A2 Flashcards

Question

Verbringen

Answer 1

گذراندن زمان Ich werde Abend mit meiner Familie verbringen 1. من عصر را با خانواده ام خواهم گذراند.

Answer 2

مهاجرت کردن

Answer 3

ارائه (درسی) کنفرانس

Answer 4

گرسنه بودن سیر بودن

Answer 5

عادت غذایی

Answer 6

امتحان کردن مزه کردن

Answer 7

برش تکه An Baumscheiben kann man das Alter des Baumes ablesen از روی یک برش از (تنه) درخت آدم می‌تواند عمر درخت را بفهمد.

Answer 8

اطلاع دادن گزارش دادن تعریف کردن Er hat mir alle Einzelheiten des Gesprächs berichtet. او همه جزئیات مکالمه را به من اطلاع داد.

Answer 9

موافق بودن

Answer 10

گردش پیاده

Answer 11

انعام

Answer 12

عوض کردن

Answer 13

تحویل دادن Ich soll dieses Päckchen bei Herrn Müller abgeben . من باید این بسته را به آقای "مولر" تحویل بدهم.

Answer 14

جا گذاشتن

Answer 15

علاقه

Answer 16

تقسیم کردن

Answer 17

فوق‌العاده تحسین‌ برانگیز

Answer 18

ناحیه منطقه

Answer 19

موافق بودن مخالف بودن

Answer 20

توافق کردن Jeder hat einen anderen Vorschlag. Wir können uns leider nicht darauf einigen. هرکسی یک پیشنهاد دارد. ما متاسفانه نمی‌توانیم متحد شویم

Answer 21

تخفیف

Answer 22

سخنرانی

Answer 23

برگذار شدن Das Spiel findet auch bei Regen statt. 1. بازی در هوای بارانی هم برگزار می‌شود.

Answer 24

جزیره

Answer 25

غیر ممکن غیر قابل تصور

Answer 26

طرح برنامه نقشه

Answer 27

نامعلوم

Answer 28

ساختمان

Answer 29

با شکوه

Answer 30

وزن کم کردن

Answer 31

استراحت کردن

Answer 32

تغذیه

Answer 33

قرض دادن

Answer 34

باشگاه

Answer 35

مسابقه

Answer 36

هر چند وقت یکبار Er gehr immer wieder schwimmen.,

Answer 37

تصمیم گرفتن

Answer 38

بیان کردن ترحم و دلسوزی

Answer 39

بیمه شرکت بیمه

Answer 40

نشانه بیماری Die Ärztin bat ihn, die Symptome genau zu beschreiben. پزشک از او درخواست کرد که نشانه‌های بیماری را به‌طور دقیق توصیف کند.

Answer 41

معاینه کردن

Answer 42

حقیقت

Answer 43

جای خالی

Answer 44

شرکت کارخانه

Answer 45

شرایط کاری

Answer 46

صرفه جویی هزینه

Answer 47

موفقیت

Answer 48

رقابت مسابقه رقابت

Answer 49

کم شدن پایین رفتن

Answer 50

اقتصاد

Answer 51

استخدام دائم

Answer 52

چسباندن

Answer 53

استقامت ایستادگی تحمل Der Sportler läuft jeden Tag, um seine Ausdauer zu verbessern. ورزشکار برای بهبودبخشیدن به استقامتش هر روز می‌دود. Jeder Beruf verlangt Engagement und Ausdauer. هر شغلی به تعهد و ایستادگی نیاز دارد.

Answer 54

ماهیچه

Answer 55

بوی خوب دادن

Answer 56

گرفتن جمع کردن

Answer 57

به پایان رساندن

Answer 58

قاشق چنگال و چاقو

Answer 59

چنگال قاشق چاقو

Answer 60

حداقل

Answer 61

لحظه Im Augenblick sind keine Plätze frei. در حال حاضر هیچ جایی آزاد نیست. یکباره فورا

Answer 62

واکنش نشان دادن پاسخ دادن Ich habe dem Vermieter geschrieben, aber er hat noch nicht reagiert. من برای صاحب خانه (نامه) نوشتم اما او هنوز پاسخ نداده‌است. Ohne Zweifel wird sie drastisch reagieren بدون شک او به شدت واکنش نشان خواهد داد.

Answer 63

وسیله مصرفی

Answer 64

کیف پول

Answer 65

احساس وظیفه

Answer 66

تحسین و تشویق کردن Für seine erfolgreiche Arbeit wurde er von der Chefin gelobt برای کار موفقیت آمیزش رئیس او را تحسین کرد.

Answer 67

تولید کردن ساختن Der Gürtel ist aus echtem Leder hergestellt. کمربند از چرم واقعی تولید شد

Answer 68

دور انداختن

Answer 69

انجان دادن خوش گذراندن شرکت

Answer 70

صحبت کردن سرگرم کردن تامین مالی کردن

Answer 71

سورپرایز کردن

Answer 72

بخش حوزه

Answer 73

مدیریت کردن ریاست کردن مدیر

Answer 74

در کل اصلا

Answer 75

به دست اوردن کسب کردن

Answer 76

سرعت شتاب Das Fahrzeug erreichte eine Geschwindigkeit von vier Kilometern pro Stunde, es brauchte aber alle 15 Minuten eine Pause.

Answer 77

اعتماد کردن

Answer 78

مصرف کردن Wie viel Benzin verbraucht dein Auto? ماشینت چقدر بنزین مصرف می‌کند؟

Answer 79

بطور متوسط

Answer 80

توصیه کردن Können Sie mir einen guten Arzt empfehlen? می‌توانید به من یک دکتر خوب توصیه کنید

Answer 81

انتخاب کردن

Answer 82

مشورت دادن سرخ یا کباب کردن

Answer 83

قیمت مناسب Günstig

Answer 84

احتمالا Wahrscheinlich

Answer 85

مراقبت کردن تامین کردن فراهم کردن

Answer 86

اماده سازی تهیه

Answer 87

سوختن سوزاندن

Answer 88

درهم بی نظم

Answer 89

تعجب کردن Es hat mich gewundert, dass das Essen hier so günstig ist. این من را شگفت زده کرد که غذای اینجا اینقدر ارزان است. Ich wundere mich, dass du schon so früh aus der Schule kommst. Was ist los? من تعجب می‌کنم که تو اینقدر زود از مدرسه آمدی. چه شده؟

Answer 90

مزاحم بودن

Answer 91

نرخ تورم

Answer 92

واضح شفاف

Answer 93

تکرار کردن

Answer 94

حال حاضر

Answer 95

مداوم مکررا

Answer 96

بورسیه

Answer 97

حرکت دادن Mir tut der Arm weh, wenn ich ihn bewege. دستم درد می‌گیرد، وقتی آن را حرکت می‌دهم خود راحرکت دادن Die Hose ist mir zu eng. Ich kann mich kaum bewegen. این شلوار برای من خیلی تنگ است. من به سختی می توانم خود را حرکت بدهم

Answer 98

متوجه شدن تشخیص دادن Sie werden den Unterschied sofort merken! شما تفاوت را به‌سرعت خواهید فهمید. به خاطر سپردن Ich kann mir keine Zahlen merken. Ich vergesse sie sofort wieder. من نمی‌توانم اعداد را به خاطر بسپارم. من آنها را بلافاصله فراموش می‌کنم.

Answer 99

‎فرستادن ‎ارسال کردن

Answer 100

جنسیت

Answer 101

چسباندن

Answer 102

ساکت بودن Sie sprach viel, aber ihr Mann schwieg den ganzen Abend lang. . او خیلی صحبت می‌کرد، اما شوهرش همه شب را ساکت بود.

Answer 103

وجود داشتن

Answer 104

عبوس بدخلق

Answer 105

عاقبت ‏Schulden waren die Folge der zu hohen Ausgaben. بدهی ها عاقبت خرج کردن بیش از حد بودند. قسمت سریال

Answer 106

تولید کردن

Answer 107

درعین حال

Answer 108

رفتارکردن Alle waren aufgeregt, nur Ruth verhielt sich sehr ruhig.  همه هیجان زده بودند، فقط "روت" خیلی خونسرد رفتار می کرد.

Answer 109

مصرف کردن

Answer 110

معتاد ماده اعتیاد اور

Answer 111

متنوع

Answer 112

عملی کردن اجرایی کردن Sie setzte ihren Plan um und kaufte ein Haus. او برنامه‌اش را اجرایی کرد و یک خانه خرید

Answer 113

اقامت محل اقامت

Answer 114

کوهستان

Answer 115

اسکناس سکه پول خرد

Answer 116

رد شدن (از خیابان) گذشتن (از خیابان)

Answer 117

بیابان

Answer 118

دریافت کردن حفظ کردن نگه داشتن

Answer 119

قطره باران دانه برف

Answer 120

اشتیاق اوردن مشتاق کردن جذب کردن علاقه داشتن Ich kann mich für Sport nicht begeistern. من نمی‌توانم جذب ورزش بشوم

Answer 121

متقاعد کردن

Answer 122

عالی فوق العاده

Answer 123

طولانی کردن ‏Ich möchte meinen Aufenthalt verlängern من می خواهم اقامتم را طولانی کنم. تمدید کردن

Answer 124

ارزش چیزی را داشتن Es lohnt sich für uns alle, wenn wir uns Mühe geben.  برای همه ما ارزش دارد، وقتی به خودمان زحمت می‌دهیم. [تلاش می‌کنیم] Für drei Tage zu meinen Eltern fahren lohnt sich nicht. Es ist zu weit.  برای سه روز، پیش والدینم رفتن ارزشش را ندارد. آنجا خیلی دور است.

Answer 125

پذیرایی کردن

Answer 126

فرار کردن

Answer 127

اعتراف کردن پذیرفتن

Answer 128

عجله کردن

Answer 129

گریه کردن

Answer 130

آتشنشانی

Answer 131

دزدیدن

Answer 132

با زور باز کردن

Answer 133

قفل کردن

Answer 134

مجرم سارق

Answer 135

مظنون

Answer 136

ایمن سازی کردن

Answer 137

داوطلبانه خیرخواهانه

Answer 138

تمرکز

Answer 139

خلاقیت

Answer 140

تاسیس کردن

Answer 141

پرطرفدار پرمتقاضی بودن

Answer 142

ساکن کردن منزل دادن

Answer 143

به دست اوردن کسب کردن ‏Ich habe alles erreicht, was ich wollte. ‎ من به هر چیزی که می‌خواستم رسیدم Man kann die Freundin mit öffentlichen Verkehrsmitteln nicht gut erreichen. رسیدن

Answer 144

حداکثر

Answer 145

راه بندان ترافیک

Answer 146

استعفا دادن

Answer 147

اخیرا

Answer 148

قصد داشتن Haben Sie morgen Abend schon etwas vor? آیا فردا عصر برنامه ای برای چیزی دارید؟

Answer 149

اشتیاق شور

Answer 150

واکسن

Answer 151

درخواست کردن Letzte Woche habe ich mein Visum beantragt من هفته گذشته ویزایم را درخواست کردم.

Answer 152

دلتنگ شدن

Answer 153

تاخیر

Answer 154

معتبر

Answer 155

لغو کردن کنسل کردن Nächste Woche fällt der Kurs aus. هفته دیگر کلاس برگزار نمی‌شود

Answer 156

وابسته بودن Die Bezahlung richtet sich nach der Leistung. دستمزد وابسته به عملکرد است

Answer 157

منتشر کردن Das Buch wurde gestern veröffentlicht. کتاب دیروز منتشر شد

Answer 158

کشتن به قتل رساندن

Answer 159

کشف کردن پیدا کردن

Answer 160

جویا شدن پرسش کردن Ich möchte mich erkundigen, wie es Ihnen geht. من می خواهم جویا شوم که حال شما چطور است

Answer 161

بستگی داشتن