Yessss You Can💪🏼 Flashcards
(132 cards)
داشتم به … فكر ميكردم
I’ve been thinking about…
از آنجایی که قبلاً هرگز این کار را نکردهاید،
Since you’ve never done it before,
… سرد شدن پاها بسیار رایج است.
…getting cold feet is very common.
Anticipation
انتي سْ پَي شْن
پيشبيني/انتظار
- We must prepare now in anticipation of our future needs.
- باید نیازهای آیندهی خود را هماکنون پیشبینی کنیم.
جنجال به پا كردن
Make a scene
من آنها را جداگانه و با هم شناختهام.
I’ve known them separately and together.
Embark upon
شروع يك كار مهم و بزرگ
She embarked upon a new career in medicine
او وارد حرفه اي جديد در پزشكي شد
Overdue
ديرهنگام
I owe you a long overdue apology
من به يه عذرخواهي بلند ديرهنگام بدهكارم
tabulate
تَبيولَيت
جدولبندي كردن
Tally
تَلي
شمردن
Actually, the final vote has been tallied
در واقع، رأی نهایی شمارش شده است
خب، پس من درخواست بازشماری آرا را دارم!
Well, then I demand a recount!
هر چقدر هم که بد پیش رفت، من واقعاً از خودم لذت بردم.
As bad as that went, I actually enjoyed myself.
او چقدر وزن اضافه کرد؟
How much weight did she gain?
باید بدونی که من تو رو یه زن لاغر و زیبا نمیبینم.
You have to realize I don’t think of you as a thin, beautiful woman.
Handkerchief
هَندكريچف
دستمال پارچه اي
من فقط زود بزرگ شدم
just developed early.
Slip it on
یعنی:
«یهویی و راحت حرفشو بزن، میدونی…»
یا
«خیلی غیرمستقیم و بیدردسر موضوع رو مطرح کن.»
to slip something in یعنی یه چیزی رو یواشکی یا خیلی نرم و غیرجلب توجه وارد صحبت یا موقعیتی کردن.
مثلاً وقتی نمیخوای یه موضوع حساس رو مستقیم بگی، کمکم و راحت توی حرفهات جا میدی
Groundwork
زمينه و اساس
Lay the groundwork
زمينه سازي كن
Loner
ادم گوشه گير
Outlaw
ياغي/قانون شكن
چندلر قبلا اين كار را ميكرد
برايش پنكك درست كرد
Chandler used to do it.
He would make her pancakes.
«خب، آخرش در مورد اون پنکیکها به کجا رسیدیم؟»
Now, where did we land on those pancakes?
ببخشید، اما نتونستم اون قفل رو فعال کنم.
Sorry, but I couldn’t get that lock to work.
عبارت “couldn’t get [something] to work” یعنی نتونستم کاری کنم که فلان چیز درست کار کنه
Disable
ديس ايبل
از كار انداختن