۴-۵-۶ Flashcards
(126 cards)
طبقه بندی دفاع
همساز با ایگو
ناهمساز با ایگو
ناهمساز و همساز یعنی چی
یعنی چقدر این دفاع جزئی از تاروپود شخصیتی شماست. در واقع چقدر بهش آگاهید ، چقدر ناآگاه
یعنی چقدر اتوماتیک شده
دفاع همساز با ایگو
ناآگاه (چقدر اتوماتیک شده)
Syntonic
دفاع ناهمساز با ایگو
آگاه
Dystonic
یه طبقه بندی دیگه هم از دفاع های سطح بالا داریم
دفاع های منش
دفاع های تاکتیکی
دفاع های منش یعنی یه چیزی تبدیل شده باشه به شخصیت فرد یعنی همساز است
معمولاً دفاع های تاکتیکی ناهمسازن
اگر من بگم زیر این لبخند اضطراب داری اگر بیمار مکث کنه بگه آره دارم این چه دفاعیه
ناهمساز با ایگو
اگر نپذیره دفاع شده همساز با ایگو است
همساز با ایگو بیش از اینکه نشانه آگاهی یا ناآگاهی باشه نشون میده بیمار به تبعات دفاعش آگاه نیست. به بهایی که داره میده آگاه نیست
نمونه های دفاع همساز با ایگو
عادتمه همینی که هست شخصیتم اینجوره ژنتیکیه ارثیه پدر و مادرمم همینطورین سالهاست همینه همیشه همینطور بودم و....
هر کاری که بیمار نوروتیک کرد تا از احساساتش اجتناب کنه
دفاع است
تشخیص دفاع های سطح بالا و پایین
سطح پایین یه نوع شیوه ارتباط اند
اصلیترین دفاع سطح پایین دفاع فرافکنی است یعنی تشخیص ناامنی و تهدید و سوءظن
پس هر موقع که بیمار وارد یه چلنجی میشه با شما یا به بیان دیگه هر مشکلی تو ارتباط باشه علتش فرافکنی و سوءظن است
پس توی دفاع های سطح پایین هر وقت سوظن نسبت داد دفاع سطح پایین است توش فرافکنی است
هر وقت سونیت نسبت داد
یعنی دفاع سطح پایین است
دفاع های تاکتیکی چند دسته اند
(ترس از صمیمیت منظورمونه در نوروتیکا)
- کلامی
- غیر کلامی: یعنی من چطوری با شما رفتار کنم که به شما بگم نزدیک نشو؟
غیرکلامی ها چیا هستن؟
-فقدان eye contact
Discharge-
-خنده ، لبخند
کلامی چیه؟ یعنی طرف برای فاصله گیری از شما از یه سری چیزا استفاده می کنه مثلا ممکنه بگه حالا دونستن اینا چه فایده ای داره؟
تفاوتshame با خجالت
خجالت توی آدمای نوروتیکه یعنی من در بیان احساساتم خجالت میکشم
شرم یعنی احساس حقارت و بی ارزشی
قاعده کلی در برخورد با دفاع ها
اگر سطح پایین بود: منتالایز
اگر سطح بالا بود: چلنج challenge
با کدوم دفاع ها چلنج نداریم
سطح پایین
اگر بیمار نوروتیک بود و دفاع تاکتیکی
چلنج
اصلیترین کارهایی که آدما میکنن که احساسات شون رو نبینن
به ترتیب اهمیت
هر چی اینجا مینویسم علاوه بر بیمار درمانگر هم نباید اینا رو انجام بده
١-کلی گویی
٢-ابهام
٣- تعمیم: از بچگی اینطور بودم
۴- cover word در لفافه حرف زدن. مثلاً بهم برخورد. بهم برخورد نشون نمی ده چه حسی دارم.
۵- گفتار غیر مستقیم: یه جور عقلانی سازیه مثلاً احتمالا، فکر میکنم، شاید،ممکنه
۶- جملات فرضی
٧- عقلانی سازی
٨- تغییر موضوع بحث، ازین شاخه به اون شاخه پریدن(مشروط بر اینکه دیسوشیت نباشه)
٩-فراموش کردن: میگی مثال بزن میگه یادم نمیاد
١٠-نمیدانم(باید تشخیص بدیم نمیدونه یا نمیخواد بدونه)
١١- مقدمه چینی ، وراجی(مشروط بر اینکهgallopingنباشه)
١٢ - حرف زدن به قصد اجتناب از احساسات
**وقتی بیمار اینا رو میگه باهاش صحبت کنید با چلنج باهاش برخورد بکنید یعنی راجع بهش بگید
اگر بیمار بگه حالم بده زندگی بده کلی گویی کرده
کلی گویی درمانگر چی میتونه باشه؟
از کی حالت بد شد کی ها حالت بده؟
اول بپرس حال بد چیه اصلا
ما هیچ وقت نمیپرسیم کلی چه حسی داری. کلی گویی نداریم
همیشه و همه و کلا نداریم
باید ذهن بیمارو متمرکز کنیم رو یه اتفاق خاصی
اسم پروتکل درمانی دوانلو
CBS
مراحل درمان(نوروتیک) دوانلوcbs
١- پرسشگری داینامیک: بپرسیم مشکل چیه. برسیم به تعارض.
بعد که مشکل رو پرسیدیم وارد مرحله بعد میشیم
٢-فشار: دعوت به تجربه احساس
به x بخاطر y چه احساسی داری؟(مثال: به مادرت بابت حرفی که اون شب زد چه احساسی داری؟)
اینو میپرسیم تا ظرفیت احساسی ایگوی بیمار روشن شه. کمک کنیم حس مخلوطش رو به اطرافیان ببینه.
اگر بیمار مشکل رو بصورت سیمپتوم مطرح کرد میگیم بعداً چطور به این سوال برسیم
٣- چالش - defence work: یعنی وقتی به طرف میگیم چه حسی داری شروع میکنه بامبول. حسی ندارم. ماله کشیدن.
۴- مقاومت انتقالی
۵-آنلاکینگ
۶- مرحله تحکیم یا consoliation: به لحاظ عقلانی جلسه رو مرور میکنید.
٧-کاوش دینامیک بر ناهشیار (تکرار این فرایند در مثال ها و روابط دیگه)
قاعده بی طرفی neutral
باید بعنوان درمانگر اینو به مراجع بقبولانیم که من در دنیای روانی تو طرف هیچی نیستم. فقط طرف سلامت تو هستم
طرح مشکل نوروتیک ها
معمولا آدم های نوروتیک مشکل رو درون روانی و منسجم میگن (یه چیزی تو منه)
آدمای مرزی مشکل رو بین فردی مطرح میکنن
به سه شکل بیمار مشکل خودشو طرح میکنه:
١-بیرونیسازی: معمولاً بیماران شکننده مرزی این کارو میکنن. یعنی مشکل درونی رو بیرونی میکنن، یا انکار میکنن، خلاصه به چیزی به اسم مشکل درونی اشاره نمیکنن .
بیرونی سازی با دو دفاع رایج همراه است(پرخاشگری-درماندگی(افسردگی)).
٢- سیمپتوم: افسردهام، وسواس دارم، فوبیا دارم، از خواب میپرم.
٣-مشکل درونی: یه زمینه ارتباطی داره اما بیمار میدونه مشکل از خودشه. (موقعی مشکل درونیه که مسئولیت رفتارم رو بپذیرم)
چرا وقتی مشکل رو بیرون از خودت میبینی پرخاشگری و درماندگی داری؟
طبیعتاً وقتی مشکل رو بیرون از خودت ببینی به سمتش حمله میکنی(پرخاشگری) و یا زورت نمیرسه و درمانده میشی(افسردگی)
فرافکنی تاکتیکی
یعنی آدم نوروتیک ممکنه فقط برای اینکه روی خودشون متمرکز نباشند یه کوچولو به این و اون پیله کنن یا مشکل رو بیرونی مطرح کنن. با یه challenge سریع رد میشه.