3

Question 1

من به تازگی یک همسایه جدید در آپارتمان طبقه پایین از خودم دارم

Answer 1

I got a new neighbor in the apartment downstairs from me

Question 2

رفت طبقه بالا و در زد

Answer 2

He went upstairs and knocked at the door

Question 3

رفتم طبقه پایین تا تلفن رو جواب بدم

Answer 3

I went downstairs to answer the phone

Question 4

من هنوز ناهار نخوردم

Answer 4

I haven’t had lunch yet

Question 5

او (مو)هنوز نرسیده است

Answer 5

She hasn’t arrived yet

Question 6

آیا می توانید صدای تلویزیون را زیاد کنید؟ من نمی توانم آن را بشنوم.

Answer 6

Can you turn the TV up? I can’t hear it.

Question 7

درجه گاز را تا ۲۲۰ ببر بالا

Answer 7

Turn the oven up to 220

Question 8

درست قبل از اینکه شیر به جوش بیاید، حرارت را کم کنید

Answer 8

Just before the milk comes to the boil, turn down the heat

Question 9

پدرم همیشه صدای تلویزیون را خیلی بالا می آورد

Answer 9

My father always turns the TV up really high

Question 10

نسبت به فقرا توجه داشته باشید ( رعایت حال فقرا رو بکن )

Answer 10

Be considerate towards the poor

Question 11

او (مذ)همیشه مهربان و با ملاحظه بود

Answer 11

He was always kind and considerate

Question 12

صبر کردن از جانب او (مذ) بسیار محتاطانه (با ملاحظگی )بود

Answer 12

It was very considerate of him to wait

Question 13

واقعا باید بیشتر مراقب( با ملاحظه) مادرت باشی

Answer 13

You Should really be more considerate of your mother

Question 14

دختر ما درست روبروی ما اونطرف خیابان زندگی می کند

Answer 14

Our daughter lives just across the street from us

Question 15

آن طرف خیابان روبرو مدرسه یه کتابخانه است

Answer 15

across the street from the school is the library

Question 16

این نقاشی به یک کلکسیونر شخصی فروخته شد

Answer 16

The painting was sold to a private collector

Question 17

خانه روبروی من اونطرف خیابان هفته گذشته فروخته شد

Answer 17

The house across the street from mine was sold last week

Question 18

مطمئن نبودم که او (مو) با دوستانم همخوانی داشته باشد یا نه(دوستام قبولش میکنن یا نه )

Answer 18

I wasn’t sure if she would fit in with my friends

Question 19

به نظر نمی رسد که او ( مذ ) با بچه های دیگر هماهنگ ( جور ) باشد

Answer 19

He doesn’t seem to fit in with the other children

Question 20

من فکر می کنم شما خیلی خوب اینجا جا افتادی

Answer 20

I think you really fit in well here

Question 21

من به یه شام در فضای ازاد این آخر هفته دعوت شده ام

Answer 21

I’ve been invited to a cookout this weekend

Question 22

من می خواهم شما را به یک شام در فضای ازاد در خانه ام هفته آینده دعوت کنم

Answer 22

I’d like to invite you to a cookout at my house next week

Question 23

جولی قبلاً خانه کناری ما زندگی میکرد

Answer 23

Julie used to live next to us

Question 24

نمی توانم بگویم(اینطور فکر نمیکنم/اینطور حس‌ نمیکنم) مشتاق دیدار دوباره او (مونث)هستم

Answer 24

I can’t say I’m looking forward to seeing her again

Question 25

نمی توانم بگویم که به ازدواج او (مو) با او حسادت می کنم

Answer 25

I can’t say I envy her being married to him

Question 26

فکر نمی کنم بیشتر از سه یا چهار بار با من صحبت کرده باشه (مذ)

Answer 26

I don’t think he’s spoken to me more than three or four times

Question 27

فکر نمی کنم بیش از چهار یا پنج بار این کار را انجام داده باشید

Answer 27

I don’t think you’ve done it more than four or five times

Question 28

برگشت (مذ)تا برای مادرش دست تکان بده

Answer 28

He turned to wave to his mother

Question 29

وقتی عبور می کردیم برای ما دست تکان می دادند

Answer 29

they waved to us as we passed

Question 30

برایمان دست تکان دادند که همان جا که هستیم بمانیم

Answer 30

They waved to us to stay where we where

Question 31

من موفق شدم (تونستم)به موقع تمام کنم

Answer 31

I managed to finish on time

Question 32

با شیرجه زدن در رودخانه موفق به فرار شدم

Answer 32

I managed to escape by diving into the river

Question 33

من نمی دانم شما چجور موفق بشی/چطور انجامش بدی

Answer 33

I don’t know how you manage

Question 34

اکثر کارمندان این شرکت اهل شمال هستند

Answer 34

most employees of the firm are from the north

Question 35

در این شرکت 300 کارمند وجود دارد

Answer 35

There are 300 employees in this firm

Question 36

او در یک شرکت حقوقی بزرگ در مرکز شهر کار می کند

Answer 36

She works at a big law firm downtown

Question 37

من در مرکز شهر کار می کنم، اما در حومه شهر زندگی می کنم

Answer 37

I work downtown, but I live in the suburbs

Question 38

من یک خانه در مرکز شهر تورنتو دارم

Answer 38

I have a house in downtown Toronto

Question 39

رئیس مجبور کرد الیزابت را که ساعت های طولانی کار کند

Answer 39

The boss made Elizabeth work long hours

Question 40

پرستاران باید ساعت های طولانی کار کنند

Answer 40

Nurses have to work long hours

Question 41

آیا کسی داوطلب خواهد شد که به من کمک کند تا این کثیفی (آشفتگی) را پاک کنم؟

Answer 41

Will anyone volunteer to help me clean up this mess?

Question 42

هیچ کس برای شیفت شب داوطلب نشد

Answer 42

No one volunteered for the night shift

Question 43

علاوه براین (تازشم)، خانش (مو) همیشه کاملا تمیزه (بی لک)است

Answer 43

To top it off, her house is always spotless

Question 44

و تازشم، او (مذ) خوشگل بود

Answer 44

and to top it all off, he was gorgeous

Question 45

علاوه بر این (تازشم)، یک دختره می خواهد به گروه اضافه بشه

Answer 45

To top it all off, a girl wants to join the band

Question 46

او (مو) خانه را خیلی تمیز نگه می دارد

Answer 46

She keeps the house spotless

Question 47

سینک و شیر آب کاملا تمیز هستند

Answer 47

The sink and the faucet are spotless

Question 48

صادقانه نمی دونم از کجا وقتش و پیدا میکنی

Answer 48

I honestly don’t know where you find the time

Question 49

من صادقانه نمی دانم این همه هیاهو (جر و بحث)برای چیست

Answer 49

I honestly don’t know what all the fuss is about فاس

Question 50

من واقعاً خوش شانس هستم که شما را به عنوان یک دوست دارم

Answer 50

I’m really lucky to have you as a friend

Question 51

من واقعا خوش شانس هستم که فردیناند را به عنوان همکار دارم

Answer 51

I’m really lucky to have Ferdinand as a coworker

Question 52

او (مذ) تو ساختمان سازی کار می کند

Answer 52

He works in construction

Question 53

بیا و تو باغ کمکم کن

Answer 53

Come and give me a hand in the garden

Question 54

بزار تو بردن/بلند کردن این چمدون ها کمکت کنم

Answer 54

let me give you a hand with these suitcases

Question 55

کمکش کردم (مو) تا لباس ها و وسایلش را جمع کند

Answer 55

I gave her hand packing up her clothes and stuff

Question 56

آیا می توانم برای شما یک میان وعده درست کنم؟

Answer 56

can I fix you a snack?

Question 57

من همین الان یک نوشیدنی سرد برای خودم درست کردم

Answer 57

I just fixed myself a cold drink

Question 58

من قراره که (میخوام) یک غذای خانگی درست کنم

Answer 58

I am going to fix a home cooked meal

Question 59

من هنوز هم هر از چند گاهی او (مو) را می بینم

Answer 59

I still see her every now and then

Question 60

هرازگاهی ازش (مذ) می شنوم

Answer 60

I hear from him every now and then

Question 61

بیا هر از چند گاهی بیرون بریم

Answer 61

Let’s go out every now and then

Question 62

پدرم اتفاقی در رو روی من قفل کرد

Answer 62

My father accidentally locked me out of the house

Question 63

او (مو) به طور تصادفی نوار را پاک کرد

Answer 63

She accidentally erased the tape

Question 64

من به طور اتفاقی نوشیدنی ام را روی او (مذ) ریختم

Answer 64

I accidentally spilled my drink all over him

Question 65

این از سخاوتش بود (مذ) که پیشنهاد داد هزینه هر دوی ما رو بدهد

Answer 65

It was generous of him to offer to pay for us both

Question 66

تو حتی هیچ وقت پیشنهاد کمک کردن ندادی

Answer 66

you never ever offer to help

Question 67

شما باید خسارت وارده را بپردازید

Answer 67

You have to pay for the damages

Question 68

شما باید هزینه بلیط را از قبل پرداخت کنید

Answer 68

You must pay for the ticket in advance