B1 - S1 - L2 - Major Subfield of Psychology Flashcards
(145 cards)
1
Q
Practice
A
تكنيک كار معمول تمرين تمرينى تمرين كردن (فعل) مطب
2
Q
Encompass
A
در بر گرفتن
شامل بودن
3
Q
Vast
A
وسيع
گسترده
4
Q
Range
A
حيطه
دامنه
5
Q
Topic
A
عنوان
موضوع
6
Q
Develop
A
پيشرفت كردن
رشد كردن
7
Q
Result
A
نتيجه
8
Q
Vary
A
فرق كردن
9
Q
Varied
A
متنوع
گوناگون
10
Q
Constantly
A
به طور مداوم
به طور دائم
11
Q
Growing
A
روییدن
رشد کردن
افزونی یافتن
12
Q
Evolve
A
نشأت گرفتن
بيرون آمدن
13
Q
Evolving
A
تكامل يافتن
تكامل يافته
14
Q
Roughly
A
به طور كلى
تقريبا
15
Q
Devide
A
تقسيم كردن
16
Q
Section
A
بخش
قسمت
17
Q
Increase
A
زياد شدن
افزودن
افزايش دادن
تكثير كردن
18
Q
Base
A
پايه
اساس
بنياد
ريشه
19
Q
Apply
A
به كار بردن
20
Q
Because
A
زیرا زیرا که چونکه برای اینکه از آن رو که
21
Q
Touch on
A
ارتباط داشتن
22
Q
Anthropology
A
انسان شناسى
23
Q
Sociology
A
جامعه شناسى
24
Q
Continually
A
به طور دائمى
دائما
25
Form
تشكيل شدن (فعل)
تشكيل دادن (فعل)
شكل گرفتن (فعل)
شكل
26
Firmly
به طور جدى
| به طور قاطع و محكم
27
Interest
مورد علاقه
توجه
جذبه
اهميت
28
College
دانشكده
29
University
دانشگاه
30
Offer
ارائه دادن
| پيشنهاد كردن
31
Course
دوره
درس
كلاس
پيشرفت
32
Degree program
برنامه با مدرک دانشگاهى
33
Degree
درجه
| مدرک دانشگاهى
34
Approach
ديدگاه
گرايش
رويكرد
35
As follows
به شرح زیر
به شرح ذیل
از این قرار
36
Psychopathology
آسيب شناسى روانى
37
Link
رابطه
ارتباط داشتن (فعل)
به هم پيوستن (فعل)
38
Psychotherapy
روان درمانى
39
Biopsychology
روانشناسى زيستى
40
Title
عنوان
41
Behavioral
رفتارى
42
Neuroscience
علم عصب شناسى
43
Psychobiology
روانشناسى زيست شناختى
44
Neuropsychology
روانشناسى عصب شناختى
45
Biopsychologist
روان شناس زيستى
46
Relationship
ارتباط
| رابطه
47
Between
بين
در ميان
در بين
48
Brain
مغز
49
Nervous
عصبي
50
System
نظام
| دستگاه
51
Mood
وضع روانى
| خلق و خوى
52
Combination
تركيب
| آميزش
53
Such as
نظير
همچون
از قبيل
54
Assess
سنجيدن
| ارزيابى كردن
55
Diagnose
تشخيص دادن
56
Treat
درمان كردن
57
Patient
بيمار
58
Illness
بيمارى
مرض
ناخوشى
59
Clinician
متخصص بالينى
60
Often
اغلب
غالبا
خيلى اوقات
61
Private
خصوصى
| محرمانه
62
Also
همچنين
| نيز
63
Community
جامعه
انجمن
اجتماع
64
Center
مركز
65
Occur
رخ دادن
66
Lifespan
طول عمر
| گستره عمر
67
Generally
به طور كلى
| معمولا
68
Specialize
تخصص يافتن
| متخصص شدن
69
Infant
نوزاد
نوباوه
کودک
70
Child
کودک (بعد از نوباوگى)
71
Adolescent
بالغ
| نوجوان
72
Geriatric
مربوط به پيرى
73
Effect
تاثير
| اثر
74
Delay
تاخير
75
Legal
قانونى
76
Involve
در بر گرفتن
77
Criminal
كيفرى
| جنايى
78
Court
دادگاه
79
Directly
به طور مستقيم
| مستقيما
80
Screen
شناسايى كردن (فعل)
| صفحه نمايش
81
Witness
شاهد
82
Provide
تهيه كردن
| تدارک ديدن
83
Testimony
دليل
| مدرک
84
Case
دعوا
مرافعه
مورد
85
Evaluation
ارزيابى
| ارزشيابى
86
Workplace
محل كار
87
Factor
عامل
88
Interaction
تعامل
| كنش متقابل
89
Know
شناختن
| دانستن
90
characteristic
ويژگى
خصيصه
ويژه
خاص
91
Pattern
الگو
| طرح
92
Make
ساختن
93
Unique
بى همتا
| منحصر به فرد
94
Each
هر
هر یک
هر کدام
هر یکی
95
Person
شخص
96
Instructor
مربى
97
Setting
محيط
زمينه
موقعيت
98
Self-image
خود انگاره
| تصوير ذهنى از خود
99
Advertising
تبليغات
100
Government
دولت
101
Educational
آموزشى
پرورشى
تربيتى
102
Help
كمك كردن
103
Collaborate
همكارى كردن
| با هم كار كردن
104
Teacher
معلم
105
Parent
والدين
106
Student
دانش آموز
107
Find
يافتن
پيدا كردن
جستن
كشف كردن
108
Solution
راه حل
109
Elementary
ابتدايى (مدرسه)
110
Secondary
متوسطه (مدرسه)
111
Hospital
بيمارستان
112
State
```
دولتى
كشورى
دولت
حالت
وضعيت
اظهار كردن (فعل)
```
113
Agency
آژانس
| نماينده
114
Go
رفتن
115
Serve
خدمت كردن
116
consultant
مشاور
117
especially
به خصوص
خصوصا
مخصوصا
على الخصوص
118
Doctoral
دكترى
119
Cognition
شناخت
120
Attention
توجه
121
Memory
حافظه
122
Perception
ادراک
123
Decision-making
تصميم گيرى
124
Problem-solving
حل مسئله
125
Acquisition
اكتساب
يادگيرى
فراگيرى
126
Language
زبان
127
Attribute
مشخصه
| ويژگى
128
Physical
جسمانى
بدنى
مادى
129
Ability
توانايى
130
However
هر چند
هر چقدر كه
با وجود اين كه
131
Differ
فرق داشتن
اختلاف داشتن
تفاوت داشتن
132
Norm
هنجار
133
Either
این و آن
یکی از دو
این یا آن
134
Below
زير
در زير
پايين تر
135
Above
بالا
بالاتر
مافوق
136
Such
چنين
137
Extent
اندازه
| حد
138
Require
نياز داشتن
نيازمند بودن به
مستلزم بودن
139
Individualized
منحصر به فرد
| فردى
140
Special
مخصوص
خاص
ويژه
141
Education
```
آموزش
تربیت
تحصیلات
پرورش
آموزش و پرورش
```
142
Related
وابسته
| مربوط
143
Service
خدمت
144
Fully
كاملا
| به طور كامل
145
Benefit
سود بردن
فايده بردن
بهره بردن