11th Literature Season 7 Flashcards
(94 cards)
1
Q
اختلاف
A
رفت و آمد
2
Q
استخلاص
A
رهایی جستن ، رهایی یافتن
3
Q
اعتذار
A
پوزش ، عذر خواهی ، پوزش خواهی
4
Q
التفات
A
توجّه
5
Q
اهمال
A
کوتاهی ، سهل انگاری کردن
6
Q
بر اثر
A
به دنبال، اثر به معنی ردّ پا است
7
Q
تخلّص
A
رهایی
8
Q
تکفّل
A
عهده دار شدن
9
Q
نگ
A
دویدن
10
Q
به تگ ایستاد
A
شروع به دویدن کرد
11
Q
ثِقَت
A
اطمینان ، خاطر جمعی
12
Q
جال
A
دام ، تور
13
Q
خایب
A
نا امید ، بی بهره
14
Q
دَها
A
زیرکی ، هوشمندی
15
Q
راه تافتن
A
راه کج کردن ، تغییر مسیر دادن
16
Q
ریاحین
A
جمع ریحان ، گل های خوشبو
17
Q
زه آب
A
زهاب ، آبی که از سنگی یا زمینی می جوشد ، مجازاً اشک
18
Q
ستیزه روی
A
گستاخ و پر رو ، پرخاشجوی ، جنگ خواه
19
Q
سیادت
A
سروری ، بزرگی
20
Q
صافی
A
پاک ، بی غش ، خالص
21
Q
طاعن
A
سرزنشگر ، عیب جو
22
Q
عقده
A
گره
23
Q
گرازان
A
در حال گرازیدن ، به تکبّر و ناز راه رفتن ، خرامان
24
Q
گَشن
A
انبوه ، پر شاخ و برگ
25
متصیّد
شکارگاه
26
متواتر
پی در پی ، پیاپی
27
مطاوعت
فرمان بری
28
مطلق
رها شده ، آزاد
29
مطوّقه
طوق دار
30
معونت
یاری ، کمک
31
مناصحت
اندرز دادن
32
مواجب
جمع موجب ، وظایف یا اعمالی که انجام آن بر شخص واجب است
33
موافق
همراه ، هم فکر
34
موالات
با کسی دوستی و پیوستگی داشتن ، دوست داری
35
مودّت
دوستی ، محبّت ، دوستی گرفتن
36
نَزِه
با صفا ، خوش آب و هوا ، خرّم
37
همگنان
همگان ، همه
38
وقیعت
بدگویی ، سرزنش ، عیب جویی
39
زاغ
کلاغ ، غراب
40
باری
خلاصه ، القصّه ، در هر صورت
41
هر یک خود را می کوشید
هر یک برای رهایی خود تلاش می کرد
42
سر خویش گرفت
راه خویش را پیش گرفتند
43
گزیرگاه
جای گریختن و فرار ، مَفر
44
خمیر
باطن انسان ، اندرون دل
45
فراغ
آسایش ، آسوده شدن ، راحتی
46
مکرمت
بزرگی ، جوان مردی
47
ارباب
دارا ، مالک ، پرورش دهندگان ، جمع رب
48
ردا
بالا پوش ، جبّه ، لباسی که روی لباس های دیگر بپوشند
49
برّ و برّ
با دقّت ، خیره خیره
50
بور
سرخ
51
بور شدن
شرمنده شدن ، خجلت زده شدن
52
تأثّر
اثرپذیری ، اندوه
53
تعلیمی
عصای سبکی که به دست گیرند
54
تلمّذ
شاگردی کردن ، آموختن
55
رفعت
اوج ، بلندی ، والایی
56
سو
دید ، توان بینایی
57
شماتت
سرکوفت ، سرزنش ، ملامت
58
شوربا
آش ساده که با برنج و سبزی می پزند
59
عیار
خالص، سنجه ، متضاد غش و ناپاکی
60
تمام عیار
کامل و بی نقصان، پاک و خالص
61
فرنگی مآب
کسی که به آداب اروپاییان رفتار می کند، متجدّد
62
قدّاره
جنگ افزاری شبیه به شمشیر ولی پهن و کوتاه تر
63
قدّاره کش
کسی که با توسّل به زود به مقاصد خود می رسد
64
قُلا
کمین
65
قُلا کردن
کمین کردن ، در پی فرصت بودن
66
قوّال
بازیگر نمایش های دوره گردی
67
کذا
آن چنانی ، چنان
68
کلون
قفل چوبی که پشت در نصب می شود
69
کمیسیون
یک کلمه فرانسوی ، هیئتی که وظیفه بررسی و مطالعه درباره موضوعی را بر عهده دارد ، جلسه
70
متجدّدانه
نوگرایانه ، روشنفکرانه
71
مخاطره
خطر ، خود را در خطر انداختن
72
مسامحه
آسان گرفتن ، ساده انگاری
73
مسحور
مفتون ، شیفته ، مجذوب
74
مُهملی
بیکارگی ، تنبلی
75
موقّر
با وقار ، متین
76
نخ قند
نوعی نخ که از الیاف کَنَف درست می شود
77
یغور
درشت و بد قواره
78
تجدّد
نو شدن، تازه شدن ، گرایش به نوخواهی
79
هست و نیست
قطعاً
80
متلک
سخنی که از روی طعنه و شوخی به کسی گفته شود
81
افسار گسیخته
گستاخ ، بی پروا ، وحشی
82
هردم بیل
بی نظم و بی قاعده
83
هپل هپو
بی ترتیب ، بی قاعده ، نامرتّب
84
ولنگاری
بی قیدی ، سهل انگاری
85
لاتی
فقر ، بی چیزی سخت ، افلاس
86
نقّال
قصّه خوان ، افسانه گو
87
قوز بالا قوز
کنایه از مشکل مضاعف
88
بد نهاد
بد سرشت، بد طینت، بد ذات
89
طهارت
پاک گردیدن ، پاکی ، وضو گرفتن
90
موهبت
عطیه
91
شمایل
شکل ، صورت ، تصویر
92
چنته
نوعی کیسه
93
قلدر
قوی ، گردن کلفت
94
حدّت
تندی ، تیزی ، خشم