Part 46 Flashcards
(20 cards)
flairer
بو کشیدن
حسکردن، احساسکردن
imiter
تقلید کردن از
ادای (حرکتی یا کسی را) درآوردن
privilège
امتیاز
مزیت
حق ویژه
apitoyer
(دل کسی را) به رحم آوردن، به رقت آوردن، متاثر کردن، دل (کسی را) سوزاندن
hécatombe
کشتار، قتل عام
oraison
دعا
cuiller
قاشق
fourchette
چنگال
[پرندگان] جناغ
glouton,onne
(آدم) پرخور، شکمو، شکمباره، حریص
insouciance
بیقیدی، بیخیالی
glacer
منجمد کردن
سرد کردن، خنک کردن
دلسرد کردن، مایوس کردن
prêtre
کشیش
روحانی
sangler
[اسب] تنگبستن
سفتبستن
renseignement
خبر، اطلاع
écclésiastique
کلیسایی
کشیشی، (مربوط به) کشیشان
کشیش
convoi
کاروان، ستون
دسته، هیات
تشییعکنندگان
enterrement
تدفین، خاکسپاری
accabler
از پا درآوردن، خرد کردن
frais
خنک
هوای خنک
هزینه، خرج، مخارج
ensevelir
در گور گذاشتن، دفنکردن
کفنکردن
پنهانکردن