9 Flashcards
(19 cards)
to accompany smb
accompanied by
to be accompanied by
accompaniment
همراهی کردن
همراه با
همراه با چیزی بودن
همراهی
archaeology
archaeologist
archaeiological
archaeologically
باستان شناسی
باستان شناس
از نظر باستان شناسی
to eliminate
elimination
از بین بردن، حذف کردن
نابودی، حذف
timber
چوب
الوار، تیر چوبی
Virtue
virtual
virtually
ویژگی مثبت
پرهیزگاری
تقریبی
مجازی
تقریبا
به طور مجازی
Literature
Literary
Literal
Literally
ادبیات
ادبی
لفظی، تحت الفظی (واژه به واژه)
به طور تحت الفظی (واژه به واژه)
به معنای واقعی کلمهه
to flourish
flourish
flourishing
رشد کردن
شکوفا شدن
خوب و خوشحال بودن
تصنع، حرکت گستاخانه
در حال شکوفایی، روبه رو رشد
to mean
به معنی چیزی بودن
منظور داشتن
قصد داشتن
اهمیت داشتن
to civilize
civilized
Civilization
متمدن کردن
متمدن
تمدن
to spurt
spurt
فوران کردن،
با شدت ریختن
فوران
افزایش ناگهانی
dense
غلیظ انبوه متراکم
احمق
dense fog
dense leaves
dense population
to attest
تصدیق کردن
to space
فاصله گذاری کردن، فضا دادن
فضا، مکان
فضا
apart
جدا، از هم جدا
با فاصله
to drill
حفاری کردن، با مته سوراخ کردن
اموزش دادن (از راه تمرین و تکرار)
دریل
تمرین
to settle
حل و فصل کردن
مصالحه کردن
مشخص کردن
تسویه کردن، تسویه حساب کردن
سکنی گزیدن، ساکن شدن
تسکین دادن، تسکین یافتن
نشستن
نشست کردن
قراردادن
دربرگرفتن
(to settle over/on)
settlment
تسویه
کوچگاه
توافق، توافق نامه
Cliff
پرتگاه
صخره
B.C. 300
300 A.D.
300 BCE
300 CE
۳۰۰ سال قبلاز میلاد
۳۰۰ سال بعد از میلاد.