درس هفتم Flashcards

(27 cards)

1
Q

بدان که از جملۀ نام‌های حُسن یکی جمال است و یکی کمال. و هر چه موجودند از روحانی و جسمانی، طالب کمال اند

A

آگاه باش که یکی از نام‌های نیکویی، زیبایی و یکی سرآمد بودن و رسیدن به تعالی است. و همه موجودات، اعم از ملکوتی و مادی (زمینی)، خواهان رسیدن به کمال و تعالی‌اند
مفهوم: کمال‌جویی در سرشت همه موجودات است

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

هیچ کس نبینی که او را به جمال میلی نباشد؛ پس چون نیک اندیشه کنی، همه طالبِ حُسن اند و در آن می‌کوشند که خود را به حُسن رسانند

A

معنی: هیچ موجودی را نمی‌بینی که به زیبایی تمايلی نداشته باشد؛ پس اگر خوب فکر کنی، درمی‌یابی که همه موجودات به دنبال رسیدن به حسن‌اند و تلاش می‌کنند که خود را به حسن برسانند.
مفهوم: زیبایی‌دوستی و جمال‌پرستی همه موجودات

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

و به حُسن که مطلوبِ همه است دشوار می‌توان رسیدن؛ زیرا که وصول به حُسن ممکن نشود؛ الّا به واسطۀ عشق

A

معنی: [البته] رسیدن به حسن که مقصود و هدف همه است، دشوار است؛ زیرا رسیدن به حسن تنها به وسیله عشق امکان‌پذیر است
مفهوم: ۱.دست‌یابی به حسن دشوار است
۲.عشق کلید رسیدن به حسن است

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

و عشق هر کسی را به خود راه ندهد و به همه جایی مأوا نکند و به هر دیده روی ننماید.

A

معنی: عشق هر کسی را نمی‌پذیرد و در هر جایی (دلی) اقامت نمی‌کند و به هرکسی چهره‌اش را نشان نمی‌دهد
مفهوم: هر کسی شایستگی درک عشق را ندارد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

محبّت چون به غایت رسد، آن را عشق خوانند. و عشق خاص تر از محبّت است؛ زیرا که همه عشقی محبّت باشد؛ امّا همه محبّتی عشق نباشد

A

دوست داشتن وقتی به اوج خود می‌رسد، ان را عشق می‌نامند. پس عشق والاتر از دوست داشتن است؛ زیرا همه عشق‌ها نوعی دوست داشتن‌اند ولی همه دوستی‌ها عشق نیستند
مفهوم: برتری عشق بر محبت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

و محبّت خاص تر از معرفت است؛ زیرا که همه محبّتی معرفت باشد؛ امّا همه معرفتی محبّت نباشد

A

معنی: و دوست داشتن و محبت والاتر از معرفت و شناخت است؛ زیرا همه دوستی‌ها نوعی شناخت‌اند اما هر شناختی دوستی و محلت نیست
مفهوم: برتری محبت بر معرفت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

پس اوّل پایه، معرفت است و دوم پایه، محبّت و سیُم پایه، عشق. و به عالم عشق که بالای همه است نتوان رسیدن تا از معرفت و محبّت دو پایۀ نردبان نسازد.

A

پس پله اول سیر و سلوک عارفانه شناخت است و پله دوم محبت‌ و پله سوم عشق است. پس برای رسیدن به عالم عشق، که بالاترین درجه از سیر و سلوک است، باید از پله ‌های نردبان معرفت و محبت بالا رفت
مفهوم: معرفت و محبت نردبان رسیدن به عشق است

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

در عشق قدم نهادن کسی را مسلمّ شود که با خود نباشد و ترک خود بکند و خود را ایثار عشق کند

A

معنی: قدم‌نهادن در راه عشق برای کسی امکان‌پذیر و قطعی است که دل‌بسته خواهش‌های نفسانی نباشد و وجود مادی خود را ترک کند و عشق را بر نفس خود ترجیح دهد
مفهوم: لزوم ترک وجود مادی و خود نفسانی در راه عشق

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

عشق، آتش است، هر جا که باشد، جز او رخت، دیگری ننهد. هر جا که رسد، سوزد و به رنگ خود گرداند.

A

معنی: عشق همچون آتش است، هرجا و در هر دلی که باشد به‌جز او چیز دیگری در آنجا اقامت نمی‌کند. به هرجا و هر دل که می‌رسد، می‌سوزاند و آن را با خود همرنگ می‌گرداند
مفهوم: گدازندگی، انحصارطلبی،ویران‌گری و غلبه عشق

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

در عشق کسی قدم نهد کِش جان نیست
با جان بودن به عشق در سامان نیست

A

معنی: کسی می‌تواند در راه عشق قدم بگذارد که هستی و وجود مادی خود را رها کرده باشد. دلبستگی به وجود مادی خود در مسیر عشق میسر و سزاوار نیست
مفهوم: ۱.ضرورت ترک تعلقات مادی در راه عشق
۲‌.پاک‌بازی عاشق

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

ای عزیز، به خدا رسیدن فرض است، و لابد هر چه به واسطۀ آن به خدا رسند، فرض باشد به نزدیک طالبان

A

ای دوست! به خدا رسیدن واجب و ضروری است؛ پس به ناچار از دیدگاه جویندگان حق، داشتن هر چیزی که وسیله رسیدن به خدا باشد، واجب است
مفهوم: ضرورت نزدیکی به خداوند و فراهم کردن زمینه‌های آن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

عشق، بنده را به خدا برساند؛ پس عشق از بهر این معنی، فرضِ راه آمد

A

معنی: عشق انسان را به خدا می‌رساند؛ پس به همین دلیل عشق در راه رسیدن به واحب شد
مفهوم: عشق لازمه رسیدن به خداست

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

کار طالب آن است که در خود جز عشق نطلبد

A

معنی: وظیفه جوینده حق آن است که در وجود خود فقط عشق بخواهد
مفهوم: بی‌تعلقی عاشق حقیقی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

وجود عاشق از عشق است؛ بی عشق چگونه زندگانی کند؟! حیات از عشق می‌شناس و مَمات بی عشق می‌یاب

A

معنی: هستی عاشق از عشق است؛ بدون عشق نمی‌تواند زندگی کند! زندگی واقعی را در عشق‌ورزی بدان و مرگ را در بی‌خبری از عشق
مفهوم: ۱.هستی و حیات عاشق به عشق است
۲.حیات‌بخشی عشق

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

سودای عشق از زیرکی جهان بهتر ارزد و دیوانگی عشق بر همه عقل‌ها افزون آید.

A

معنی: ديوانگی عشق از زیرکی درک دنیای مادی ارزشمندتر است. دیوانگی عشق بر همه عقل‌ها برتری دارد
مفهوم: برتری عشق بر عقل مادی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

هر که عاشق نیست، خودبین و پرکین باشد، و خودرای بود. عاشقی بی خودی و بی رایی باشد.

A

معنی: هرکسی که عاشق نباشد، خودخواه، ستیزه‌جو و تک‌رو می‌شود. نشانه عاشق حقیقی ازخودرستگی (رهایی از خواهش‌های نفسانی) و رهایی از اندیشه‌های خودخواهانه است
مفهوم: تقابل عشق و خودبینی

17
Q

در عالم پیر هر کجا برنایی است
عاشق بادا که عشق خوش سودایی است

A

معنی:[ای کاش] در این دنیای کهن هر کجا جوانی هست، عاشق باشد؛ زیرا که عشق دیوانگی زیبایی است(عشق معامله سودمندی است)
مفهوم: ۱.طلب عشق برای هر انسانی
۲.ارزشمندی عشق

18
Q

ای عزیز، پروانه، قوت از عشق آتش خورد، بی آتش قرار ندارد و در آتش وجود ندارد تا آنگاه که آتش عشق او را چنان گرداند که همه جهان آتش بیند؛

A

ای دوست! پروانه(عاشق) از آتش(عشق) روزی می‌خورد، بدون آتش(عشق) آرام و قرار ندارد و وقتی به درون آتش می‌رود، وجود مادی‌اش فنا می‌شود و دیگر وجود ندارد. تا جایی که آتش عشق او را به مقامی می‌رساند که همه جهان را آتش(عشق) می‌پندارد
مفهوم: ۱.روزی عاشق عشق است
۲.بی‌قراری و از خودبی‌خود شدن

19
Q

چون به آتش رسد، خود را بر میان زند. خود نداند فرقی کردن میان آتش و غیر آتش، چرا؟ زیرا که عشق، همه خود آتش است.

A

معنی: [پروانه] وقتی به آنش می‌رسد، خود را به درون آتش می‌زند(فنا شدن در عشق) دیگر تفاوتی بین آتش و غیر آتش نمی‌داند، چرا؟ زیرا عشق، سراسر مانند آتش همه‌جا را فرا می‌گیرد
مفهوم: ۱.فنا شدن عاشق در عشق
۲.جان‌فشانی عاشقانه

20
Q

این حدیث را گوش دار که مصطفی علیه السّلام گفت: «اذِا أحبَّ اللهُ عَبدا عَشِقَهُ و عَشِقَ عَلَیهِ فَیَقولُ عَبدی أنَتَ عاشِقی و مُحِبّی، وَ أنا عاشِقٌ لکَ و مُحِبُّ لکَ انِ أرَدتَ أوَ لمَ تُرِد» گفت: «او بندۀ خود را عاشق خود کند، آنگاه بر بنده عاشق باشد و بنده را گوید: تو عاشق و محبِّ مایی، و ما معشوق و حبیب توایم [چه بخواهی و چه نخواهی]».

A

معنی: به این سخن پیامبر دقت کن که فرمود:”وقتی خدا بنداه‌ای را دوست داشته باشد، او را عاشق خود می‌کند و خود نیز عاشق او می‌شود؛ پس به بنده می‌گوید: ای بنده من، تو عاشق و دوستدار منی و من معشوق و محبوب تو، چه بخواهی، چه نخواهی”
مفهوم: ۱.عشق‌ورزی خدا به انسان
۲.بی‌اختیاری عاشق در عشق

21
Q

بیم آن است کز غم عشقت
سر بر آرد دلم به شیدایی

A

معنی: ترسم از آن است که از غم عشقت، سراپای وجودم به دیپانگی و شوریدگی مشهور شود
مفهوم: شیدایی و شوریدگی عاشق

22
Q

درد هرکس را که بینی در حقیقت چاره دارد
من ز عشقت با همه دردی که دارم ناگریزم

A

معنی: درد هرکسی را که می‌بینی، حقیقتا درمانی دارد اما من ناچارم که درد عشقت را همواره تحمل کنم
مفهوم: ۱.درمان‌ناپذیری درد عشق
۲.ناگزیری از عشق

23
Q

ببین آخر که آن پروانهٔ خوش
چگونه می‌زند خود را به آتش
چو از شمعی رسد پروانه را نور
درآید پرزنان پروانه از دور

A

معنی: ببین که سرانجام، آن پروانه عاشق و زیبا چگونه به میان آتش می‌رود. همین که نوری از شمع(معشوق) به پروانه می‌رسد، پروازکنان از دوردست خود را به شمع می‌رساند
مفهوم: ۱.پاکبازی و فنا شدن عاشق در عشق
۲.اشتیاق فراوان عاشق به وصال معشوق

24
Q

صبر بر داغِ دل سوخته باید چون شمع
لایق صحبت بزم تو شدن آسان نیست

A

معنی: به دست آوردن لیاقت حضور در ضیافت عشق تو کار ساده‌ای نیست؛ برای همین باید مانند شمع هنگام سوختن و داغ دیدن، صبور بود
مفهوم: ۱.ضرورت تحمل رنج‌ها و صبوری‌ در راه عشق
۲. فقط عاشقان دل‌سوخته شایسته عشق و وصال‌اند

25
من که هرآنچه داشتم اوّل ره گذاشتم حال برای چون تویی اگر که لایقم بگو
معنی: من در ابتدای راه عشق از همه چیز خود گذشتم. اکنون اگر برای وصال تو شایسته هستم، بگو. مفهوم: پاکبازی و ترک تعلقات و دل‌بستگی‌ها لازمه وصال است
26
بی عشق زیستن را جز نیستی، چه نام است؟ یعنی اگر نباشی، کار دلم تمام است
معنی: زندگی بدون عشق، نامی جز نابودی و نیستی ندارد. یعنی[ای معشوق] اگر حضور و عشق تو نباشد،وجود من هیچ ارزشی ندارد مفهوم: زندگی واقعی در عشق‌ورزی است
27
می‌تواند حلقه بر در زد حریم حُسن را در رگ جان، هر که را چون زلف، پیچ و تاب است
معنی: فقط کسی که عاشق باشد و مانند زلف، پیچ‌تاب را تحمل کرده باشد، لیاقت درک حسن و زیبایی معشوق را دارد. مفهوم: ۱.تحمل دشواری‌های راه عشق، شرط وصال است ۲.هر کسی لیاقت درک عشق و حسن را ندارد