1100-17 set Flashcards

(340 cards)

1
Q

Laconic

A

سخن کوتاه و خلاصه ، شخص کم حرف

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

Accost

A

مخاطب ساختن ، سر صحبت را با کسی باز کردن ، مواجه شدن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

Reticent

A

کم حرف ، ساکت ، تودار

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

Throng

A

جمعیت ، جمع کثیر ، جماعت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

intrepid

A

جسور ، نترس ، بی باک ، دلیر

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

Hapless

A

بدبخت ، بیچاره ، نگون بخت ، تلخ

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

irate

A

عصبانی ، خشمگین

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

Furtive

A

مخفیانه ، پنهانی ، نهانی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

Plethora

A

کثرت ، بسیاری ، فراوانی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

Felon

A

جنایتکار ، تبهکار

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

Vigilant

A

هوشیار ، بیدار ، مراقب ، گوش بزنگ

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

Adroit

A

ماهر ، زرنگ

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

Fabricate

A

ساختن ، جعل کردن ، سرهم کردن ، به هم بافتن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

Pretext

A

بهانه ، عذر ، دستاویز

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

Gesticulate

A

با اشاره فهماندن (موقع صحبت) ، سر و دست تکان دادن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

Rudimentary

A

ابتدایی ، مقدماتی ، ناچیز

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
17
Q

Cajole

A

چاپلوسی کردن ، با زبان-بازی کسی را وادار به کاری کردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
18
Q

Enhance

A

بهبود بخشیدن (موقعیت) ، بیشتر کردن (شهرت) ، افزایش دادن (قدرت)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
19
Q

Nuance

A

فرق جزئی ، اختلاف مختصر

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
20
Q

Avid

A

مشتاق ، خواهان ، حریص ، آرزومند ، علاقه مند

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
21
Q

Replete (with)

A

مملو از ، لبریز از ، پر از

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
22
Q

Eminent

A

سرشناس ، برجسته ، مشعور ، رفیع

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
23
Q

Steeped (in)

A

سرشار از ، غرق در ، غرق شده

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
24
Q

Voracious

A

سیری ناپذیر ، حریص ، پرخور

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
25
indiscriminate
بدون هدف ، کورکورانه ، فاقد تشخیص
26
Prognosticate
پیش بینی کردن ، پیشگویی کردن ، حاکی بودن از
27
Automaton
آدم ماشینی ، آدم آهنی
28
Matron
کدبانو ، زن خانه ، زن سالمند
29
Abound (with or in)
فراوان بودن ، پر بودن از
30
Technology
فناوری ، تکنولوژی ، فن شناسی
31
Compound
ترکیب کردن (مواد) ، آمیختن ، افزدون (مشکلات) ، تشدید کردن
32
Annals
وقایع سالانه ، سالنامه ، تاریخچه
33
Paradox
تناقض گویی ، ضد و نقیض
34
Tinge
جزء ، اثر ، نشان
35
Realm
قلمرو ، حیطه ، سلطنت
36
Drudgery
کار پر زحمت ، کار شاق ، کار سخت ، خرحمالی
37
Badger
به ستوه آوردن ، اذیت کردن ، زیر فشار گذاشتن
38
Perceive
متوجه شدن ، پی بردن ، دیدن ، فهمیدن
39
implore
التماس کردن به ، تمنا کردن به ، استدعا کردن از
40
interminable
بی پایان ، پایان ناپذیر ، طولانی ، خسته کننده
41
Wrest (sth from sb/sth)
به زور گرفتن ، از چنگ کسی بیرون کشیدن
42
Lackluster
خسته کننده ، بی روح ، ملال آور ، بی نور
43
Caustic
نیشدار ، طعنه آمیز ، زننده ، تلخ
44
Loathe
متنفر بودن ، بیزار بودن ، انزجار داشتن
45
Reprimand
سرزنش کردن ، نکوهش کردن ، توبیخ کردن
46
incipient
در مراحل اولیه ، تازه شکل گرفته ، تازه
47
infamous
بدنام ، رسوا ، شرم آور
48
Dupe
آدم ساده لوح ، فرد اغفال شده ، فریب خورده
49
Jostle
تنه زدن ، هل دادن ، رقابت کردن
50
inadvertent
غیرعمدی ، سهوی ، اشتباهی ، بی دقت
51
Ominous
نگاه یا لحن ترسناک ، تهدیدآمیز ، شوم ، بدیمن
52
Repudiate
تکذیب کردن ، رد کردن ، مخالفت کردن
53
Bristle
سیخ شدن مو
54
Tremulous
بیمناک ، نگران ، لرزان ، وحشت زده
55
Cessation
توقف ، پایان ، وقفه ، قطع
56
Stipulate
قید کردن ، شرط کردن ، تصریح کردن
57
Euphemism
حسن تعبیر
58
Condolence
همدردی ، همدلی ، دلداری
59
Mundane
معمولی پیش پا افتاده
60
incongruous
نامتناسب ، ناهماهنگ ، ناسازگار
61
intimidate
ترساندن ، تهدید کردن
62
Feint
کلک ، ترفند ، حمله ، فریب
63
Alacrity (with alacrity)
چابکی ، شور و نشاط ، مشتاقانه
64
Belligerent
پرخاشگر ، ستیزه جو ، جنگ طلب
65
disdain
بی احترامی ، تحقیر کردن
66
Promulgate
رسما اعلام کردن ، ترویج کردن
67
Brash
وقیح ، جسور ، پر روو ، شتاب زده
68
Scoff
ریشخند ، تمسخر ، مسخره کردن
69
Pugnacious
پرخاشگر ، ستیزه جو ، جنگجو
70
Belittle
دست کم گرفتن ، کوچک کردن ، تحقیر کردن
71
Laceration
بریدگی ، جراحت
72
Tangible
واقعی ، محسوس ، ملموس ، عینی
73
Castigate
سرزنش کردن ، شدیدا انتقاد کردن ، تنبیه کردن
74
Octogenarian
آدم هشتاد و چند ساله
75
Sordid
ناشایست ، زشت ، ناخوشایند ، حقیر
76
Scurrilous
موهن ، توهین آمیز ، هتاک
77
Aspirant
جاه طلب ، بلند پرواز ، خواهان ، آرزومند
78
Frenzy
دیوانگی ، جنون آمیز
79
Dregs
تفاله ، پسمانده ، رسوب
80
Solace
تسکین ، آرامش ، مایه آرامش بودن
81
Rampant
فراگیر ، شایع ، بی امان ، انبوه
82
Clandestine
مخفی ، سری ، مخفیانه
83
Ethics
اخلاق ، اصول اخلاقی ، جنبه اخلاقی
84
inane
بی معنی ، احمقانه ، مزخرف ، واهی
85
Concur
موافق بودن ، هم عقیده بودن ، مقارن بودن
86
Culprit
گناهکار ، مجرم ، مقصر ، متهم
87
inexorable
انعطاف ناپذیر ، سرسخت ، یکدنده
88
Duress
زور ، اجبار ، فشار ، تهدید
89
Admonish
سرزنش کردن ، هشدار دادن ، اخطار دادن
90
Flagrant
آشکار ، وقیحانه ، وقیح ، بدنام
91
Egregious
فاحش ، بزگ ، نمایان
92
Acrimonious
تند ، گزنده ، نیشدار ، تلخ
93
Duplicity
دورویی ، نیرنگ ، تزویر
94
Paucity
کمی ، کمبود
95
Distraught
آشفته ، پریشان ، شوریده
96
impunity
بخشودگی ، مصونیت ، معافیت
97
Elicit
بیرون کشیدن ، بدست آوردن ، استنباط کردن
98
Tolerate
تحمل کردن ، مقاومت کردن ، کنار آمدن با
99
Construe
تعبیر کردن ، تلقی کردن ، قابل تفسیر بودن
100
Pernicious
زیان بار ، خطرناک ، مهلک ، مخرب
101
Sally (forth/out)
شبیخون ، هجوم بردن به ، حمله کردن به
102
Affluent
مرفه ، ثروتمند
103
Consternation
بهت، ناباوری ، هراس ، دلهره
104
feasible
امکان پذیر ، عملی ، شدنی
105
Discern
تشخیص دادن ، دیدن ، دریافت کردن
106
Precocious
استثنایی ، پیش رس ، نابهنگام
107
Perfunctory
سطحی ، سرسری ، ظاهری ، بی تفاوت
108
Deride
دست انداختن ، مسخره کردن
109
Perverse
لجباز ، خودسر ، شریر ، فاسد
110
Chagrin
یاس ، رنجش ، آزردگی ، تاسف
111
Laudable
ستودنی ، قابل ستایش ، پسندیده
112
Disparage
دست کم گرفتن ، کوچک شمردن ، تحقیر کردن
113
Masticate
جویدن
114
Fiasco
ناکامی ، شکست فاحش
115
Eschew
پرهز کردن از ، اجتناب ورزیدن
116
Dubious
مردد ، دودل ، نامطمئن
117
Quell
فرونشاندن ، خواباندن
118
Confidant (n)
رازدار ، محرم اسرار
119
Obsolescence
زوال پذیری ، کهنگی
120
Voluble
پرحرف ، وراج ، حراف ، زبان چرب و نرم
121
implacable
سازش ناپذیر ، سرسخت ، ریشه دار
122
Jurisdiction
حق قضاوت ، اختیار قانونی
123
Paroxysm
طغیان ، هجوم ، حمله ناگهانی
124
Skirmish
کشمکش ، درگیری ، زد و خورد
125
Reprehensible
سرزنش ، نکوهیده ، سزاوار ملامت
126
Fray
دعوا ، مشاجره ، نبرد
127
indigent
بی بضاعت ، تنگدست ، فقیر
128
Arbitrary
استبدادی ، خودسرانه ، اختیار ، تصادفی
129
Monolithic
یکپارچه ، انعطاف پذیر ، سرسخت
130
Harass
آزار دادن ، اذیت کردن ،مزاحم شدن ، عاجز کردن
131
Effigy
آدمک ، شمایل
132
Stymie
نخنصه ، گگیر انداختن ، نقش برآب کردن ، تو دردسر انداختن
133
Cognizant (of)
آگاه به ، مطلع از ، ذیصلاح
134
Flout
نقض کردن ، زیرپا گذاشتن ، مسخره کردن
135
Turbulent
آشفته ، پریشان ، ناآرام ، متلاطم
136
Terminate
چایان دادن ، خاتمه یافتن ، فسخ کردن
137
Forthwith
فورا ، بی درنگ ، بلافاصله
138
Oust
اخراج کردن ، خلع کردن
139
Revert
برگشتن ، رسیدن به
140
Exacerbate
تشدید کردن ، خشمگین کردن
141
Emaciated
لاغر ، ضعیف ، نحیف
142
Tranquil
آرام ، آسوده ، راحت ، ساکن
143
Sanctuary
پناهگاه ، مکان مقدس ، حریم ، محل تحصن
144
Surge
هجوم آوردن ، سرازیر شدن ، زبانه کشیدن ، هجوم
145
Ascend
بالا رفتن از ، صعود کردن به
146
Sinister
شوم ، شیطانی ، شرارت بار ، شرور
147
Besiege
محاصره کردن ، از همه سو حمله ور شدن ، احاطه کردن
148
Afflict
رنج دادن ، آزردن ، ناراحت کردن
149
Malnutrition
سوءتغذیه ، بدغذایی
150
Privation
محرومیت ، احتیاج
151
Ubiquitous
همه موجود ، فراگیر ، همیشه حاضر
152
Remote
دور افتاده ، دور دست ، نامربوط ، کناره گیر
153
Harbinger
پیام آور ، منادی
154
Thwart
خنثی کردن ، جلوی کاری را گرفتن
155
Malignant
شریر ، شرارت بار ، بدخیرم ، کشنده
156
Excruciating
کشنده ، آزاردهنده ، عذاب آور ، الیم
157
Reverberating
در حال انعکاس
158
Fretful
غم انگیز ، نگران ، مضطرب ، بدخلق ، آشفته
159
Respite
وقفه ، مهلت ، فرجه ، استراحت
160
Succumb
تسلیم شدن ، دست از مقاومت کشیدن ، از پا درآمدن
161
Extortion
زورگویی ، اخاذی
162
impresario
مدیر برنامه ، مدیر گروه
163
Bigot
شخص متعصب ، مرتجع ، کوته فکر
164
Asset
امتیاز و موهبت ، دارایی ، سرمایه
165
Adverse
مخالف ، نامساعد ، ناخوشایند
166
Entourage
همراهان ، اطرافیان ، دسته ، گروه
167
Virulent
مرگبار ، خطرناک ، تلخ ، خصمانه
168
Spew
بیرون ریختن ، استفراغ کردن
169
Venom
زهر (مار و عقرب) ، کینه ، نفرت
170
Blatant
شرم آور ، وقیحانه ، فاحش
171
Loath
بی میل ، بیزار ، متنفر ، مخالف
172
Solicit
درخواست کردن ، جویا شدن ، خودفروشی کردن
173
Astute
زیرک ، تیزفهم ، زیرکانه
174
Advocate
حامی ، وکیل مدافع ، حمایت کردن ، طرفداری کردن از
175
ineffectual
بی نتیجه ، نالایق ، بی عرضه
176
Vexatious
پردردسر ، نگران کننده
177
Amicable
مسالمت آمیز ، صلح طلبانه ، دوستانه
178
Malady
ناخوشی ، بیماری ، درد
179
Nefarious
زشت ، شرور ، خلاف قانون
180
Scrutinize
بررسی کردن ، به دقت بررسی کردن
181
Peruse
مرور کردن ، به دقت مطالعه کردن
182
Premonition
پیش آگاهی ، دلشوره ، دلواپسی
183
Desist
دست کشیدن ، خاتمه دادن
184
Recoil
پس رفتن ، عقب رفتن ، خودش را کنار کشیدن
185
inclement
نامساعد ، طوفانی
186
Obsess
ذهن را مشغول کردن ، نگران کردن ، آزار دادن
187
Mastiff
سگ نگهبان ، سگ بزرگ
188
Doleful
ماتم زده ، گرفته ، غمگین ، تیره ، غمبار
189
Pertinent
مناسب ، مربوط
190
Wan
رنگ پریده ، بیمار ، گرفته ، بی نور ، ضعیف
191
Frustrate
نقش برآب کردن ، ناکام کردن
192
interject
اضافه کردن ، گنجاندن ، حرف کسی را قطع کردن
193
Histrionics
ظاهر سازی ، رفتار ساختگی
194
Elusive
مبهم ، مرموز ، اغفال گرا ، گذرا
195
Symptomatic (of)
حاکی از بیماری ، بیمارگونه ، نشانه ، علامت
196
imminent
نزدیک ، در شرف وقوع
197
squeamish
زودرنج ، نازک نارنجی ، حساس ، ایرادگیر
198
Engrossed
مجذوب ، غرق در ، مشغول
199
Salient
برجسته ، مهم ، چشمگیر
200
inert
بی جان ، سست ، بی حال ، بی اثر
201
Poignant
سوزناک ، اندوهناک ، عمیق ، شدید
202
Garbled
تحریف شده ، آشفته ، نامعلوم
203
Fruitless
بی نتیجه ، بی ثمر ، بی بار
204
inundate
غرق کردن ، زیر آب بردن ، اشباع کردن
205
Sanguine
امیدوار ، خوشبین ، دلگرم کننده ، گلگون
206
Phlegmatic
آرام ، خونسرد ، با آرامش
207
Zealous
پرشور ، مشتاق ، علاقه مند ، متعصب ، غیورانه
208
Comprehensive
کامل ، مفصل ، فراگیر ، جامع ، وسیع
209
Coerce
مجبور کردن ، وادار کردن ، واداشتن
210
Corroborate
تقویت کردن ، تایید کردن
211
Elapse
گذشتن ، سپری شدن
212
Sporadic
متفرق ، پراکنده
213
Domicile
منزل ، محل اقامت ، اقامت دادن
214
Lax
آسان گیر ، ملایم ، سست
215
Meticulous
وسواسی ، دقیق ، موشکافانه
216
Conjecture
فرض ، گمان ، حدس زدن ، احتمال دادن
217
Lurid
هولناک ، ترسناک ، رنگ تند ، سرخ فام
218
Rash
نسنجیده ، عجولانه
219
Obviate
برطرف کردن ، از میان برداشتن ، مرتفع ساختن
220
Quip
کنایه ، متلک ، بزله ، شوخی
221
Diatribe
انتقاد شدید ، سخن تلخ
222
ilk (of that ilk)
نوع ، گونه ، دسته ، از این قماش
223
incoherent
فاقد انسجام ، نامفهوم ، نامربوط
224
Fortuitous
پیش بینی نشده ، اتفاقی ، تصادفی
225
inhibition
خویشتن داری ، بازداری ، خودخوری
226
Placard
پلاکارد ، شعارنوشته ، اعلامیه چسباندن
227
Prestigious
صاحب نام ، محترم ، معتبر
228
Remuneration
اجرت ، دستمزد ، پاداش ، جبران
229
Nominal
ناچیز ، جزئی ، اندک ، ظاهری
230
integral
لازم ، ضروری ، اساسی ، اصلی ، کامل
231
Utopia
آرمان شهر ، مدینه فضله
232
Schism
فاصله ، شکاف ، تفرقه
233
Anathema
تکفیر ، امر نفرت انگیز ، لعن
234
Flamboyant
پر زرق و برق ، متظاهر ، خودنما ، مبالغه آمیز
235
Expunge
محو کردن ، زدودن ، حذف کزدن
236
Truncate
مختصر شده ، کوتاه شده ، بی سروته
237
Jaunty
شاد ، سرحال ، بی خیال
238
Ostentatious
شخص متظاهر ، نمایشی ، مبالغه آمیز ، پر زرق و برق
239
Timorous
ترسو ، بزدل ، بزدلانه
240
Fractious
بدعنق ، عبوس ، بداخلاق
241
importune
تحت فشار قرار دادن ، اصرار کردن ، عاجز کردن
242
Haven
جای امن ، پناهگاه ، بندرگاه
243
Subjugate
مطیع کردن ، مغلوب کردن ، مقهور کردن
244
Surreptitious
محرمانه ، پنهانی ، مخفیانه ، سری
245
incontrovertible
مسلم ، بی چون و چرا ، غیرقابل بحث
246
Eventuate
منجر شدن ، رخ دادن ، اتفاق افتادن
247
Subterranean
پنهانی ، نهانی ، زیرمیزی
248
Emit
بیرون ریختن ، خارج کردن ، ساطع کردن ، منتشر کردن
249
Ultimate
نهایی ، آخرین ، نقطه اوج ، بی نهایت
250
Viable
عملی ، قابل اجرا ، ماندنی
251
Premise
فرض ، قضایا ، براساس ... استوار کردن
252
incredulous
شکاک ، دیرباور ، ناباورانه
253
Jeopardize
به مخاطره انداختن ، به خطر انداختن
254
Permeate
نفوذ کردن ، نشت کردن ، پخش شدن ، سایه افکندن بر
255
Propitious
مناسب ، مقتضی ، مساعد ، خجسته ، رحیم
256
Curtail
کاهش دادن ، محدود کردن ، کوتاه کردن
257
Cryptic
مرموز ، رمزی ، مبهم ، نهفته
258
Repress
سرکوب کردن ، فرونشاندن ، کنترل کردن
259
Surmise
حدس زدن ، گمان کردن
260
inchoate
در مرحله شروع ، تازه شکل گرفته ، جوان خام ، ابتدایی
261
Nettle
رنجاندن ، آزردن ، عصبانی کردن
262
Aspire
آرزو کردن ، طلبیدن
263
inveigh (against)
به باد انتقاد گرفتن ، ناسزا گفتن ، به شدت اعتراض کردن
264
Overt
علنی ، آشکار ، معلوم
265
Relegate
تنزل مقام دادن ، پایین آوردن ، منتقل کردن
266
Supine
به پشت خوابیده ، بی حال
267
Raze
تخریب کردن ، منهدم کردن ، با خاک یکسان کردن
268
Repulse
دفع ، شکست ، طرد
269
Mammoth
ماموت ، عظیم ، بسیار بزرگ ، غول پیکر
270
Havoc
ویرانی ، نابودی ، خسارت
271
incisive
کارساز ، قاطع ، انتقاد بی پرده ، لحن گزنده ، باهوش
272
Scurry
دو ، تکاپو ، به سرعت رفتن ، دویدن
273
Lethal
مرگبار ، کشنده ، مهلک
274
Precipitate
جلو انداختن ، تسریع کردن ، باعث وقوع شدن ، رسوب کردن
275
Stereotype
کلیشه ، الگو ، تصور قالبی
276
Sinecure
مقام تشریفاتی ، شغل تشریفاتی
277
Stentorian
رسا ، خیلی بلند
278
Valor
دلیری ، شجاعت
279
Singular
برجسته ، بی نظیر ، فوق العاده
280
Bias
گرایش ، پیش داوری ، تعصب ، تحت تاثیر قرار دادن ، برانگیختن
281
Complicity
همدستی ، تبانی
282
Liquidation
کشتن ، قتل ، سر به نیست کردن ، تسویه حساب
283
Culpable
مقصر ، مجرم
284
Recant
پس گرفتن ، انکار کردن ، توبه کردن ، استغفار کردن
285
Accomplice
همدست ، شریک جرم
286
Preclude
جلوگیری کردن ، مانع شدن
287
Alleged
اظهار شده ، ادعا شده ، متهم
288
Abrogate
لغو کردن ، باطل کردن
289
invalidate
باطل کردن ، از اعتبار انداختن
290
Access
دسترسی ، دستیابی ، دست یافتن ، مراجعه کردن به
291
Extrinsic
بیرونی ، خارجی ، نامربوط ، غیرذاتی
292
Persevere
پشتکار داشتن ، استقامت کردن ، پافشاری کردن ، عزم راسخ داشتن
293
Landmark
نقطه عطف ، رویداد بزرگ ، نشانه ، صفت مهم ، تاریخی
294
Declaim
دکلمه کردن ، با احساس سخن گفتن
295
Fetter
مقید کردن ، محدود کردن ، به زنجیر بستن
296
Nomadic
عشیره ای ، خانه به دوشی ، چادرنشینی ، کوچ نشینی
297
Paragon
مظهر ، الگو ، نمونه کامل ، آدم بی نقص
298
Controversial
بحث انگیز ، جنجالی
299
Asperity
خشونت ، تندی ، کلفتی ، بدی
300
Epithet
عنوان ، صفت ، لقب ، برچسب ، انگ
301
Cursory
شتابزده ، سرسری ، اجمالی
302
indigenous
بومی ، ذاتی ، طبیعی
303
interloper
مزاجم ، فضول
304
Habitat
زیستگاه ، محل سکونت ، بوم
305
Gregarious
اجتماعی ، معاشرتی ، خونگرم ، گروه زی
306
Prolific
بارور ، پربار ، برکار ، فعال ، پر زادو ولد ، فراوان
307
Antithesis
نقطه مقابل ، ضد ، عکس ، تضاد ، مقابل
308
Sedentary
بی تحرک ، کم تحرک ، نشسته ، مستقر
309
Frugal
صرفه جو ، قانع ، کم خرج ، مقرون به صرفه
310
Bulwark
مدافع ، محافظ ، نگهبان ، حصار ، خاکریز
311
Cache
مخفیگاه (اسلحه ، آذوقه) ، نهانگاه
312
Cupidity
حرص ، آز ، طمع ، مال اندوزی
313
Altruistic
از خود گذشته ، نوع دوستانه ، فداکار
314
Coterie
جرگه ، گروه ، حلقه ، محفل
315
Embellish
تزیین کردن ، زینت دادن
316
Amorous
عاشق ، عاشق پیشه ، احساساتی
317
Virtuosity
هنرمندی ، مهارت ، استادی
318
Progency
فرزندان ، اولاد ، بچه ها ، اهل و عیال
319
Temerity
جسارت ، گستاخی
320
Saturate
اشباع کردن ، پر کردن
321
Fallacious
فریبنده ، گمراه کننده ، اشتباه ، مبالغه آمیز
322
Consummate
بی عیب ، تمام عیار ، ماهر ، به اوج رساندن ، کامل کردن
323
Concoct
سرهم کردن بهانه ، داستان تراشیدن ، جعل کردن ، از خود درآوردن
324
Perpetrate
مرتکب شدن ، دست زدن
325
Subterfuge
ترفند ، حیله ، تزویر
326
Manifold
متعدد ، گوناگون ، متنوع ، چندقسمتی ، چندجانبه
327
Fraught (with)
ناراحت ، سخت ، نگران کننده
328
impeccable
بی عیب ، بی نقص ، کامل ، منزه از گناه ، معصوم
329
resourceful
کاردان ، باتدبیر ، مبتکر ، کارآمد ، غنی
330
Assiduous
سختکوش ، با پشتکار ، مداوم
331
Hoax
کلک ، حقه ، شوخی احمقانه
332
Component
جزء ، بخش ، عنصر ، تشکیل دهنده
333
Labyrinth
پیچ در پیچ ، مخمصه ، هزارتوو
334
Evaluate
ارزیابی کردن ، برآورد کردن ، سنجیدن ، ارزش گذاری کردن
335
Murky
تیره ، تاریک ، گل آلود ، مشکوک
336
Gullible
ساده لوح ، زودباور ، هالو
337
Deploy
بسیج کردن ، مستقر کردن ، به کار گرفتن ، پخش شدن ، مستقر شدن
338
Attest
گواهی دادن ، اثبات کردن ، سوگند دادن ، اسم نویسی کردن
339
Exult
شادی کردن ، ذوق کردن ، به وجد آمدن
340
Enigma
معما ، چیستان ، راز