arabi Flashcards
sentences (91 cards)
یَجِبُ أَنْ لا نَرْفَعَ أَصْواتَنا فوقَ صَوتِ مَنْ نَتَکَلَّمُ مَعَهُ
ما نباید صداهایمان را بالاتر از صدای کسی که با او سخن میگوییم (مخاطب) بالا ببریم.
عَلَیْنا أَن نُحافِظَ عَلیٰ أَداءِ الصَّلاهِ فی وَقْتِها
ما باید (بر ما لازم است که) بر انجام نماز اول وقت محافظت کنیم. (مراقب انجام نماز در (اول) وقتش باشیم).
قَدَّمَ لُقمانُ الْحَکیمُ لِابْنِهِ مَواعِظَ قَیِّمَهً
لقمان حکیم به پسرش (فرزندش) پندهای ارزشمندی تقدیم کرد
لا تَعْمُرُ الْحِکمَهُ فی قَلْبِ الْمُتَواضِعِ
پند و حکمت، در قلب (انسان) متواضع و فروتن ماندگار نمیشود.
اَلْإعْجابُ بِالنَّفْسِ عَمَلٌ مَقْبولٌ.
خودپسندی کاری پسندیده (مورد قبول) است.
سُئِلَ رَسولُ اللهِ (ص): مَنْ أَحَبُّ النّاسِ إلَی اللهِ، قالَ أَنفَعُ النّاسِ لِلنّاسِ.
از پیامبر خدا پرسیده شده: چه کسی نزد خداوند محبوبترین مردم است، فرمود سودمندترین مردم برای مردم.
أَحسَنُ زینَهِ الرَّجُلِ السَّکینَهُ مَعَ إیمانٍ.
بهترین زینت مرد آرامش همراه ایمان است.
رَبَّنا آمَنّا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الرّاحِمینَ اَلْمؤمِنون
پروردگارا ایمان آوردیم پس بر ما ببخشای و به ما رحم کن که تو بهترین رحم کنندگان هستی.
وَ جادِلْهُم بِالَّتی هیَ أَحْسَنُ إنَّ رَبَّکَ هوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ …
و با آنها به روشی که نیکوتر است مجادله نمای (ستیزه کن) در حقیقت، پروردگارت به [حال] کسی که از راهش منحرف شده، داناتر است.
کَم سِعرُ هٰذَا الْقَمیصِ الرِّجالیِّ؟
قیمت این پیراهن مردانه چقدر است؟
سِتّونَ أَلْفَ تومان.
۶۰ هراز تومان
أُریدُ أَرخَصَ مِن هٰذا. هٰذِهِ الْسَعارُ غالیَهٌ.
ارزانتر از این میخواهم. این قیمتها گران (بالا) است.
عِندَنا بِسِعْرِخَمسینَ أَلْفَ تومان. تَفَضَّلی اُنظُری.
به قیمت ۵۰ هزار تومان داریم. بفرما ببین.
اَلسِّروالُ الرِّجالیُّ بِتِسعینَ أَلْفَ تومان، وَ السِّروالُ النِّسائیُّ بِخَمسَهٍ وَ تِسْعینَ أَلْفَ تومان.
شلوار مردانه ۹۰ هزار تومان و شلوار زنانه ۹۵ هزار تومان است.
أُریدُ سَراویلَ أَفضَلَ مِن هٰذِهِ.
ی: شلوارهایی بهتر از این میخواهم.
لْمِسْکُ عِطْرٌ یُتَّخَذُ مِنْ نَوعٍ مِنَ الْغِزلا
مشک، عطری است که از نوعی از آهوان گرفته میشود
اَلشَّرشَفُ قِطعَهُ قُماشٍ توضَعُ عَلَی السَّریرِ.
ملافه، تکه پارچهای است که روی تخت گذاشته میشود.
اَلْعَرَبُ یَنطِقونَ الْکَلِماتِ الدَّخیلَهَ طِبقَ أَصلِها.
عربها کلمههای وارد شده را (وارداتی) را طبق اصل آن به زبان میآورند.
فِی اللُّغَهِ الْعَرَبیَّهِ مِئاتُ الْکَلِماتِ الْمُعَرَّبَهِ ذاتُ الْأُصولِ الْفارِسیَّهِ
فِی اللُّغَهِ الْعَرَبیَّهِ مِئاتُ الْکَلِماتِ الْمُعَرَّبَهِ ذاتُ الْأُصولِ الْفارِسیَّهِ
أَلَّفَ الدُّکتورُ ألتونجی کِتاباً یَضُمُّ الْکَلِماتِ التُّرکیَّهَ الْمُعَرَّبَهَ فِی اللُّغَهِ الْعَرَبیَّهِ.
دکتر التونجی کتابی تألیف کرد که کلمات ترکیِ عربی شده را در زبان عربی در بر میگرفت.
اوَلَ الرَّجُلُ الْکَثیرُ الْمَعاصی أَن یُصلِحَ نَفْسَهُ، فَلَم یَستَطِعْ فِی الْبِدایَهِ.
مرد بسیار گناهکار تلاش کرد که خودش را اصلاح کند ولی در آغاز نتوانست
- طَلَبَ الرَّجُلُ الْفاضِلُ مِن الرَّجُلِ الْکَثیرِ الْمَعاصی أَنْ یَلْتَزِمَ بِکُلِّ الْحَسَنا
مرد دانشمند از مرد بسیار گناهکار خواست که به همه نیکیها پایبند باشد.
تَنَعَ الرَّجُلُ الْکَثیرُ الْمَعاصی عَنِ الذُّنوبِ لِوَفائِهِ بِالْعَهْدِ.
رد بسیار گناهکار به خاطر وفای به عهدش از گناهان خودداری کرد.
کادَ الشّابُّ الْکَذّابُ یَغْرَقُ عِندَما کَذَبَ لِلْمَرَّهِ الثّالِثَ
جوان بسیار دروغگو نزدیک بود غرق شود هنگامی که برای بار دوم دروغ گفت.