Verb Flashcards

Question

Register

Answer 1

نام نويسي كردن، ثبت نام كردن I registered the car in my name.

Answer 2

بهبود يافتن، ترميم شدن، برگرداندن =get better, get well After a few days of fever, she began to recover.

Answer 3

Reken فكر كردن، باور داشتن I reckon that I am going to get that job. To reckon something.

Answer 4

پرس كرايپ امر كردن، تجويز كردن(نسخه) Doctor able to prescribe u something for that cough.

Answer 5

ترك كردن

Answer 6

ذخيره كردن Listening to music stored on your mobile phone.

Answer 7

اقدام كردن، شروع كردن حمله، عرضه كردن، آغاز كردن The Canadian police plan to launch an investigation into the deal.

Answer 8

رِو ليشِنايز انقلابي كردن، تغيير اساسي دادن New technology is going to revolutionize everything we do.

Answer 9

اَ سِم بِل ، فراهم اوردن ، انباشتن ، گرداوردن ، سوار کردن ، جفت کردن ، جمع شدن ، گردامدن She had assembled a collection of her favourite songs.

Answer 10

هم فشرده کردن ، بهم فشردن ، خلاصه شدن ، خلاصه کردن ، متراکم کردن The program compresses any data saved to the disk.

Answer 11

Ig. Nore =avoid نادیده پنداشتن ، صرفنظر کردن ، تجاهل کردن ، نادیده پنداشتن ، چشم پوشیدن ، رد کردن The phone rang, but she ignored it.

Answer 12

ري ف. لَكت باز تابیدن ، منعکس شدن ، بازتاب دادن ، بازتاب یافتن ، بازتابیدن ، تامل کردن ، منعکس کردن ،

Answer 13

ري لاي وابسته به

Answer 14

Vi.o.late تخلف کردن از ، تجاوز کردن به ، شکستن ، نقض کردن ، هتک احترام کردن ، بی حرمت ساختن ، To violate international law

Answer 15

تعهد کردن ، متعهد شدن ، عهده دار شدن ، بعهده گرفتن ، قول دادن ، ، تقبل كردن The students are required to undertake simple experiences.

Answer 16

تحويل دادن I have to turn it my essay by Wednesday.

Answer 17

سازگار، مناسب بودن، خياط اقا This treatment is trailed to the needs of each patients.

Answer 18

Sas.tein متحمل شدن The company sustained losses of milliners dollars.

Answer 19

نبرد ، تلاش کردن ، مبارزه کردن ، ستیز ، کشاکش ، تقلا کردن ، کوشش کردن Millions of people are struggling for survival.

Answer 20

Sit.chou.eit ساختن، در نظر گرفتن They plan to situate the bus stop at the corner of road.

Answer 21

مستقر شدن، ولو شدن، تشكيل خانواده دادن When are you going to get married and settle down? I settle down in front of the TV .

Answer 22

re‧vize =change بازبینی ، تجدید نظر کردن ، اصلاح نمودن ، دوباره چاپ کردن ، حک و اصلاح کردن

Answer 23

ترميم كردن، بازسازي كردن To restore something.

Answer 24

حل كردن، برطرف كردن To resolve a problems/ crisis/ situation

Answer 25

مربوط كردن، ربط دادن I found it difficult to relate the two ideas in my mind.

Answer 26

اسیب دیدن ، ضرر زدن ، خسارت دیدن اسیب =harm, hurt damage to property

Answer 27

حفاظت كردن | Preserving the environment.

Answer 28

اين والووو گرفتار کردن ، گیر انداختن ، وارد کردن ، گرفتارشدن ، در گیر کردن یا شدن

Answer 29

ري يِلايز درک کردن ، فهمیدن ، دریافتن ، تحقق یافتن ، نقد کردن ، تحقق بخشیدن ، پی بردن I suddenly realized that the boy was crying.

Answer 30

اختصاص دادن ، برای خود برداشتن ، ضبط کردن ، درخور ، مناسب ، مقتضی =suitable clothes appropriate for a job interview

Answer 31

پُ لووت The factory pollutes the air and water.

Answer 32

كاملا سوزاندن، سوختن

Answer 33

توسعه دادن ، بالا بردن ، ترفیع دادن ، ترقی دادن ، ترویج کردن a meeting to promote trade between Taiwan and the UK

Answer 34

اِ فِكت =influence اثر کردن بر ، تغییر دادن ، متاثر کردن ، وانمود کردن

Answer 35

تهیه کردن ، اماده کردن ، تدارک دیدن ، پستاکردن ، مهیا ساختن ، مجهز کردن ، اماده شدن ، ساختن ، =cook, make Prepare the sauce while the pasta is cooking.

Answer 36

نَوي گيت هدايت كردن Direction to find a way. I’ll drive, you take the map and navigate.

Answer 37

ادامه دادن، دنبال كردن I will continue leaning collocation.

Answer 38

شرح دادن ، توصیف کردن ، وصف کردن =explain

Answer 39

به رسمیت شناختن ، تشخیص دادن ، برسمیت شناختن ، بازشناختن ، تصدیق کردن =identify I didn’t recognize you in your uniform.

Answer 40

درنگ کردن ، تاخیر کردن ، دیر رفتن ، مردد بودن ، دم اخر را گذراندن a taste that lingers in your mouth

Answer 41

Rat پوسیدن ، ضایع شدن ، فاسد کردن Candy will rot your teeth.

Answer 42

متمایل بودن به ، گرایش داشتن ، گراییدن ، میل کردن People tend to need less sleep as they get older.

Answer 43

صدمه زدن اسیب ، ازار رساندن ، اسیب زدن به ، ازردن ، اذیت کردن ، جریحه دار کردن ، خسارت رساندن ، اسیب ، ازار ، زیان ، صدمه Was anyone hurt in the accident?

Answer 44

اشاره کردن ، نشان کردن ،

Answer 45

چو جويدن، Meat that is tender is easy to cut and chew

Answer 46

تبديل شدن If the temperature decreases and the snow begins turning into ice.

Answer 47

انگاشتن ، فرض کردن ، گمان کردن ، پنداشتن ، فرض کنید ، تصور کردن =imagine I suppose you’re right.

Answer 48

بنا کردن ، ایجاد کردن ، ساخت =build There are plans to construct a new road bridge across the river.

Answer 49

اَكوپاي اشغال کردن ، تصرف کردن ، سرگرم کردن ، مشغول داشتن ، He occupies the house without paying any rent.

Answer 50

Ri.strikt منحصر کردن ، بازداشت کردن ، ممنوع کردن ، بازداشت ، محدود کردن ، منحصرکردن به ، In future we will restrict class sizes to 20 students.

Answer 51

اُور. گانايز تشکیل دادن ، ارایش دادن ، مرتب کردن ، سازمان دادن ، تشکیلات دادن ، درست کردن Students need to learn how to organize their work.

Answer 52

اَ سوشيت متحد ، شریک شدن ، هم پیوند ، همبسته ، وابسته کردن ، امیزش کردن ، معاشرت کردن ، همدم شدن، مرتبط کردن - ارتباط دادن problems associated with cancer treatment

Answer 53

اِن رول نام نویسی کردن ، ثبت نام کردن ، عضویت دادن ، درفهرست واردکردن enrolled the child in kindergarten

Answer 54

سيك گشتن ، جستجو کردن ، جوییدن ، طلبیدن ، پوییدن ، طلب کردن ، پیگردی کردن =search, look for new graduates seeking employment

Answer 55

دي كِلِر اظهار داشتن ، اظهار کردن ، گفتن ، اعلان کردن ، شناساندن، اعلام شدن =comment, point A state of emergency has been declared.

Answer 56

تامین کردن ، مطمئن ساختن ، متقاعد کردن ، حتمی کردن ، مراقبت کردن در ، تضمین کردن ، =provide, establish, The hospital tries to ensure that people are seen quickly.

Answer 57

ري ليس انتشار كردن، منتشر ساختن ، رهایی ، ازادی، ترخیص کردن-آزاد کردن He was released from the hospital yesterday.

Answer 58

پشتیبانی کردن ، نگهداری کردن ، ابقا کردن ، ادامه دادن ، حمایت کردن از ، مدعی بودن ، نگهداشتن ، برقرار داشتن ، علوم نظامی: حفظ کردن

Answer 59

اي دِ ريت تکرار کردن ، دوباره گفتن ، بازگو کردن =repeat iterative processes

Answer 60

ريگ رَت پشیمانی ، تاسف ، افسوس خوردن ، حسرت بردن ، نادم شدن ، تاثر

Answer 61

پروديوس =make, create ساختن ، فراوردن ، تولید کردن ، محصول ، ارائه دادن a rise in sea level produced by climatic change

Answer 62

اِس نيز عطسه كردن She started coughing and sneezing.

Answer 63

رِس تِرِكت منحصر کردن ، بازداشت کردن ، ممنوع کردن ، بازداشت ، محدود کردن ، منحصرکردن به ، Their movement might be somewhat restricted.

Answer 64

پري سيد =go before قبل از، مقدم بودن ، جلوتر بودن از ، اسبق بودن Lunch will be preceded by a short speech from the chairman.

Answer 65

سي چواي تِد واقع شده است Karaj is situated in the north of the Iran. Rasht is located in the north of the Iran.

Answer 66

كليم خواسته ، مدعی به ، مطالبات ادعا کردن ، درخواست ، طلب ، ادعای خسارت کردن ، دادخواست ، دعوی ، مطالبه ، ادعا کردن The product claims that it can make you thin without dieting.

Answer 67

اِ بيس پست کردن ، تحقیرنمودن ، کم ارزش کردن abase yourself خودت رو من ارزش كردن/ دليل كردن

Answer 68

وان دِر سرگردان بودن، منحرف شدن I will wander around the mall for half an hour.

Verb Flashcards

(92 cards)