english

Question 1

as usual

Answer 1

طبق معمول

Question 2

orchard
ˈɔːtʃəd

Answer 2

باغ میوه

Question 3

Quite
کوایت

Answer 3

completely
کاملاً، به‌کلی، تماماً، سراسر، واقعاً

Question 4

Quit
کویت
kwit

Answer 4

abandon, leave

ترک، رها‌ سازی، خلاصی، ول کردن، دست کشیدن از،

Question 5

stuff
(stAf)

Answer 5

چیز، ماده، کالا، جنس, امر ،کار

Question 6

peckish

Answer 6

گرسنه

Question 7

grab

Answer 7

ربودن، قاپیدن، گرفتن، توقیف کردن، چنگ زدن، تصرف کردن، سبقت گرفتن

Question 8

run off

Answer 8

گریختن، به‌ سرعت رفتن
به خارج جاری شدن، ریختن

Question 9

boost

Answer 9

ترقی، بالارفتن، ترقی دادن، جلوبردن، بالابردن (قیمت)، کمک کردن
بالا بردن، زیاد کردن

Question 10

trim the waistline

Answer 10

دور کمر را حالت میدهد یا
هیچ چربی اضافی دور کمر نمیماند
تراشیدن درست کردن

Question 11

slightly

Answer 11

کمی، اندکی

Question 12

exotic
igzatic

Answer 12

بیگانه، عجیب‌وغریب

Question 13

versatile

ˈvɜːsətaɪl

Answer 13

تطبیق‌پذیر، همه‌کاره
متنوع و مختلط

Question 14

porridge

Answer 14

اتمیل

Question 15

crumble

Answer 15

خرد شدن، فرو ریختن

Question 16

occasional

Answer 16

چند وقت یکبار، گه‌گاهی، سببی، به ندرت، کم

Question 17

sporadic

Answer 17

پراکنده، متناوب، منقطع، هرازگاهی، ناپیوسته

Question 18

peers

pie

Answer 18

همتا، جفت، قرین، هم‌شأن، عضو مجلس اعیان، صاحب لقب اشرافی، رفیق،

Question 19

take responsibility

Answer 19

مسئولیت پذیرفتن

Question 20

Forthcoming

Answer 20

نزدیک، در شرف، آماده ارائه دادن، آینده

Question 21

Commodity

kəˈmɒdəti

Answer 21

وسیله مناسب، متاع، کالا، جنس

Question 22

detrimental influence

Answer 22

تاثیر مضر

Question 23

sector

ˈsektər

Answer 23

قطاع، بخش، ناحیه، منطقه

Question 24

indigenous

ɪnˈdɪdʒnəs

Answer 24

بومی، طبیعی، ذاتی، فطری

native

Question 25

nation

Answer 25

ملت، قوم، امت، خانواده، طایفه، کشور

Question 26

crop

Answer 26

محصول، چیدن، گیسو را زدن، سرشاخه زدن، حاصل دادن، چینه‌دان harvest of fruit

Question 27

Employment

Answer 27

استخدام، به‌کارگیری، به‌کارگماری، اشتغال

Question 28

to preserve

Answer 28

برای حفظ

Question 29

otherwise

Answer 29

غیر از این، جز این از لحاظ دیگر وگرنه، والا، درغیراین‌صورت

Question 30

Extended

Answer 30

مطول، تمدید‌شده lengthened

Question 31

induce

Answer 31

به کاری) واداشتن، وادار کردن (به‌طور معمول با استدلال یا تشویق یا نفوذ کلام) موجب شدن، به‌وجود آوردن،

Question 32

doughnut نوشتار انگلیسی

Answer 32

دونات donut امریکایی

Question 33

profoundly

Answer 33

عمیقا

Question 34

rush

Answer 34

هجوم بردن، بر سر چیزی پریدن حمله، یورش، هجوم، عجله، حرکت شدید شلوغی، ازدحام hurry, speed

Question 35

batch cooking

Answer 35

پخت و پز دسته ای cooking a lot of food at the same time and saving some for later.

Question 36

Disgusting dɪsˈɡʌstɪŋ / / dɪz-

Answer 36

Adjective منزجرکننده، بیزارکننده، حال‌به‌هم‌زن

Question 37

Predominant prɪˈdɑːmənənt

Answer 37

Adjective غالب، مسلط، حکم فرما، نافذ، عمده، برجسته most important

Question 38

human existence

Answer 38

وجود انسان

Question 39

Demanding dɪˈmændɪŋ

Answer 39

پرگیرودار، پرمسئولیت، پرزحمت، سخت (فعالیت) پرتوقع

Question 40

revision rɪˈvɪʒn

Answer 40

مرور بازبینی، بازدید،

Question 41

Virtual ˈvɜrːtʃuəl

Answer 41

مجازی، معنوی، موجود بالقوه، تقدیری

Question 42

Pastime ˈpɑːstaɪm

Answer 42

مشغولیات، سرگرمی، تفریح، کاروقت گذران، ورزش

Question 43

Context ˈkɑːntekst

Answer 43

زمینه، موقعیت، فضا، شرایط، قراین (پدیده)

Question 44

Simulation ˌsɪmjəˈleɪʃn

Answer 44

شبیه‌سازی، تشبیه وانمود، تظاهر، ظاهر سازی، تقلید، تمارض - Her simulation of love was perfect. - تظاهر او به عشق نقص نداشت.

Question 45

Sedentary ˈsednteri

Answer 45

یک‌جانشین نشسته، پشت‌ میزی (شغل و کار)، نشسته (کارگر)، کم‌تحرک، بی‌تحرک (زندگی) sedentary life

Question 46

Souvenir ˌsuːvəˈnɪr ˌsuːvəˈnɪə / / ˈsuːvənɪə

Answer 46

سفر یادگار، سوغات، یادبود، خاطره، رهاورد

Question 47

Damp dæmp

Answer 47

نم، رطوبت، دلمرده کردن، حالت خفقان پیدا کردن، مرطوب ساختن moist

Question 48

Moist mɔɪst

Answer 48

نمناک، نم‌دار، تر، گریان، مرطوب، پر از آب

Question 49

Parasitic ˌpærəˈsɪtɪk

Answer 49

پارازیتی، انگلی

Question 50

Accustomed əˈkʌstəmd

Answer 50

خوگرفته، معتاد

Question 51

by subsidising th ..

Answer 51

یارانه دادن

Question 52

Accomplished əˈkʌmplɪʃt

Answer 52

چیره‌دست موفق

Question 53

Prove pruːv

Answer 53

ثابت کردن، درآمدن، نمونه گرفتن، محک زدن، مورد سنجش قرار دادن، مورد آزمایش قرار دادن

Question 54

Establish ɪˈstæblɪʃ کردن

Answer 54

بنیاد نهادن، بنا نهادن، پایه‌ریزی کردن، برپا کردن، تأسیس کردن، دایر کردن، تشکیل دادن، ایجاد کردن، برقرار کردن، مستقر کردن، تثبیت کردن، استوار کردن

Question 55

Overseas ˌoʊvərˈsiːz

Answer 55

ˌəʊvəˈsiːz Adverb سفر برون مرز، خارجه، خارج از کشور خارجی

Question 56

film crews

Answer 56

گروه های فیلم برداری

Question 57

Dominate ˈdɑːməneɪt

Answer 57

چیره شدن، حکمفرما شدن، تسلط یافتن، تفوق یافتن چیره بودن، مسلط بودن

Question 58

Affordable əˈfɔːr.də.bəl/ /

Answer 58

قابل‌خرید، قابل‌پرداخت، قابل‌تهیه، فراهم‌کردنی، در دسترس، قابل‌دسترس، قابل‌استطاعت

Question 59

Curb kɜːrb

Answer 59

زنجیر، بازداشت، جلوگیری، لبه پیاده‌رو، محدود کردن،دارای دیواره یا حایل کردن، تحت کنترل درآوردن، فرونشاندن