Part 40 Flashcards
(20 cards)
malin, maligne
شرور، بدخواه، خبیث
بدخواهانه، شرورانه، مغرضانه
شیطان، مکار، حقهباز
plaindre
دلسوزیکردن برایِ
assoupissement
چرت
خوابآلودگی
تسکین
grogner
غرغر کردن
bordure
حاشیه
کنار
کناره
chasser
شکار کردن، زدن
بیرونکردن، بیرون انداختن
راندن
lécher
ساخته و پرداختهکردن
شسته و رفته کردن
لیسیدن
چاپلوسی کردن
bride
لگام، دهنه، افسار
sournois,e
آب زیرکاه، موذی، مکار
martyre
شهادت
عذاب، شکنجه، مصیبت
شهید
ستمکش، محنتکش
frime
[خودمانی] تظاهر، ژست، افه
plaie
زخم، جراحت
[قدیمی یا خودمانی] بلا، مصیبت
poignard
خنجر، دشنه، قمه
expier
کفاره (چیزی را) دادن، تقاص (چیزی را) پس دادن
تاوان (چیزی را) دادن
péché
گناه، معصیت
خطا، اشتباه، تقصیر
tenailler
عذابدادن، زجر دادن، رنجدادن
vice
شرارت
فساد، فسق و فجور، هرزگی
عیب
parure
زیورآلات، زر و زیور
[جواهر] سرویس
patrie
میهن، وطن
زادگاه
périr
[ادبی] جانسپردن، جانباختن، هلاکشدن
از بین رفتن، نابود شدن
زوال یافتن