درس دوازدهم Flashcards
(41 cards)
آزرم
شرم،
حیا
ارتفاع
محصول زمینهای زراعتی؛
ارتفاع ولایت: عایدات و درآمدهای مملکت
اندیشه
اندوه،
ترس،
اضطراب،
فکر
ایمن
در امن،
دلآسوده
بریان
در لغت کبابشده و پختهشده بر آتش،
مجازاً ناراحت و مضطرب؛
بریان شدن: غمگين و ناراحت شدن، در سوز و گداز بودن
پرمایه
گرانمایه، پرشکوه؛
مایه: قدرت، توانایی
تازی
اسبی از نژاد عربی با گردن کشیده و پاهای باریک
تپش
اضطراب ناشی از گرمی و حرارت،
گرمی و حرارت
تطاول
ستم و تعدی،
به زور به چیزی دست پیدا کردن
تعصب
طرفداری یا دشمنی بیش از حد نسبت به شخص، گروه یا امری؛
به تعصب: به حمایت و جانبداری
حشم
خدمتکاران،
خویشان و زیردستان فرمانروا
حلقه به گوش
کنایه از فرمانبردار و مطیع
خَستن
زخمی کردن
مجروح کردن
خُود
کلاهخود
خیرهسر
گستاخ و بیشرم
لجوج
هیون
شتر،
به ویژه شتر قوی هیکل و درشت اندام
خیرهسر
گستاخ و بیشرم
لجوج
مقرر شدن
قرار گرفتن،
ثبات و دوام یافتن
هشیوار
هوشیار،
هوشیارانه،
آگاهانه
نیکی دهش
نیکی کننده
ولایت
کشور،
سرزمین
نیکپی
خوشقدم
نواختن
کسی را با گفتن سخنان محبتآمیز یا بخشیدن چیزی مورد محبت قرار دادن
نقصان
کم شدن،
کاهش یافتن