arabi Flashcards

sentences (91 cards)

1
Q

یَجِبُ أَنْ لا نَرْفَعَ أَصْواتَنا فوقَ صَوتِ مَنْ نَتَکَلَّمُ مَعَهُ

A

ما نباید صداهایمان را بالاتر از صدای کسی که با او سخن می‌گوییم (مخاطب) بالا ببریم.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

عَلَیْنا أَن نُحافِظَ عَلیٰ أَداءِ الصَّلاهِ فی وَقْتِها

A

ما باید (بر ما لازم است که) بر انجام نماز اول وقت محافظت کنیم. (مراقب انجام نماز در (اول) وقتش باشیم).

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

قَدَّمَ لُقمانُ الْحَکیمُ لِابْنِهِ مَواعِظَ قَیِّمَهً

A

لقمان حکیم به پسرش (فرزندش) پندهای ارزشمندی تقدیم کرد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

لا تَعْمُرُ الْحِکمَهُ فی قَلْبِ الْمُتَواضِعِ

A

پند و حکمت، در قلب (انسان) متواضع و فروتن ماندگار نمی‌شود.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

اَلْإعْجابُ بِالنَّفْسِ عَمَلٌ مَقْبولٌ.

A

خودپسندی کاری پسندیده (مورد قبول) است.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

سُئِلَ رَسولُ اللهِ (ص): مَنْ أَحَبُّ النّاسِ إلَی اللهِ، قالَ أَنفَعُ النّاسِ لِلنّاسِ.

A

از پیامبر خدا پرسیده شده: چه کسی نزد خداوند محبوب‌ترین مردم است، فرمود سودمندترین مردم برای مردم.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

أَحسَنُ زینَهِ الرَّجُلِ السَّکینَهُ مَعَ إیمانٍ.

A

بهترین زینت مرد آرامش همراه ایمان است.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

رَبَّنا آمَنّا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الرّاحِمینَ اَلْمؤمِنون

A

پروردگارا ایمان آوردیم پس بر ما ببخشای و به ما رحم کن که تو بهترین رحم کنندگان هستی.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

وَ جادِلْهُم بِالَّتی هیَ أَحْسَنُ إنَّ رَبَّکَ هوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ …

A

و با آنها به روشی که نیکوتر است مجادله نمای (ستیزه کن) در حقیقت، پروردگارت به [حال] کسی که از راهش منحرف شده، داناتر است.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

کَم سِعرُ هٰذَا الْقَمیصِ الرِّجالیِّ؟

A

قیمت این پیراهن مردانه چقدر است؟

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

سِتّونَ أَلْفَ تومان.

A

۶۰ هراز تومان

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

أُریدُ أَرخَصَ مِن هٰذا. هٰذِهِ الْسَعارُ غالیَهٌ.

A

ارزان‌تر از این می‌خواهم. این قیمت‌ها گران (بالا) است.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

عِندَنا بِسِعْرِخَمسینَ أَلْفَ تومان. تَفَضَّلی اُنظُری.

A

به قیمت ۵۰ هزار تومان داریم. بفرما ببین.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

اَلسِّروالُ الرِّجالیُّ بِتِسعینَ أَلْفَ تومان، وَ السِّروالُ النِّسائیُّ بِخَمسَهٍ وَ تِسْعینَ أَلْفَ تومان.

A

شلوار مردانه ۹۰ هزار تومان و شلوار زنانه ۹۵ هزار تومان است.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

أُریدُ سَراویلَ أَفضَلَ مِن هٰذِهِ.

A

ی: شلوارهایی بهتر از این می‌خواهم.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

لْمِسْکُ عِطْرٌ یُتَّخَذُ مِنْ نَوعٍ مِنَ الْغِزلا

A

مشک، عطری است که از نوعی از آهوان گرفته می‌شود

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
17
Q

اَلشَّرشَفُ قِطعَهُ قُماشٍ توضَعُ عَلَی السَّریرِ.

A

ملافه، تکه پارچه‌ای است که روی تخت گذاشته می‌شود.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
18
Q

اَلْعَرَبُ یَنطِقونَ الْکَلِماتِ الدَّخیلَهَ طِبقَ أَصلِها.

A

عرب‌ها کلمه‌های وارد شده را (وارداتی) را طبق اصل آن به زبان می‌آورند.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
19
Q

فِی اللُّغَهِ الْعَرَبیَّهِ مِئاتُ الْکَلِماتِ الْمُعَرَّبَهِ ذاتُ الْأُصولِ الْفارِسیَّهِ

A

فِی اللُّغَهِ الْعَرَبیَّهِ مِئاتُ الْکَلِماتِ الْمُعَرَّبَهِ ذاتُ الْأُصولِ الْفارِسیَّهِ

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
20
Q

أَلَّفَ الدُّکتورُ ألتونجی کِتاباً یَضُمُّ الْکَلِماتِ التُّرکیَّهَ الْمُعَرَّبَهَ فِی اللُّغَهِ الْعَرَبیَّهِ.

A

دکتر التونجی کتابی تألیف کرد که کلمات ترکیِ عربی شده را در زبان عربی در بر می‌گرفت.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
21
Q

اوَلَ الرَّجُلُ الْکَثیرُ الْمَعاصی أَن یُصلِحَ نَفْسَهُ، فَلَم یَستَطِعْ فِی الْبِدایَهِ.

A

مرد بسیار گناهکار تلاش کرد که خودش را اصلاح کند ولی در آغاز نتوانست

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
22
Q
  • طَلَبَ الرَّجُلُ الْفاضِلُ مِن الرَّجُلِ الْکَثیرِ الْمَعاصی أَنْ یَلْتَزِمَ بِکُلِّ الْحَسَنا
A

مرد دانشمند از مرد بسیار گناهکار خواست که به همه نیکی‌ها پایبند باشد.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
23
Q

تَنَعَ الرَّجُلُ الْکَثیرُ الْمَعاصی عَنِ الذُّنوبِ لِوَفائِهِ بِالْعَهْدِ.

A

رد بسیار گناهکار به خاطر وفای به عهدش از گناهان خودداری کرد.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
24
Q

کادَ الشّابُّ الْکَذّابُ یَغْرَقُ عِندَما کَذَبَ لِلْمَرَّهِ الثّالِثَ

A

جوان بسیار دروغگو نزدیک بود غرق شود هنگامی که برای بار دوم دروغ گفت.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
25
یَظْهَرُ الْکِذْبُ فی فَلَتاتِ اللِّسانِ وَ صَفَحاتِ الْوَجْ
روغ در لغزش‌های زبان و همه جای چهره آشکار می‌شود.
26
أَمّارَهٌ بِالسّوءِ
بسیار امر کننده به بدی
27
فَتّاحَهُ الزُّجاجَهِ
در باز کن بطری
28
غصونُ الْأَشجارِ فی الشِّتاءِ بَدیعَهٌ خَضِرَهٌ
شاخه‌های درختان در زمستان نو و سبز است.
29
= بَیتُ الطُّیورِ.
اَلْوُکْنَهُ
30
شَرَفٌ وَ عَظَمَهٌ وَ عِزَّهُ النَّفسِ
اَلْکَرامَهُ
31
زینَهٌ مِنَ الذَّهَبِ أَوِ الْفِضَّهِ فی یَدِ الْمَرأَهِ.=
اَلسِّوارُ
32
= مَنْ یُعْجِبُکَ شَکْلُهُ وَ کَلامُهُ وَ سُلوکُهُ.
المیح
33
إیّاکَ وَ مُصادَقَهَ الْأَحمَقِ، فَإنَّهُ یُریدُ أَنْ یَنفَعَکَ فَیَضُرُّکَ
از دوستی با نادان بپرهیز زیرا او می‌خواهد به تو سود برساند اما زیان می‌رساند.
34
اَلصَّدیقُ مَن کانَ ناهیاً عَنِ الظُّلمِ وَ الْعُدوانِ مُعیناً عَلَی الْبِرِّ وَ الْإحسا
دوست کسی است که بازدارنده از ستم و دشمنی و یاری رساننده بر نیکی و احسان باشد.
35
اَلصَّدیقُ الصَّدوقُ مَن نَصَحَکَ فی عَیبِکَ، وَ حَفِظَکَ فی غَیبِکَ، وَ آثَرَکَ عَلیٰ نَفْسِهِ
دوست راستگو کسی است که تو را درباره عیبت پند دهد، و تو را در نبودنت حفظ کند، و تو را بر خودش برگزیند
36
قیمَهٌ =
سعز
37
اَلْمَتْجَر =
الدکان
38
دَنا =
قرب
39
انَّهُ کانَ مَنصوراً
همانا او یاری شده بود
40
اَللهَ أَعْلَمُ بِما تَعْمَلونَ
خدا به آنچه انجام می‌دهید داناتر (آگاه‌تر) است.
41
مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هٰذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ
چه کسی ما را از مرقدمان برانگیخت، این همان وعده خداوند رحمان است و فرستادگان راست گفتند.
42
أَنْشَدْنا فِی الِاصْطِفافِ الصَّباحیِّ
در صف صبحگاه سرود سرودیم. باب: أفعال
43
سَنَتَخَرَّجُ مِنَ الْمَدرَسَهِ بَعْدَ سَنَهٍ
معنی: سالِ بعد از مدرسه دانش آموخته می‌شویم. باب: تَفعُّل
44
جُنودُنا یُدافِعونَ عَنِ الْوَطَنِ.
ربازانمان از میهن دفاع می‌کنند. باب: مُفاعَلَه
45
تَنْفَتِحُ الْأَزهارُ فِی الرَّبیعِ.
شکوفه‌ها در بهار شکوفا می‌شوند. باب: إنفعال
46
اَلشَّریکانِ تَعامَلا قَبْلَ سَنَهٍ.
دو شریک سالِ قبل باهمدیگر معامله کردند. باب: تَفاعُل
47
- یَسْتَخْدِمُ الْمَصنَعُ عُمّالاً
کارخانه کارگرانی را استخدام کرد باب: إستفعال
48
رَجاءً، عَلِّمْنی الزِّراعَهَ.
لطفاً، به من کشاورزی یاد بده. باب: تَفعیل
49
- أَشْتَغِلُ عِنْدَ أَبی
نزد پدرم مشغول به کار هستم
50
یَضْحَکُ ≠
یبک
51
اِمْتَلَأَ اَلْمَلعَبُ بِالْمُتَفَرِّجینَ.
ورزشگاه از تماشاچیان پر شد.
52
اللَّهُ نُورُ السَّمَاواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ
خداوند نور آسمان‌ها و زمین است؛ نور او مانند چراغدانی است که در آن چراغی است، آن چراغ در شیشه‌ای است که آن شیشه مانند ستاره‌ای درخشان است
53
… أَرْسَلْنَا إِلَی فِرْعَوْنَ رَسُولاً فَعَصَی فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ
ما پیامبری را نزد فرعون فرستادیم، اما فرعون از پیامبر اطاعت نکرد
54
وَ عَسَی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسَی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ
بسا چیزی را بدتان بیاید و آن برای شما بهتر است، و چه بسا چیزی را دوست می‌دارید حال آن، برای شما بد است.
55
أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لَا بَیْعٌ فِیهِ وَلَا خُلَّهٌ
از آنچه به شما روزی داده‌ایم انفاق کنید پیش از آنکه روزی بیاید (فرا رسد) که در آن نه داد و ستدی است و نه دوستی و نه شفاعت
56
تَجرِی الرّیاحُ بِما لا تَشتَهِی السُّفُنُ
معنی عربی: بادها به سمتی که کشتی‌ها نمی‌خواهند جریان دارند
57
أَکَلْتُم تَمْری و عَصَیْتُم أَمْری.
رمایم را خوردید و از فرمانم سرپیچی کردید
58
اَلْخَیْرُ فی ما وَقَعَ.
خوبی در چیزیی است که اتفاق افتد
59
بِمَ یَذْهَبُ الطُّلّبُ إلَی الْمَدرَسَهِ؟
بِحافِلَهِ الْمَدرَسَهِ
60
وَ ٱلَّذِی یُصَلِّی عَلَیۡکُمۡ وَمَلَـٰٓئِکَتُهُۥ لِیُخۡرِجَکُم مِّنَ ٱلظُّلُماتِ إِلَی ٱلنُّورِۚ
و (خدا) همان کسی است که [خود] همراه با فرشتگانش بر شما [مؤمنان] رحمت می‌فرستد تا شما را از تاریکی‌ها به سوی نور بیرون ببرد
61
لِکَیْلا تَحزَنوا عَلیٰ ما فاتَکُم
برای اینکه به آنچه از دستتان رفته، ناراحت نشوید.
62
لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ
به نیکوکاری دست نخواهید یافت تا زمانی که از آنچه دوست می‌دارید انفاق کنید.
63
اَللّٰهُمَّ إنّی أَعوذُ بِکَ مِنْ نَفْسٍ لا تَشْبَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لا یَخْشَعُ وَ مِنْ عِلْمٍ لا یَنْفَعُ وَ مِنْ صَلاهٍ لا تُرْفَعُ وَ مِنْ دُعاءٍ لا یُسْمَعُ.
خداوندا! همانا من به تو پناه می‌برم از نفسی که سیر نمی‌شود و از قلبی که فروتنی نمی‌کند و علمی که سود نمی‌رساند و نمازی که بالا برده نمی‌شود و دعایی که شنیده نمی‌شود.
64
تَفَضَّلی، و هَلْ تُریدینَ بِطاقَهَ الشَّحْنِ
بفرما، و آیا کارت شارژ را می‌خواهی؟
65
أَعْطینی الْبِطاقَهَ مِنْ فَضلِکِ. سامِحینی؛ أَنتِ عَلَی الْحَقِّ. أُبَدِّلُ لَکِ الْبِطاقَهَ.
لطفاً کارت را به من بده. مرا ببخش؛ حق با شماست. کارت را برای شما عوض می‌کنم.
66
حَسِبَهُ کِذْباً، وَ ما قَبِلَهُ:
انکر
67
اَلْعِلْمُ نورٌ وَ ضیاءٌ یَقْذِفُهُ اللهُ فی قُلوبِ أَوْلیائِهِ
دانش، نور و روشنایی است که خداوند آن را در دل‌های اولیائش می‌اندازد.
68
لا تَغْتَرّوا بِصَلاتِهِم وَ لا بِصیامِهِم … وَلٰکِنِ اخْتَبِروهُم عِنْدَ صِدْقِ الْحَدیثِ وَ أَداءِ الْأَمانَهِ.
با نماز و روزه‌شان فریب نخورید اما آنها را هنگام راستگویی و امانتداری بیازمایید.
69
لا تَسْتَشِرِ
مشورت نکن
70
یَبْلُغُ الصّادِقُ بِصِدْقِهِ ما لا یَبْلُغُهُ الْکاذِبُ بِاحْتیالِهِ.
راستگو با راستگویی خود به آن چیزی می‌رسد که دروغگو با فریب‌کاریش به آن نمی‌رسد
71
تُحَدِّثِ النّاسَ بِکُلِّ ما سَمِعْتَ بِهِ
ر چه را که شنیدی‌اش با مردم در میان نگذار
72
یُعْجِبُنی عیدٌ یَفْرَحُ فیهِ الْفُقَراءُ
عیدی را دوست دارم که فقرا در آن خوشحالی می کنند
73
مَن عَذٌبَ لِسانُهُ کَثُرَ إخوانُهُ
: هرکه زبانش خوش و شیرین باشد دوستانش زیاد می‌شود.
74
إذا تَمَّ العَقلُ نَقَصَ الکَلامُ
هر گاه عقل کامل شود سخن ناقص می گردد
75
کانَ حاتِمٌ یَرُدُّ مَنْ أَتاهُ فی حاجَهٍ خائِباً.
حاتم کسی را که با خواسته‌ای به سویش می‌آمد را نا امید بر می‌گرداند.
76
لِنَسْتَمِعْ إلَی الْکَلامِ الْحَقِّ.
باید به سخن حق گوش بدهیم
77
اَلَّذی لا رَجاءَ لَهُ لِلنَّجاحِ فی هَدَفِ
اَلْخائِب
78
لِیُنْفِقْ ذُو سَعَهٍ مِنْ سَعَتِهِ
توانمند از توانمندی خودش باید انفاق کند
79
لَا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّهَ لِلَّهِ جَمِیعًا
از سخنانشان ناراحت نشو که همه ی عزت مال خداست
80
أَفَلَمْ یَنْظُرُوا إِلَی السَّمَاءِ فَوْقَهُم کَیْفَ بَنَیْناها
آیا مگر به آسمان بالای سرشان ننگریسته‌اند که چگونه آن را ساخته‌ایم؟!
81
غدا
فردا
82
صارَ کُلُّ مَکانٍ مَمْلوءً بِالْأَزهارِ الْجَمیلَهِ.
کل مکان پر از شکوفه های زیبا شد
83
وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کَانَ مَسْئُولًا
ه عهد (خود) وفا کنید که از عهد سؤال میشود.
84
یَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مَا لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ
چیزی که در دلهایشان نیست با زبان‌های خویش می‌گویند.
85
وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا
و نعمت خدا را برای خودتان یاد کنید آنگاه که دشمنان (یکدیگر) بودید پس او میان دلهایتان انس و الفت ایجاد کرد و به خاطر نعمت او برادر شدید.
86
شَمُّ الْقِطِّ أَقویٰ مِنْ شَمِّ الْکَلْبِ
حس بویایی گربه قوی‌تر از حس بویایی سگ است.
87
قَدْ کُتِبَ عَلَی اللَّوْحِ
روی تخته نوشته شده است
88
سَأَکتُبُ لَکَ الْإجابَهَ
جواب ها را برایت خواهم نوشت
89
لَا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ
و از رحمت خدا نا امید نشوید، زیرا فقط قوم کافر از رحمت خدا ناامید می‌شوند.
90
لَیْسَ الْحَلیمُ مَنْ عَجَزَ فَهَجَمَ، وَ إذا قَدَرَ انْتَقَمَ، إنَّمَا الْحَلیمُ مَنْ إذا قَدَرَ عَفا، وَ کانَ الْحِلْمُ غالِباً عَلیٰ کُلِّ أَمْرِهِ
ردبار کسی نیست که ناتوان شود پس هجوم آورد و هرگاه توانمند شود انتقام بگیرد. تنها بردبار کسی است که هرگاه توانمند شود ببخشد (درگذرد) و بردباری بر هرکارش غالب باشد
91
أَعظَمُ الْبَلاءِ انْقِطاعُ الرَّجاءِ.
برزدگ ترین بلا قطع شدن امید و آرزوست