پیداش نمی کنم)
I've mislaid my memory stick
84
جایی اون دیده ای؟ وقتی یه چیز گم کردی و دنبالشی و کسی میپرسی اون دیدی؟
Have you seen it anywhere?
85
او مقداری کافه ریخت روی فرش
She spilt some coffee on the carpet | Spill spilt spilt
86
امیدوارم جاش نمونه زمانی که روی فرش و ... چیزی میریزه و میرخوای بگی بک نشه امیدوارم لک نشه
I hope it doesn't leave a stain
87
سینک گرفته | لوله گرفته
The sink is blocked | Block
88
سینک‌گرفته ایا چایی دوباره داخل اون ریختی؟ چیزی جایی ول کردن
The sink is blocked | Have you been throwing tea leaves in there again?
89
من اسیب زده ام‌به ماشینت به ماشین بزنی و بره تو فرو رفتگی هر چیز( خیلی کم)
I've dented your car Dent
90
من پول تعمیرش خواهم داد
I'll pay for the repairs
91
موس من از کار افتاده است | اون‌میتونه مشکل نرم افزاری بوده باشه
My mouse has stopped working | It could be a software problem
92
تحریم کردن | اجازه استفاده ندادن
Lock out
93
ماشین استارت نمیخوره | من امیدوارم چیز مهمی نیست
The car won't start | I hope it's nothing serious
94
باتری خالی کرده | باتری ماشین از کار می افته شارژ نداره باتری
The battery's flat
95
ان اسان نیست تا کار پیدا کنی اطراف این بخش ها
It's not easy to get/ findwork round these parts
96
من یک پیشنهاد کار داشتم در پاریس
I've been offered work in paris
97
برای گذران زندگی چیکار می کنی؟ کارت چیه | من در بانک‌ کار می کنم من در چاپ کار می کنم
What do you do for living? | I' in banking/ publishing
98
اون امادگی گرفتن ( به عهده گرفتن)اون کار نداره اون توانایی اون شغل نداره استخدام کردن به عهده گرفتن
She's not prepared to take on that job | Take on that
99
کار شیفیتی
Do Shiftwork | Work shifts
100
زمان کار دست خود ادم بودم
To be on flexi-time
101
۸ ساعت در روز کار کردن
Work nine-to-five
102
شرکتش حالا توتید می کنه حدود ۲۰۰ دستگاه( ماشین) در سال و ارسال می کنه( تحویل میده) به ۲۶ کشور در اطراف دنیا
His firm manufactures around 200 machines a year and delivers to 26 countries around the world
103
خدمات پس از فروش
Customer care
104
ان بود اولویت ما از شروع | اولویت
It was our priority from the start | Priority
105
ما واقعا تحقیقات باز درستی ( در خور- صحیحی) انجام ندادیم | تحقیقات بازار
We didn't really do any proper market research | Market research
106
ما مطمنن نبودیم ایا چنین ماشینی فروش خواد رفت
We weren't sure if such machines would sell
107
در طول رکود اقتصادی | رکود اقتصادی
During a recession | Recession
108
وجود داشته مشتری بلقوه به اندازه کافی
There were enough potential customers
109
ارزش ان داشت تا ریسک کنیم | ریسک کردن
Make it worth the risk | Make risk
110
حق با من بود
It was right
111
دانشگاهیان درخواست می کردند ماشین های سفارشی( شخصی سازی شده)
Academics request personalized machines
112
لیست سفارشات پر بود
Order books were full
113
``` پیش رفتن اینده نگری رفتن به اینده رو‌به جلو اینده ```
Going forward
114
گشترش بیشتر کسب و کار( تجارت) به مرحله‌دیگی ببرند گسترش تجارت را ادامه بدند گسترش تجارت پیشرفت بدند
Expand the business further
115
دامنه( طیف، رده) جدیدی از ماشین به بازار ارزه خواهند کرد سال بعد( معرفی خواهند کرد)
The new range of machines will launch next year
116
ما ۲۰۰ تا ابزار( ادوات، وسیله) فروختیم سال گذشته
We sold 200 instruments last year
117
ما نمیدونیم ایا ابزار فروش خواهد رفت
We didn't know if the instruments would sell
118
انها روانه بازار کردند یک رنج جدید( رده جدید) | چیزی را روانه بازار کنی همراه با یک مراسم رونمایی
They are launching a new range
119
رده جدید روانه بازار میشه سال بعد
The new range launches next year
120
انها به نمایش گذاشتند رده جدید را گسترده کردن محصول جدید را عرضه کردن به بازار
They are rolling out a new range
121
رده جدید نمایش خواهد یافت سال بعد | محصول جدید سال بعد روانه بازار میشه
The new range will roll out next year
122
کار در تجارتی که بازارها ی ان را میشناسیم
Do business in the markets you know
123
ان ممکنه سخت باشه تا دسترسی پیدا کنیم به بازارهای جدید
It may be difficult to access new markets
124
برقراری تماس( ایجاد تماس)
Build contacts
125
تو‌ممکنه به سرعت به سود دهی نرسی سود داشتن سود دهی
You may not make a profit immediately | Make a profit
126
صبور باش
Be patient
127
شما مواجه میشد با رقابت سخت مواجه شدن رقابت سخت
You face stiff competition Face Stiff competition
128
مطمن شوید محصول شما بهترین است
Make sure your product is the best
129
به صورت مداوم( منظم) بازخورد بگیرید از کارمندان و مشتریانتان | بازخورد گرفتن
Get regular feedback from your employees and customers | Get feedback
130
ما سود کردیم سال گذشته
We made a profit last year
131
سودشان رشد کرده است هر سال
Their profits have grown every year
132
ما امید داریم تا تجارت بیشتری بکنیم( فعالیت تجاری بیشتری انجام بدیم) در اسیا سال بعد
We hope to do more business in Asia next year
133
تجارت های جدید روانه بار میشند( معرفی میشند) در اینترنت هر روز
New business are launched on the internet every day
134
گلایدرسواری
Hang-gliding
135
شمشیربازی
Fencing
136
پرس با اسب
Showjumping
137
غواصی
Scuba diving
138
تیر و کان( تیراندازی)
Archery
139
کمان تیراندازی
Bow
140
چوب بیسبال
Baseball bat | بت
141
چوب بیلیارد
Cue | کی یو
142
او یک‌دونده دو سرعت بزرگ | دونده دو‌سرعت
She's a great sprinter | Sprinter
143
دونده دو با متراژ بالاظ( مثلا ط۵۰۰۰ متر)
Long-distance runner
144
او یک دو ماراتن داره ماه بعد( توی دو مارتن شرکت می کنه)
He's doing a marathon next month
145
هنرهای زیبا مجسمه سازی نقاشی معماری
Fine art Sculpture Painting Architecture
146
ایا تو صفحه هنر در روزنامه را خوندی امروز؟
Have you read the arts page in the paper today?
147
عاشق هنر ( نقاشی و مجسمه سازی)
Art lover( painting and sculpture)
148
مولانا مهارت داشت در هنر شعر( طبع شاعری) | مولانا طبع شاعری داشت
Molana was skilled in a art of poetry
149
از سارا بخواه( خواهش کن) کمک به تو تا تزیین کن ( بچینه) اتاقت او هست خیلی هنرمنده هنرمنده با هنر
Ask sarah help you to decorate your room She's very artistic Artistic
150
اثر هنری
Work of art(s)
151
هنر صنایع دستی | هنر هایی که با دست ساخته میشوند مثل تزیین کردن نقاشی وجواهر سازی
Arts and crafts | Making jewelry / furniture
152
ما به دیدن اجرای جدید( اثر جدید)هملت رفتیم دیشب
We went to see a new production of hamlet last night
153
صحنه ارایی( صحنه، ساختمان، تجهیزات در استییا استادیو) به طور باورنکردنی( فوق العاده ای) واقعی به نظر میرسید)واقع کرایانه بود
The sets were incredibly realistic
154
لباس بازیگرا ( لباس ارایی- لباسایی که استفاده شده بود) بودند فوق العاده
The costumes were wonderful
155
بازیگرا خوب بودند | انتخاب بازیگرا برای نقشا خوب بود
It was a good cast
156
گارگردانی عالی بود
Direction was excellent | Dayrekshen
157
در تاتر و سینما | علی اجرا بی نظیری داشت
Ali gave a marvelous performance
158
ان نقدای خیلی خوبی ( پر جار و جنجال) گرفته در روزنامه امروز نقد شدن جنجالی
It got rave reviews in the paper today Get review Rave
159
اجرا کردن نقش در تاتر و سینما
Give performance
160
رقص باله یا رقص سنتی باله مدرن
Dance Ballet Modern ballet Baley
161
کمدین
Comedian | Camidiyan
162
بیننده های یک شو | حضار
Audience | Odiyens
163
بیننده برنامه تلوزیون
Viewer
164
اعتصاب کردن
Go/be on strike
165
اخراج شدن | غیر رسمی
Get the sack
166
اخراج شدن رسمی تو‌اخراجی
Be fired | You're fired
167
بیکار شدن | زیادی بیش از اندازه نیاز زیادی
To be make redundant Ridandent Redundant
168
بیکار شدن ( غیر رسمی) کنار گذاشتن از کار به صورت موقت
To be laid off | Lay off
169
مرخصی زایمان برای زنان | مرخصی زایمان برای مردان
Be on/take maternity | Take paternity
170
مرخصی استحلاجی
Be on/ Take sick leave
171
بازخرید | زود بازنشست کردن/شدن
Take early retirement
172
خوره کار دیوانه کار خر کار
To be a workaholic | VorkAhAlik
173
ترفیع گرفتن
To be promoted
174
درخواست کار دادن | رزومه پر کردن
To apply for a job
175
ایا شما علاقه دارید به سینما؟
Are you interested in (the) cinema?
176
ایا تمایل داری بیای سینما با ما هفته بعد؟
Would you like to come to the cinema with us next week?
177
او رکورد جدید در المپیک ثبت کرد سال گذشته | رکورد زد
He set a new olympic record last year | Set a record
178
او رکورد داره شنای ۱۰۰ مترپروانست
He holds the record for 100 meters breaststroke | Beressterok
179
انگلستان واجد شرایط شد برای جام جهانی اما حذف شد در مرحله سوم
England qualified for the World cup but got knocked out in the third round Qualify for Get knock out
180
تیم ما به مرحله نیم نهایی رسید اما سپس ما شکست خوردیم رسیدن شکست خوردن
Our team reached the semi-final but then we were beaten Reach/ make it do Beat beat beaten
181
امثر ورزشها هستند رقابتی این روزها | رقابتی
Most sports are very competitive these days Competitive Kampatetiv
182
او احساس افتخار کرد از انجایی که) بخاطر اینکه) او نکه داشته بود کاپ قهرمانی را در دستاش احساس افتخار نگه داشتن جام قهرمانی
He felt proud as he held trophy in his hand Feel proud Hold Trophy
183
بازیکنانی که مخالفت می کنند با داور الگوی بدی برای تماشاگران و طرفدارانشان هستند الگو بودن برای دیگران/ سرمشق بودن تماشاگر مخالفت کردن
Players who disagree with the referee set a bad example to the spectators and to their fans Set example Spectator Disagree
184
مفروشگاه میفروسد تجهیزاتی ورزشی
The shop sells sports equipment
185
سوارکار | کوهنورد
Jockey Mountaineer Maonteniyer
186
سینما نشون میده تایتانیک مجدد ( دوباره) هفته بعد. | ایا علاقه داری بریم و ببینیم ان را؟
Cinema's showing Titanic again next week. | Do you fancy going to see it?
187
مجسمه ساز | مجسمه میسازه
Sculptor | Creating a statue
188
سفالگر شکل میده سفال( بروی چرخ سفالگری) سفالگری
Potter Throwing a pot Pottery
189
معمار طراحی می کنه یک ساختمان معماری
Architect Designing a building Architecture
190
نقاشی ابسترکت شامل میشود شکل و رنگ به جای تصویر انسان واقعی
Abstract painting involves shapes and colors rather than images of real people
191
نقاشی از اشیای ثابت نقاشی از مجموعه ای از اشیا مجموعه
Still life Painting of a set of objects Set of
192
نقاشی اصل تولید شده( کشیده شده) یک عدد بوسیله نقاش به جای کپی یا دوباره کشیدن کشیدن نقاشی( وقتی تمام میشه)
An original painting A one produced by the painter rather than a copy or reproduction Produced
193
من عاشق اون صحنه ( در فیلم اونجا که یک اتفاق اکشن اتفاق می افته) دماغه( پروانه) کشتیم صحنه اکشن پروانه و دماغه کشتی
I love that scene at the prow of the ship Scene Prow Pera
194
خط افق اقیانوس یه جور مکان عاشقانه است برای یک فیلم تا اتفاق بیوفته در ان( قسمت عاشقانه و رومانیتک در فیلم بازی شده)
Sn ocean liner is such a romantic place for a film to be set
195
فیلم‌نشون داد به صورت واقعی | نشان دادن ( بیان کردن) چیزی در فیلم
The film really captures
196
فیلمنامه بود بر اساس تعداد زیادی تحقیق در چیزی که واقعا اتفاق افتاده فیلنامه بر اساس تحقیق در
The script was base on a lot of research into what actually happened Script Base on Research into
197
به ویژه( به خصوص) دیالوگ ها خوبه
The dialogue's particularly good
198
ایا میدونی چه کسی گارکردان بود؟
Do you know who the director was?
199
او فیلنامه را نوشته | جای دوربین و نحوه بازی بازیگرا
He wrote the screenplay
200
موزیک فیلم جیمز ساخته | موسیقی متن موسیقی فیلم
The score is by james | Score
201
تند خوش مزاج بی مزه
Hot/ spicy Mild Bland Mayld
202
شور پر شکر بیش از اندازه شیرین( تهوع اور)
Salty Sugary Sickly
203
خوشمزه | خوشطمع
Savoury
204
ترش
Sour | Saver
205
تلخ
Bitter
206
خوشمزه ای که دوباره دوست داری بخوری
Moreish
207
انها داشتندتعدادی اسنک خوش طمع( لذیذ) در پارتی. انها بودند خیلی خوشمزه( دوباره دوست داره بخوره)
They had some delicious savory snacks at the party. They were very moreish
208
صبحانه خیلی بی کیفیت بود
The breakfast was very poor quality
209
اپرا اجرا می کنه اثری از بیضایی
Opera is doing a performance of beyzayi
210
تاتر شهر یک استیج چند منظوره داره | چند منظوره همه کاره
Shahr theatre has a versatile stage Versatile VersAtayl
211
چه چیزی بروی پرده هست هفته بعد در سینما | چه نمایشی هفته بعد در تاتر هست
What's on at the cinema/theatre next week?
212
انها استفاده کردند سالن مدرسه مان را به عنوان محلی برای کنسرت محل اجرا
The use our school hall as a venue for concerted | Venue
213
یک‌ بازیگر در تلوزیون دیشب تبلیغ می کرد یک بازی جالب جدید
There was an actor on tv last night promoting an interesting new play
214
او بازی می کرد( نقش بازی کردن) در گودال( محوطه گرد) | وقتی یک بازیگری یک بازی مثلا محلی انجام میده
He's appearing in at globe | Appear in
215
علی هست یکی ار محبوترین رمان نویسان کشور
Ali is one of the country's most popular novelists
216
او‌نوشته است یک مجموعه رمان رمانتیک با زمینه تاریخی مجموعه زمینه( داستان، فیلم)
She has written a series of romantic novels with a historical setting Series Setting
217
همه اونها بودند پرفروشترین ( کتاب) | بیشترین فروش
These have all been bestsellers | Bestseller
218
``` اگرچه منتقدین اعتراض داشتند( شکایت داشتند- نقد داشتند) که طرح داستان( موضوع داستان-داستان ها) هستند قابل پیش بینی و شخصیت ها نیستند خیلی باورپذیر منتقدین طرح داستان( داستان) موضوع قابل پیش بینی شخصیتها باورپذیر ```
``` Although critics complain that her pots are predictable and her characters are not very realistic Critics Plot Predictable Realistic ```
219
علی هست بیشتر نویسنده ادبی( ادبیات) | ادبی
Ali is a more literary writer | Literary
220
کتابهاش نقد بهتری گرفتند | نقد کردن نقد سدن
Her books get better reviews | Get reviews
221
اگرجه انها خوب فروش نرفته
Although they don't sell so well
222
جفت نویسنده ها دارند رومانی که اماده خواهد بود برای چاپ( انتشار) بعدتر اماده خواهد بود چاپ انتشار نشر
Both writers have a novel which will be ready for publication later Will be ready Publication
223
انها همچنین در دسترس خواهند بود برای دانلود به عنوان کتاب الکترونیک( نسخه الکترونیکش برای دانلود در دسترس خواهد بود)
They will also be available to download as e-book
224
ما دریافت کرده ایم کپی های قبل از چاپ از رمان
We have received advance copies of novel
225
سطرهای اغازین | پاراگراف اغازین کتاب
Opening passage
226
خلاصه ای از | خلاصه
Extract from | Extract
227
گوشت خیلی پخته است | گوشت نپختست
The meat is overcooked/overdone | The meat is undercooked/underdone
228
انبه هست خام( نرسیده)
Mango is a unripe
229
فصل انبه نیست | فصل شکار - فصل یک‌میوه یا هر کاری
Mango isn't in season | In season
230
این کره فاید شده است | فاسد شدن خراب شدن
This butter has gone off | Go off
231
دور ریختن( غذا)
Throw out
232
احساس سنگینی ( برای لذا خوردن)
Feel like anything heavy
233
من غذای سبک خواستم | سبک خوب خواهد بد
I want something light | A salad would be fine
234
غذای انگلیسی هضم کردنش می تونه سخت باشه( دیر هضم) | هضم کردن
British cooking can be very stodgy Stodgy Digest DAjest
235
شیوا فقط میوه های ارگانیک میخره
Shiva only buy organic fruits
236
ما بهتره تلاش کنیم تا داشته باشیم رژیم غذایی معتدل
We should try to have a balanced diet | Balences
237
رژیم غذایی ناسالم ( غذای ناسالم هر روز بخوریم) می تونه باعث مشکلات سلامتی بلند مدت بشه غذای ناسالم
A diet of junk food can cause long-term health problems | Junk food
238
غذای فراوری شده در کل خوب نیست | فراوری شده
Processed food in general is not good Processed Prosesd
239
ایسلند یک جمهوری جزیره ای در اقیانوس ارام | جمهوری
Island an island republic in the North Atlantic | Republic
240
چشم انداز( نوع پوشش زمین) تشکیل شده تا حد زیادی از دشت های بی حاصل( خشک، بی اب و علف) عمدتا تا حد زیادی دشت بی اب و علف
Landscape consists largely of barren plains Largely Plain Barren
241
یخ های شناور کوه یخ کوه های بخ بویژه در جنوب
Ice fields | Ice fields particularly in the south
242
ایران اتشفشان های فعال دارد
The iran has active volvanoes
243
ایران معروف است برای چشم های اب کرم و فوران های اب گرم چشم اب کرم چشم اب گرمی که فوران میکنه
Iran is known for thermal springs and geysers Thermal springs Geysers
244
کمتر از ۱ درصد از زمین ( خاک، کشتزار) مناسب برای رشد محصولات کشاورزی کمتر از ۱ درصد امکان کشت وجود دارد محصولات کشاورزی
Less than 1% of the land suitable for growing crops | Crops
245
اقتصاد کشور متکی بر ماهیگیریه | بر اساس متکی بودن بر پایه چیزی بنا نهادن
The nation's economy is base on fishing | Base on
246
محصولات دریایی ۸۰ درصد صادرات را شامل میشه( به حساب میاد) | صادرات
Fish products account for 80% of the exports | Export
247
وسعت کشور جمعیت پایتخت
Area Population Capital
248
ساحل
Coast Shore Beach
249
دره
Valley
250
نهر | جوب
Stream
251
قله کوه
Peak
252
یخچال طبیعی
Glacier | Geleysiyer
253
تنوع مشکلات محیطی( محیط زیستی) حالا( در حال حاضر) تاثیرمیگذارد بر تمام جهان تنوع تاثیر گذاشتن تمام
A variety of environmental problems now effect our entire world Variety Effect Entire
254
همانطور مه جهانی شدن ادامه دارد موضوعات( مسایل) محلی( داخل کشورها) تبدیل میشود( میشود) مشکلات جهانی همانطور که جهانی شدن مشکلات
As globalization continues, local issues become international ones As Globalization Issue
255
مناطق کمی در جهان وجود دارد که اسیب ندیده از مشکلات محیط زیست اسیب دیدن مناطق
There are few places in the world that do not suffer from environmental problems Places Suffer
256
مشکلات اصلی که تاثیر میگذارد بر جهان: باران اسیدی، الودگی هوا، گرمایش جهانی، زباله های خطرناک، تخریب لایه ازون، هوای غبار الود، الودگی اب، جمعیت زیاد، از بین بردن جنگل
``` The major problems effecting the word are: Acid rain Air pollution Global warming Hazardous waste Ozone depletion Smog Water pollution Overpopulation Rainforest destruction ```
257
گرماش جهانی منجر میشه به اب شدن قله های بخی( کوه های یخی) می شود منجر یدن ( رفتن به سمت یک اتفاق) اب شدن یخ( گرم شدن) کوه های یخی
The global warming is leading to the thawing of the polar ice caps Is leading Thaw Polar ice caps
258
همه این ها باعث نگرانی درباره تغییرات اب و هوایی میشود
All this is causing concern about climate change
259
``` هر دو رفتار انسان ها و تغییرا اب و هوایی منجر شده است به بیشتر گونه های حیوانات و گیاهان در معرض خطر یا حتی انقراض قرار بگیرند( بشوند در معرض خطر و منقرض شدن) منجر شدن گونه ها در معرض خطر منقرض شدن ```
``` Both human behavior and climate change has let to many animal and plant becoming endangered or even extinct Lead to Species Become endangered Extinct ```
260
کلان شهر بررگ
Major metropolis
261
Indeed with a population of about
در واقع با جمعیت حدود
262
ان هست دومین شهر بزرگ
It is the second largest city
263
مرکز تجاری قرار داره در جزیره
Main business lies on the island
264
جزیره ایجاد شده بوسیله دو‌کانال رودخانه
The island created by two channels of the river
265
بیشتر حومه های سهر در فاصبه چند قدمی مرکز
Many of suburbs within walking distance of the center
266
اتوبوس های بیش ازاندازه پر میشند
The buses tend to be overcrowded
267
سیستم ترافیکی بینهایت پیچیدست
Traffic system is extremely complicated
268
در منطقه تپه ای شهر
In the hilly area of the city
269
کلیسا ساخته شده در زمین کلیسای خراب شده | زمین قطعه زمین
Church built on the site of a church destroyed | Site of
270
کسایی که لذت میبرند از فضای سرزنده( محیط پر جنب و جوش) بازار کاری سرزنده
Who enjoy the lively atmosphere of real working market | Lively
271
امکانات ورزشی
Sports facilities
272
گالری ارزش خوبی داره برای بازدید
Gallery is well worth a visit
273
زمین فوتبال
Football pitch
274
رستوران بیرون بر
Take-away
275
داروساز
Chemist
276
منطقه صنعتی/ مسکونی
Industrial / housing estate
277
مشاور املاک
Estate agent
278
``` تلاش های جهانی انجام میشه برای بهبود شرایط(وضعیت) جهانی) سراسر جهان) تلاشها بهبود شرایط وضعیت ```
``` Worldwide efforts are being made to improve situation Worldwide Effort Improve Situation ```
279
قوانین اکولوژی( رابطه انسان با طبیعت) نگرانی اصلی هستند برای حفاظت از طبیعت
Ecological policies are mainly concerned with protecting the environment
280
سازمان های حفاظت محیط زیست توسعه میدند مناطق حفاظت شده را | مناطق حفاظت شده
Conservation organizations are developing nature reserves | Nature reserves
281
کشاورزان به طور فزاینده( مداوم افزایش یافتن) تولید می کنند غذای اورگانیک
Farmers increasingly produce organic food
282
ممنوع هست استفاده از مواد شیمیایی مضر | برحذر داشتن
Avoid the use of harmful chemicals
283
بیشتر شرکتها تلاش می کنند عمل کنند( رفتار کنند) در مسیری که هست سازگار با محیط زیست
Companies try to behave in a way that is environmentally friendly
284
تا حد امکان
Much as possible
285
کاهش رد پای کربن
Reduce carbon footprint
286
بوسیله استفاده کمتر از ماشین
By using cars less
287
انها کم کردند استفادشان از سوخت های فسیلی | کم کردند
They cut down on their use of fossil fuels | Cut down
288
رفت و امد پر تنش میشه( پر از استرس)
Commuters get very stressed
289
ترافیک بیش از حد بویژه در ساعت اوج
Too much traffic especially in the rush hour
290
محله های فقر نشین
Slums
291
فقر تهی دستی بی پولی
Poverty
292
خرابکاری | تخریب اموال
Vandalism
293
بی هدف
Pointless
294
تخریب انهدام
Destruction
295
اموال دارایی
Property
296
فقدان امید عدم امید
Lack of hope
297
توصیف شهر جذاب و زیبا
Picturesque | Pikcheresk
298
توصیف شهر تاریخی
Historic
299
در توصیف شهر بزرگ
Spacious | Espeyshes
300
در توصیف شهر ساده و ریبا
Elegant
301
در توصیف سهر سرزنده و پرجنب و جوس
Lively
302
در توصیه شهری که شبا هیچ کس تو خیابوناش نیست | متروک
Deserted | Dizerted
303
در توصیف شهر پر رفت و امد و شلوغ
Bustling
304
در توصیف شهر مملو از جمعیت | شهر شلوغ
Packed
305
در توصیف شهر کثیف
Filthy
306
در توصیف شهری که بی اب و برق | توصیف شهری که شرایط بدی دارد
Run-down
307
تعداد ریادی فضای باز در لندن وجود داره
There are a lot of open spaces in the london
308
میز رزور کردن در رستوران
Book a table/ make a reservation
309
از قبل میز رزرو کردن از قبل پیشاپیش
Book a table beforehand | Beforehand
310
کنسل کردن رزرو
Cancel the booking/ reservation
311
خوراک فرعی ( سبک مثل سبک)
Side dishes
312
منوی ثابت در رستوران که غذا و قیمت ثابت داره
Set menu
313
رستوران ها اغلب غذای روز را بروی برد تبلیغ می منند( معرفی می کنند)
Restaurants often have specials advertised on a board
314
غذا پخته میشه ( غذای اماده میشه- غذا را ببپذید و برای عروسی یا غیره ببرید) برای گیاه خواران, کسایی که گوشت نمیخورند، گیاهخاری که فراورده حیوانی نمیخوره غذا پخته بشه برای گروه خاصی
They cater for vegetarians, non-meat-eaters and vegans | Vigen
315
نوک، منقار لانه پر
``` Beak Nest Feather Feder Bik ```
316
سبیل مو حیوانات چنگال حیوان ناخن حیوان
``` Whiskers Fur Paw Claws Po Celoz ```
317
یال اسب دم سم
Mane Tail Hoof Meyn
318
شاخ
Horns
319
``` گرده گ( گرده افشانی) گلبرگ گل برگ غنچه خار گل ساقه ریشه ```
``` Pollen-- palen Petals-- petels Leaf Bud- bAd Thorn Branch Stem ```
320
ریشه شاخه درخت پوست درخت تنه درخت
Roots Bough Bark Trunk
321
درخت سیب گل میده( شکوفه میده) در اپریل
Apple tree flowers/blossoms in april | BelAsem
322
پرنده ها بروی تخماشون می خوابند
Birds lay their eggs
323
زنبورها گرده جمع میکنند از گل ها تا عسل بسازند جمع کردن عسل ساختن
Bees collect pollen from flowers to make honey Collect Make honey
324
گل ها رشد میکنند خیلی سریع
Flowers grow very quickly
325
ما پرورش دادیم مقداری گوجه در باغچمون
We grew some tomatoes in our garden
326
پرورش حیوانات
Breed | Birid
327
``` زن انداخت کیف پولش بنابراین من از رو زمین برشداشتم و بهش برکردونم انداختن رها کردن از زمین برداشتن برگرداندن کیف پول ```
A woman dropped her purse so i picked it up and gave it back to her Drop Give back Purse- pers
328
کی بازم می خواد؟ برای بار دوم یه چیز بخوره
Who wants seconds?
329
از خودت پذیرایی کن
Help yourself
330
جا برای پودینگم نگه دار؟ | به کسی بگیم جا برای غذای دیگم‌بزار
Keep a bit of room for some pudding
331
می تونم من دوباره پر کنم لیوانت؟ | دوباره پر مردن
Cani re-fill your glass? | Re-fill
332
هر وقت خواستی بگو گو کی انجام بدم زمانی که به مهمان می خوایم بگیم هر وقت فلا چیز خواستی بگو
Say when
333
کمربند | سگگ
Belt Buckle BAkel
334
دکمه سراستین استین
Button Cuff Sleeve
335
سوتین
Bra
336
بند کفش پاشنه کف کفش
Laces Heel Sole Sol
337
کلاه ایمنی
Helmet
338
شش تا شلوار جین/ شورت
Six pairs of jeans/ shorts
339
من عاشق اینم لباس خوب بپوشم( خوش تیپ کنم) برای مهمونی
I love dressing up for party
340
لباس ازاد تر باشه( گشادتر باشه) لباس بلند تر باشه( مثلا برای دامن) دامن چسبون
Let out Let down Skirt is too tight
341
لباس تنگ تر باشه لباس کوتاه تر باشه به خیاط می خوای بگی تنگ ترش کن
Take in Take up It needs taking in
342
قرمز نمیاد به ادمایی با موی قرمز | مناسب بودن- امدن
Red doesn't suit people with red hair | Suit
343
کیف مشکیش با کفشش - همخونی دارهمچه( به هم میاند)
Her black bag matches her shoes
344
این کفشا سایز پای پسرم نیست
These shoes don't fit my son
345
می خوای بگی چیزی بزرگتر از سایزی که می خورهبرای او خیلی بزرگه
He's grown out of them
346
فشار خون پایین/ بالا داشتن
I've got low/high blood pressure
347
من جوش زدن- محل خارش پوست
I've got rash | رش
348
قفسه سینم درد میکنه
I've got chest pains
349
گوش درد دارم
I've got earache | ایرک
350
دستم کبود شده
I've got a bruise on my hand
351
چشمام کبود شده | بعد مشارخوردن
I've got a black eye
352
غذه ( توده دارم)
I've got a lump | لامپ
353
رودل مردم سوهاضمه دارم
I've got indigestion | ایندیجسشن
354
اسهال دارم
I've got diarrhoea | دای رییا
355
عصا
Crutches
356
استفاده میشه برای اصلاح کردن بینایی
Use to Correct vision
357
داروی بیهوشی بیهوشی
Anarsthetic | Anestetik
358
ایکس ری برای اولین بار استفاده شده در پزشکی
Xrays were first used in medicine
359
تولید انبوه کردن
Manufactured
360
گشاد شل | تنگ
Baggy- loose | Tight- close-fitting
361
اسین بلند | اسین کوتاه
Long sleeved | Sleeveless
362
یقه ۷ | یقه گرد
V neck | Round neck
363
کتان پارچه جین پشم‌ پشمی جیر
Denim Wool woolen Suede Sooeyd
364
تکنولوزثژی پزشکی( دارویی) پیشرفت سریعی داشته است در دهه اخیر خیلی سریع پیشرفت دهه
Medical technology has made rapid advance in recent decade Rapid Advance Decade
365
دامنه وسیعی از دستگاه ها در دسترس است وسیع دستگاه
A vast range of devices is available Vast Devices
366
راه راه باریک
Pinstriped
367
خال خال
Spotted | Espoted
368
بدون نقش و نگار ( برای پارچه)
Plain
369
راه راه
Striped
370
چارخونه شطرنجی | طرح پارچه
Checked
371
طرح گل بروی پارچه
Flowery
372
شطرنجی بزرگ
Tartan
373
کمن نباید( بهتره) بار سنگین بلند نکنم( جعبه سنگین)
I shouldn't have lifted heavy boxes
374
پای من می خاره
My leg is itching | Iching
375
من گزیده شده ام( نیش زدن) بوسیله یک حشره نیش زدن گریده شدن
I've been bitten by an insect Bite Bayt
376
دستای من میلرزه لرزیدن رعشه گرفتن
My hands are trembling | Tremble
377
تب و لرزه من شروع شده | تب و لرز کردن
I started shivering Shiver شیور
378
پای من اسیب دید( صدمه دید) از جایی که ضربه خورد ان به میز | ضربه خوردن به میز
My foot hurts where I knocked it against the table | Knocked the thable
379
من سرما خوردن و دو هفته طول کشید تا خوب بشم( بهبود پیدا منم؟
I had a cold and it took me two weeks to get over it
380
من جونم ندارم( نفس نفس افتادم؟
I feel breathless
381
من سردرد دارم( احساس سردرد دارم)
I feel dizzy
382
من افسردم
I am depressed
383
من استرس دارم
I am stressed
384
من ویروس کرفته ام
I've picked up a bug
385
اشتها ندارم | اشتهام از دست دادم
I've lost my appetite
386
صدام گرفته
I've lost my voice
387
ااو از حمله قلبی مورد
She died of a heart attack
388
ایدز گرفته
He contracted aids( got aids)
389
عموی من سکته کرده
My uncle suffered a stroke | Esterok
390
سمعک گذاشتن
Wear hearing aids | Eydz
391
مشکلات شنوایی
Hearing difficulties | هیرینگ
392
مشکلات قلب | دستگاه تنظیم کننده ضربا قلب گذاشتن
Heart problems | Wear pacemakers
393
مفصل های مصنوعی
Artificial hips | آرتیفیشال هیپس
394
زانوهای مصنوعی رایج است( متداول)
Artificial knees are common
395
بسیار کارآمد
Highly efficient
396
مشکلات بینایی می تونه اصلاح بشه( درست بشه) با عمل جراحی لیزر
Eyesight problems can be corrected by laser surgery
397
اتوبوس مسافرتی
Coach
398
تراموا
Tram
399
پشت رو( برای لباس)
Inside out
400
دزدی که شیبا برای دزدی میره
Burglar | Boorglar
401
ماسک زدن
Wear mask and hood
402
تغییر قیافه دادن | لباس مبدل پوسیدن
Disguise | دیسگاز
403
به اندازه یک قاشق چایخوری | با اندازه یک قاشق چایی خوری برداشتن از دارو
Teaspoonful | Take a teaspoonful of medicine
404
گچ گرفتن( برای پا و دست) | پات گچ بگیرب
Leg put in plaster | Pelaster
405
عمل جراحی بروی
Operate on
406
شناسایی و تشخیص بیماری
Identify
407
در مراحل اولیه بیماری
At an early stage
408
تشخیص بیماری از راه دور
Diagnosing illnesses from a distance | DAyAgnosing
409
علایم‌بیماری
Symptoms | Simptoms
410
ارسال اتومات اطلاعات
Send information automatically
411
دماستج
Thermometer | Termometer
412
جراحی که یک سوراخ کوچیک ایجاد میکنند
Keyhole surgery | Kihol
413
جراحی رایجتر خواهد شد
Keyhole surgery will become more common
414
کامیون | اتوبوس بین شهری
Lorry Coach Lori
415
فرمان
Steering | Stiring
416
موتورسوار | شوفر
Motorist Chauffeur Shoofer
417
پمپ بنزین
Petrol station
418
خراب شدن مثلا ماشین
Break down
419
ما سفر تولانی داشتیم با اتوبوس بین شهری
We had a long journey by coach
420
سفر کاری
Business trip
421
ما به سفر کردیم به ساخل سفر با ماشین شخصی سفر با تور
We took a trip/ went on trip to the beach Take a trip Go on trip
422
چگونه تو مسافرا کردی دور ایران؟ | با چی مسافرت کردی...
How did you travel round Iran?
423
سفر ذهن را باز می کنه( گسترش میده)
Travel broadens the mind
424
سفر دریایی
Voyage | Voyej
425
محل کمپ | چادر زدن
Campsite | Pitch a tent
426
تخت دو نفره
Bunk beds
427
تور مسافرتی
Package holiday
428
پرداخت می کنی برای سفر و‌اقامت و غذا از قبل
You pay for travel, accommodation and food in advance
429
گشت شهری در تورها
Excursions | Exkershen
430
افراد ماجراجو
Adventurous people
431
مسافرت( رفتن یه یک جای جدید و متفاوت)
Get away
432
ما نوندیم در یک کمپ بالای کوه
We are staying a campsite up in the mountains
433
خیلی دور | دورافتاده
Remote | Rimot
434
جاده پیچ پیچی
Winding road | VAynding
435
رانندگی به سمت بالای جاده پیچ پیجی تا برسیم انجا
Drive up winding road to get here
436
چشمنداز( منظره) بالای اطراف ییلاق | وقتی شما از بالا یک‌منظزه را نگاه می کنید
Views over the surrounding contryside
437
رانندگی وحشتناک ارزش مند کرد( ارزشس سختی داشت)
Make the terrifying drive worthwhile
438
بیادماندن ترین تعطیلات
The most memorable holiday
439
شهر هست شگفت انگیز با تعداد زیادی ساختمانهای چشمگیر( قابل تحسین)
The town is fascinating with lots of impressive buildings
440
هتل هست لذت بخش( دلپذیر)
The hotel is delightful
441
دسترسی سخت از حمل و نقل
Inconvenient from the transport
442
غدا در این منطقه استثنایی
Food in this area is exceptional | Eksepshenal
443
امیدوارم تو هم اینجا میلودی
Wish you were here too
444
وییو/ منظره خیره کننده
Breathtaking views / scenery
445
دسترسی/ کلاب انحصاری( اختصاصی)
Exclusive access/ club
446
پیاده روی هیجان انگیز و پر انرژی
Exhilarating walk | Egzelereyting
447
مکان مرموز ) شگفت انگیز)
Exotic location | Egzatik
448
هتل پر زرق و برق
Glamours hotel | GelAmeres
449
سبک زندگی لاکچری
Luxurious lifestyle
450
خیابان خیلی خیلی زیبا م جذاب
Picturesque streets | Pikcheresk
451
جدابیت دست نخورده( طبیعی) | روستای دست نخورده
Unspoilt charm/ | An spoylt
452
امکانات منحصر به فرد | فرصت منحصر به فرد
Unique facilities/ opportunity