1100-17 set Flashcards
(340 cards)
Laconic
سخن کوتاه و خلاصه ، شخص کم حرف
Accost
مخاطب ساختن ، سر صحبت را با کسی باز کردن ، مواجه شدن
Reticent
کم حرف ، ساکت ، تودار
Throng
جمعیت ، جمع کثیر ، جماعت
intrepid
جسور ، نترس ، بی باک ، دلیر
Hapless
بدبخت ، بیچاره ، نگون بخت ، تلخ
irate
عصبانی ، خشمگین
Furtive
مخفیانه ، پنهانی ، نهانی
Plethora
کثرت ، بسیاری ، فراوانی
Felon
جنایتکار ، تبهکار
Vigilant
هوشیار ، بیدار ، مراقب ، گوش بزنگ
Adroit
ماهر ، زرنگ
Fabricate
ساختن ، جعل کردن ، سرهم کردن ، به هم بافتن
Pretext
بهانه ، عذر ، دستاویز
Gesticulate
با اشاره فهماندن (موقع صحبت) ، سر و دست تکان دادن
Rudimentary
ابتدایی ، مقدماتی ، ناچیز
Cajole
چاپلوسی کردن ، با زبان-بازی کسی را وادار به کاری کردن
Enhance
بهبود بخشیدن (موقعیت) ، بیشتر کردن (شهرت) ، افزایش دادن (قدرت)
Nuance
فرق جزئی ، اختلاف مختصر
Avid
مشتاق ، خواهان ، حریص ، آرزومند ، علاقه مند
Replete (with)
مملو از ، لبریز از ، پر از
Eminent
سرشناس ، برجسته ، مشعور ، رفیع
Steeped (in)
سرشار از ، غرق در ، غرق شده
Voracious
سیری ناپذیر ، حریص ، پرخور