Words 3

Question 1

This morning my neighbor came to my door and asked,

Answer 1

امروز صبح همسایه ام آمد دم در و پرسید

Question 2

he asked me, can I borrow that?

Answer 2

او از من پرسید می توانم آن را قرض کنم

Question 3

I said, “maybe I do, let me check a minute”

Answer 3

من گفتم: شاید داشته باشم، یک لحظه اجازه بدهید ببینم.

Question 4

“Can I borrow your iron?”

Answer 4

می توانم اتویتان را قرض بگیرم

Question 5

But he still did not return my iron

Answer 5

اما او هنوز اتویم را نیاورده است

Question 6

So I must go to his house and ask for my iron back myself

Answer 6

من باید خودم به خانه شان بروم و از او بخواهم که اتو را بدهد.

Question 7

But he still did not return it to me.

Answer 7

‎اما او هنوز آن را به من پس نداده است

‎برایم پس نیاورده است.

Question 8

I must go to his house and ask him to return it

Answer 8

‎باید به خانه اش بروم و از او بخواهم که آن را به من برگرداند/پس بدهد

Question 9

One time I lent a book I really loved to my friend

Answer 9

یک بار هم من کتابی را که خیلی دوست داشتم به دوستم قرض دادم.

Question 10

It was a book that really made one think

Answer 10

کتابی که واقعا انسان را به تفکر وادار می کرد.

Question 11

maybe it wasn’t the most exciting of books, but it was really interesting

Answer 11

درست است که شاید یک داستان هیجان انگیز نبود، اما کتاب بسیار جالبی بود.

Question 12

it was written before the collapse of the soviet union

Answer 12

این کتاب قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نوشته شده بود.

Question 13

my friend kept this book for about six months

Answer 13

دوستم تقریباً/حدود شش ماه کتاب را پیش خودش نگه داشت.

Question 14

one day I remembered the book

Answer 14

تا اینکه یک روز* به یاد کتاب افتادم

Question 15

I called him and asked his opinion

Answer 15

‎با او تماس گرفتم و نظرش را پرسیدم،

Question 16

“I put it under my broken chair”

Answer 16

‎ من آن را زیر صندلی شکسته ام گذاشته بودم/ قرار داده بودم

Question 17

until it was firmly planted on the ground

Answer 17

تا محکم روی زمین قرار بگیرد/بایستد.ا

Question 18

So I decided to never lend him another book again

Answer 18

برای همین تصمیم گرفتم که هرگز/دیگر هیچ کتابی به او قرض ندهم/امانت ندهم.

Question 19

I wanted to know if he liked the book as much I did or not.

Answer 19

دوست داشتم بدانم آیا او هم به اندازه من از کتاب خوشش آمده یا نه.

Question 20

the film was about a girl who was not married but became pregnant

Answer 20

‎این فیلم در مورد یک دختری بود که با وجودی که ازدواج نکرده بود/مجرد بود باردار شده بود.ا

Question 21

when the girl’s father found out she was pregnant, he began to beat and abuse her

Answer 21

‎ وقتی (که) پدرش فهمید که او باردار است خیلی عصبانی شد واو را مورد ضرب و شتم/اذیت و آزار (جسمی) قرار داد.ا

Question 22

He really beat and kicked her

Answer 22

او را خیلی کتک و لگد زد

Question 23

then he locked her in a room

Answer 23

‎بعد از آن، پدرش او را در یک اتاق زندانی/حبس کرد

Question 24

the room was cold and the girl was freezing

Answer 24

اتاق خیلی سرد بود و دختر داشت یخ می زد

Question 25

the girl's grandmother secretly removed the key from the father's pocket and brought the girl some wood

Answer 25

‎مادر بزرگش مخفیانه کلید (این) اتاق را از جیب پدر برداشت برای دختر کمی چوب آورد

Question 26

The girl lit the wood

Answer 26

‎دختر چوبها را روشن کرد و چوبها آتش گرفت

Question 27

but her unborn baby was still alive.

Answer 27

‎اما بچه اش (بچه متولد نشده اش/بچه درون شکمش) هنوز زنده بود.

Question 28

A neighbor heard her cries and alerted others and they saved her

Answer 28

یک همسایه گریه های دختر را شنید و دیگران را خبر کرد تا این که نجاتش دادند

Question 29

he punched and kicked her

Answer 29

به او مشت ولگد زد

Question 30

So from that day I decided to never lend him a book again

Answer 30

از آن روز تصمیم گرفتم تا دیگر هیچ وقت کتابهایم را به او قرض ندهم.

Question 31

He continued, "my chair is broken, so I put this under the chair so that it's legs stand firmly on the floor"

Answer 31

او ادامه داد: صندلی ام (چوکیم)شکسته بود، آن را زیر صندلی قرار دارم تا پایه صندلی محکم شود

Question 32

I called him to ask his opinion about the book. He said the book as very useful to him.

Answer 32

زنگ زدم و نظرش را درباره کتاب پرسیدم. او گفت که کتاب خیلی برایش مفید بوده است.

Question 33

When the girl's father found this out he became very angry and began to abuse/beat her.

Answer 33

وقتی پدرش از این موضوع باخبرشد بسیار عصبانی شد واو را مورد اذیت و ازار قرار داد

Question 34

the film was about a girl who became pregnant before marriage.

Answer 34

این فیلم در مورد دختری بود که قبل از ازدواج باردارشده بود

Question 35

When you think someone is dead and then see them again, you feel they have come back to life!

Answer 35

وقتیکه فکر میکنی که یه کسی مرده و بعد میبینیش احساس میکنی که اون دوباره زنده شده

Question 36

But he returned today after two months.

Answer 36

اما امروز بعد از دو ماه برگشت

Question 37

God forbid he was hit by a car or got in an accident. If only I hadn't waited until the next day to see him.

Answer 37

نکنه "ماشین بهش زده باشه/تصادف کرده باشه"؟ ایکاش/کاشکی تا فردا برای دیدنش صبر نمیکردم

Question 38

I spent many nights in worry

Answer 38

چندین شب را به/با نگرانی گذراندم

Question 39

I searched so many places for him

Answer 39

‎ جاهای زیادی/خیلی جاها رو گشتم که او را پیدا کنم

Question 40

It is a miracle

Answer 40

این یک معجزه است

Question 41

Every day is better than the previous day!

Answer 41

! هر روز بهتر از دیروز