I … To Call Him Father Flashcards

(42 cards)

1
Q

Gravelled

A

راه پوشیدن از ریگ، سنگ‌کلیه و مثانه، سنگریزه، شن، ماسه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

Flick

A

تکان دادن، حرکت کردن، ورق زدن صفحه، تلنگر، ضربه ملایم

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

Twilight

A

تاریک و‌روشن، هوای گرگ و‌ میش، شفق

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

Lawn

A

چمن، علفزار، با پارچه صافی کردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

Pungent

A

پر‌ ادویه، تند، زننده، نوک تیز، سوزناک

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

Snip

A

چیدن، زدن، قیچی کردن، ته سیگار

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

Float

A

شناور شدن، روی آب ایستادن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

Willow

A

درخت بید

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

Scolding

A

چوبکاری، سرزنش کردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

Sturdy

A

محکم، ستبر، تنومند، قوی‌هیکل، خوش‌بنیه، درشت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

Crunchy

A

آنچه که صدای قروچ‌قروچ ایجاد کند) خش‌خش کننده، کروچی، کلوچی، کروچگر، ترد، قاق

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

Uncanny

A

غیر‌طبیعی، غریب، وهمی، جدی، زیرک

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

Firm

A

B2
استوار، ثابت، راسخ، کامل، جامع، با وفا، ثابت قدم، متین، وظیفه شناس، پابرجا، مستحکم، پرصلابت، تزلزل ناپذیر، موثق، درست، بنیادین، راست، مستند، جدی، سخت گیر، بی گذشت، محکم و قانونی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

Slam

A

ضربت سنگین، صدای بستن در و امثال آن با صدای بلند، در را باشدت به‌هم زدن، به‌هم کوفتن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

Flutter

A

بال‌زنی دسته‌جمعی، لرزش، اهتزاز، بال و پر زنی،حرکت سراسیمه، بال‌بال زدن (بدون پریدن)، لرزیدن، در اهتزاز بودن، سراسیمه بودن، لرزاندن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

Abruptly

A

adjective
C2
تند، پرتگاه‌دار، سراشیبی، ناگهان، ناگهانی، بی‌خبر، درشت، جداکردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
17
Q

Piercing

A

گوش‌خراش، تیز، بلند، کرکننده (صدا), نافذ، گیرا، برا، سوزدار، پرسوز، گزنده (باد و سرما)، سوزناک

18
Q

Piercing

A

گوش‌خراش، تیز، بلند، کرکننده (صدا), نافذ، گیرا، برا، سوزدار، پرسوز، گزنده (باد و سرما)، سوزناک

19
Q

Filigree

A

ملیله‌کاری، ملیله‌دوزی، زردوزی, تزئین کردن، زینت دادن (با ملیله‌کاری,

20
Q

Utterly

A

مطلقا، به‌کلی، کاملاً، تمامی، سراپا

21
Q

Envision

A

مجسم کردن (پیش چشم)، تصور کردن، در نظر آوردن، خیال کردن، پیش‌بینی کردن

22
Q

Interior

A

درونی، داخلی، دور از مرز، دور از کرانه

23
Q

Parapet

A

جان پناه، سنگر، سپر، محجر، دیواره، نرده

25
Haunting
آنچه که مکرراً به ذهن خطور کند) فراموش‌نشدنی، بازآیند
26
Haunting
آنچه که مکرراً به ذهن خطور کند) فراموش‌نشدنی، بازآیند
27
Lane
کوچه، راه باریک
28
Plump
گوشتالو، فربه، چاق‌وچله، فربه ساختن، گوشتالو کردن، چاق شدن، صدای تلپ‌تلپ، محکم افتادن یا افکندن
29
Tinkle
جرنگ‌جرنگ، صدای جرنگ، صدای جرنگ‌جرنگ کردن، طنین داشتن، دارای طنین کردن
30
Giggle
با خنده اظهار داشتن، با نفس بریده‌بریده (در اثر خنده) سخن گفتن، ول خندیدن
31
Clumsy
ناشی، ناشیانه، دست‌وپاچلفتی، خام‌دست، ناپخته، بی‌مهارت، سربه‌هوا
32
Edict
فرمان، حکم، قانون
33
Stern
سختگیر، عبوس، سخت و محکم، عقب کشتی، کشتی‌دم
34
Ditch
ول کردن، از شر کسی یا چیزی راحت شدن، رها کردن، دور انداختن
35
chamber
اتاق، خوابگاه، قرار دادن، جا دادن، گذاشتن
36
Embroidered
قلاب‌دوزی کردن، گلدوزی کردن، برودره‌دوزی، آراستن
37
Glint
برق، تلألو، تابش، ظهور آنی، زودگذر، تابیدن، درخشیدن، درخشانیدن، تابانیدن
38
Dashing
بی‌پروا، زنده‌دل، جذاب، بی‌باک
39
Lustrous
فروزنده، رخشان، رخشنده، پرزرق‌وبرق، پرجلوه
40
Crumble
خرد شدن، فرو ریختن
41
Palatial
کاخی، مجلل
42
Palatial
کاخی، مجلل