09 Flashcards
(41 cards)
Extinguish
ایکس تینگوئش
خاموش کردن
فرو نشاندن
کشتن
منقرض کردن
Detective
کاراگاه
Stage
صحنه
صحنه سازی کردن
Suspect
مشکوک
مضنون
Murder
آدم کشی
مضنون به قتل
Pressure
پِِـرِشِر
فشار
تحت فشار
Concealment
کانسیِل مَنت
پنهان کاری
Remorse
پشیمانی
ندامت
You’d be
می شدی
میتونی بشی
Consider
در نظر گرفتن
Becoming
شدن
Recommend
رِکِمِند
توصیه
you should get a private tutor
شما باید یک معلم خصوصی بگیرید
I’d have to have
من باید داشته باشم
Expressing necessity
اِکسپراسینگ نِساسیدی
ابراز ضرورت
Expressing lack of necessity
لَک آف نِساسیتی
بیان عدم ضرورت
کمبود ضروریات
Fire fighter
فایر فایدر
آتش نشان
Police officer
مامور پلیس
Cashier
صندوقدار
Fresh ideas
ایده های تازه
Professional
حرفه ای
Insomnia
بیخوابی
مرض بیخوابی
Calm music
موسیقی آرام
regular
رِگیولار
منظم