2 Flashcards
(87 cards)
1
Q
Agitation
A
نگرانى ، اضطراب ، ناارامى ، اشوب
2
Q
Alacrity
A
شور و شوق ، شادى ، رغبت
3
Q
Sprint
A
با حداكثر سرعت دويدن
4
Q
Align
A
صف بستن ، تعيين كردن ، تنظيم كردن
5
Q
Allocated
A
مختص
6
Q
Allot
A
اختصاص دادن ، تخصيص دادن ، در نظر گرفتن
7
Q
Almost
A
تقريبا ، در حدود ، نزديك به
8
Q
Alter
A
اصلاح كردن ، عوض كردن ، تغيير دادن
9
Q
Alternative
A
ديگر ، جايگزين ، مبهم
10
Q
It is advisable
A
معقول و عاقلانه است
11
Q
Ambiguous
A
مبهم ، گنگ ، دو پهلو ، نامشخص
12
Q
various interpretations
A
تفاسير مختلف
13
Q
Ambition
A
ارزو ، رويا ، جاه طلبى
14
Q
Amenable to
A
قابل
15
Q
entity
A
وجود ، چيز
16
Q
is far less
A
خيلى كمتر است
17
Q
intervals
A
گهگاه
18
Q
antiquity
A
دوران باستان
19
Q
Amenity
A
وسايل رفاهى ، تسهيلات ، وسيله اسايش
20
Q
resort
A
تفريحگاه
21
Q
Amplify
A
بزرگ تر كردن ، تقويت كردن
22
Q
modulate
A
تنظيم
23
Q
Analogy
A
قياس ، مقايسه ، تشبيه
24
Q
Analyzing
A
تجزيه و تحليل
25
composition
تركيب
26
emit
انتشار مى دهند
27
Angry
عصبانى ، خشمگين
28
Anguish
ناراحتى ، اضطراب ، دلهره ، تشويش
29
Animated
فعال ، سرزنده ، پر شور و حال ، با نشاط ، سرحال
30
Annihilating
نابودى ، انهدام
31
Annoying
ناراحت كننده ، ازار دهنده ، عصبانى كننده
32
Aside from
جداى از اينكه
33
Apart (Be)
از هم دور و جدا بودن
34
incompatible
ناسازگار ، مغاير
35
Apparent
ظاهر ، پيدا ، نمايان ، اشكار
36
breach
شكاف
37
Appreciate
پى بردن ، فهميدن ، قدردانى كردن ، دانستن
38
Cooperation
همكارى
39
peer’s point of view
نظرات شبيه و همانند
40
Appreciation
سپاس ، قدردانى
41
Apprehend
دستگير كردن ، توقيف كردن ، فهميدن ، درك كردن
42
Apprentice
كاراموز ، شاگرد
43
Approach
نزديك شدن ، دسترسى پيدا كردن ، شيوه ، روش ، رويكرد
44
Integrated circuits
مدارهاى مجتمع
45
Fabricate
ساختن ، تقليد و جعل كردن ، از خود در اوردن
46
discrepancy
تضاد ، اختلاف ، مغايرت
47
so that
به طورى كه
48
Approval
موافقت ، تاييد
49
initial
اوليه
50
resistance
مقاومت
51
advisory board
هيات مشورتى
52
Approximate
تقريبى ، نزديك ، شبيه بودن
53
Approximately
تقريبا ، حدودا ، در حدود
54
Arbitrarily
به طور تصادفى ، اتفاقى
55
Array
طيف ، گروه ، دسته ، مجموعه
56
Ascent
صعود ، بالا رفتن
57
Ascertain
پى بردن ، فهميدن ، دريافتن
58
Aspiration
الهام ، ارزو ، اميد ، ارمان
59
sincere
صادقانه
60
Aspire
اشتياق داشتن ، ارزو كردن ، خواستن ، طلبيدن
61
Assault
حمله ، يورش
62
Assertion
اظهار ، بيان ، ادعا
63
Asset
دارايى ، سرمايه ، نعمت ، امتياز
64
Assimilate
جذب كردن/شدن ، همگون ساختن/شدن
65
a process
يك جريان
66
Assimilated into
تلفيق در
67
Astounding
حيرت اور ، حيرت انگيز
68
savant
دانا و عالم
69
Coining
گذاشت ، ضرب كرد
70
noting
اشاره داشتن
71
cited
گفتن ، اشاره شدن
72
recite
از بر بخواند
73
verbatim
كلمه به كلمه
74
Atavistic
نياكان گرا ، بدوى ، ابتدايى
75
whispered
در گوش گفت
76
scratching
بخارانند
77
Attainment
دستاورد ، موفقيت
78
Attract
جلب كردن ، جذب كردن
79
Attribute
ويژگى ، خصوصيت
80
resourcefulness
تدبير
81
Auditorium
سالن ، تالار اجتماعات
82
Augment
افزايش دادن ، تقويت كردن
83
meager
ناچيز
84
Auppreis
تاييد كردن
85
Authentic
معتبر ، موثق ، قانونى ، درست
86
elusive
گريزان ، زيرك
87
quarry
توده انباشته ، چهار گوش ، شيشه الماسى ، شكار